اختصاصی کرب و بلا، رضا بیات، پژوهشگر ادبیات آیینی و رئیس مؤسسه سلیس در نهمین برنامه از سلسله برنامه‌های «شب‌های خیمه» به نقد و بررسی کتاب «روضه الشهدا» نوشته ملاحسین واعظ کاشفی پرداخت و در ابتدا بخشی از این کتاب که ماجرای هابیل و قابیل و جدال آنها بر سر تصاحب خواهرشان؛ اقلیما  که منجر به قتل هابیل توسط قابیل می‌شود را  خواند و ادامه داد: واعظ کاشفی در این کتاب روایتگر عزاداری آدم بر هابیل است و گریزی می‌زند به عزای پیامبر(ص) در مصیبت شهادت امام حسین(ع) و اشاره می‌کند که وقتی برای قاتل فرزند آدم تا این اندازه عذاب مقرر شده است به طور قطع برای قاتل دردانه نبی اکرم (ص) بیشتر از این عقاب و عذاب خواهد بود.

 

بیات ادامه داد: با خواندن فرازی از این کتاب  به روشنی با حال و هوای آن آشنا می‌شوید و در تطابق داستان هابیل و قابیل که در این کتاب آمده با آنچه قرآن بیان می‌دارد، متوجه این نکته می‌شویم که نگارنده تا چه میزان به این روایت، مطالبی از جانب خود اضافه کرده است، او به داستان درام و رابطه و مناسباتی عاشقانه اضافه کرده است که البته غیرواقع به نظر نیامده و مخاطب ارتباط خوبی هم با آن برقرار می کند.

 

وی تصریح کرد: اما درباره خود ملاحسین واعظ کاشفی و شخصیت او؛ ابتدا باید دید که قرنی که او در آن زیست کرده است واجد چه ویژگی‌هایی است؟ واعظ کاشفی در سال 830 متولد و در سال 910 وفات کرده است و از شواهد چنین برمی‌آید که او عالم و ادیب قرن 9 هجری بوده است.

 

وی ادامه داد: در موسم حمله مغول به ایران همه زیرساخت‌های فرهنگی نابود شد و البته برخی مراکز فرهنگی نیز دور از دسترس مغولان باقی ماند و آسیب‌ها تا حدی بود که مثلاً در خراسان منجر به از بین رفتن سبک خراسانی و جایگزینی آن با سبک عراقی شد و البته ساختار باقی مانده نیز کم کم به سمت ضعف و اضمحلال رفت که اوج این اتفاق را ما در قرن نهم می بینیم، یعنی قرنی که معاصر با واعظ کاشفی است.

قرن نهم عصر فترت است یعنی امکانات به قدر کافی موجود است اما اشخاص در آن قوی نیستند

بیات افزود: قرن نهم را باید عصر فترت نامید که در آن فرد و یا شخص خاصی ظهور نمی‌یابد و هم انسان‌ها در آن درجه دو یا سه هستند  که البته سلطان حسین بایقرا و شاهرخ میرزا در این دوره پس از مدتها آشوب و درگیری دوره‌ای پر از آرامش و لختی را به وجود آوردند به ویژه در فاصله سالهای  810تا 850 هجری و از خصوصیات چنین جامعه‌ای آن است که امکانات به قدر کافی و حتی در سطح عالی وجود دارد؛ آرامش و امنیت هم هستد اما اشخاص و آدم‌ها در آن قوی نیستند.

 

وی تأکید کرد: در چنین شرایطی انسان‌های درجه دو و سه هم پر و بال پیدا می‌کنندT همچنانکه مهمترین ادیب این روزگار عبدالرحمن جامی است که اغلب آثار او تقلید محض از آثار متقدمان و گذشتگان است و در آنها اثری شگرف و استثنایی نمی‌توان یافت که مهمترین اثر او «هفت اورنگ» است که اثری کاملاً تقلیدی است و یا دیگر آثار او شرح آثار پیشینیان است و در یک کلام از نوآوری در این دوره خبری نیست و البته باید گفت که جامی خوش اقبال‌ترین شاعر و ادیب کل تاریخ ماست و جایگاه و منزلت او به واسطه آثاری که خلق کرده است در روزگاری که چندان اثر شاخصی را شاهد نیستیم، مورد اقبال و علاقه 4 پادشاه از امیر هرات گرفته تا سلطان عثمانی و فرمانروای مصر قرار می‌گیرد.

