کرب و بلا: اشقیای واقعه کربلا هر یک به نوعی و با شقاوتی که در حق سیدالشهدا (ع) و اصحاب ایشان روا داشتند، روسیاهی خود را در دنیا و آخرت ثبت کردند. در این میان عده‌ای در گروه قتله امام بودند و عده‌ای نیز که جرأت رویارویی با امام را نداشتند، پس از شهادت حضرت به امید کسب غنیمتی، جسارت غارت اموال امام حسین (ع) را برای خود خریدند. اما شقی‌تر از اینها افرادی بودند که علاوه بر مشارکت در به شهادت رساندن حضرت اباعبدالله (ع)، اقدام به غارت اموال امام نیز کردند.

 

«ابوالجنوب عبدالرحمن بن زیاد بن زهیرجعفی» از جمله این اشقیاء است. او از سربازان سپاه عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. عصر عاشورا و هنگامی که امام حسین (ع) از شدت جراحات وارده دیگر توانی در بدن نداشتند و بدن نیمه‌جانشان بر روی خاک افتاده بود، گروهی از عمال شقی سپاه اموی گرداگرد امام را محاصره کردند اما صلابت امام مانع از هرگونه اقدامی می‌شد.1

 

در همین حال گروهی از سپاهیان از جمله عبدالرحمن بن زیاد جعفی، با تحریض شمر بن ذی‌الجوشن به سمت امام حمله‌ور شدند.2 ابوالجنوب تیری به پیشانی امام زد و خون از آن جاری شد، امام تیر را درآورد و خون بر صورت و محاسن مبارکشان جاری شد و در این حال فرمودند: خدایا تو می‌بینی من از دست این بندگان سرکش چه می‌کشم، بارالها شمارشان را اندک کن و ایشان را به درماندگی بمیران و بر روی زمین کسی از آنان باقی مگذار و هرگز آنان را نیامرز.3

 

پس از شهادت امام حسین (ع) ابوالجنوب به همراه جمعی از سپاهیان کوفه به غارت اموال سیدالشهدا (ع) پرداخت؛ او شتری را که امام و یارانش از آن برای آبکشی استفاده می‌کردند، به سرقت برد.4

 

___________________________________________________________________

منابع:

1- دوزخیان جاوید، محمد زاده مرضیه، فصل هشتم، ص 239-240

2-انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 407-408؛ تاریخ طبری، محمد بن جریر، ج 5، ص 450؛ ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 466؛ بحار الانوار علامه مجلسی، ج 45، ص 53؛ البدایه و النهایه، ابن‌کثیر دمشقی، ج 8، ص 187.

3- بحار الانوار علامه مجلسی، ج 45، ص 53.

4- انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج 3، ص 204.