 

رئیس مؤسسه ادب‌پژوهی سلیس در ادامه گفت: به هر حال در آن دوره ضعفی را از نظر ساختار علمی و فرهنگی شاهد هستیم که در آن آدم‌هایی با سطح آگاهی و سواد متوسط حتی می‌توانند تبدیل به افرادی همه‌چیزدان شوند و ما نسخه‌های کوچک شده ابن سینا، ابوریحان و در ادوار بعد شیخ بهایی را در این دوران مشاهده می‌کنیم که از آن جمله ملاحسین واعظ کاشفی است که گویا در همه امور دست دارد.

واعظ کاشفی از اعتبار و قدری والا در قرنی که در آن می زیست برخوردار بود 

این پژوهشگر واعظ کاشفی را فردی توانمند و مقبول در دوره خود از نقطه نظر عوام و خواص معرفی کرد و گفت: فهرست انبوهی از کتاب‌هایی که او تألیف کرده است گواه این مدعاست ضمن آنکه او در سبزوار و هرات در مجالس وعظ به شکلی مستمر به سخنرانی پرداخته و هر کجا که می‌رود قدر می‌بیند و نکته جالب توجه اینکه او در زمینه‌های گوناگونی همچون نجوم، اخلاق و... دارای تألیفاتی است و همچنین در علوم غریبه، ادبیات، کلیات اسلام به معنای قرآن و رسول اکرم (ص) از وی کتاب‌هایی برجای مانده است که اگر بخواهیم محبوبیت او را به اثبات برسانیم همین بس که در شرایطی که آثار خطی به نگارش درمی‌آیند، کتاب‌های او بارها و بارها تکثیر شده تا آنجا که برخی از مجموعه آثار او که بالغ بر یکصد نسخه است را ما امروز در اختیار داریم.

 

وی با اشاره به اینکه او «کلیله و دمنه» را در حوزه تألیفات ادبی بازنویسی کرده است، گفت: همانطور که اشاره شد آثار محققان و مؤلفان این قرن بیشتر شرح، بازنویسی، تلخیص آثار قدما بوده است همچنانکه او شرحی نیز بر «صحیفه سجادیه» نوشته است و با این تفاصیل او را باید مفسر و محدث و ادیب شیعی دانست.

 

رضا بیات در ادامه گفت: آخرین کتاب واعظ کاشفی که موضوع مورد بحث ما نیز هست «روضه‌الشهدا» نام دارد که آن را در سال‌های پایانی عمر به نگارش درآورده و تاکنون در ایران 22 بار از سوی افراد و ناشران مختلف تجدید و بازنشر شده است که این امر اهمیت این کتاب را روشن می‌کند مضافاً بر اینکه بازنشر این کتاب نسبت به «هفت اورنگ» جامی که از جمله تألیفات شاخص این قرن است، دو برابر بوده و این خود نشان از اعتبار و اهمیت بیش از پیش این کتاب دارد.

صرفنظر از شاهنامه و دیوان حافظ،«روضه الشهدا» در حوزه ادبیات فارسی بی‌همتاست

وی اذعان کرد: اگر از شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ صرفنظر کنیم باید به جرات گفت که در حوزه ادبیات فارسی «روضه‌الشهدا» بی‌همتاست و البته یکی از نسخه‌های چاپ و نشر این کتاب که موجود است اختلاف فاحشی از نظر نوع پرداختن به جزئیات با سایر نسخه‌های این کتاب دارد که به کوشش حسن ذوالفقاری، علی تسلیمی و همراهی صبا واصفی صورت گرفته است  و از جمله کارهای ارزنده در این نسخه مقدمه یکصد صفحه ای آن است.

 

بیات با اشاره به اینکه براساس این مقدمه 67 داستان نقل شده در این کتاب ریشه‌شناسی شده است، گفت:براساس این فهرست «روضه‌الشهدا» در 10 باب تألیف یافته که گویا مناسب دهه محرم است و از جمله باب‌های آن می‌توان به «وصف پیامبر»، «جفای قریش به پیامبر»، «وفات رسول اکرم»،«فراق فاطمه (س)»، «شهادت امام علی (ع)» اشاره کرد و البته این سیر تا واقعه کربلا، شهادت امام حسین (ع) و حتی سرگذشت کاروان اسرا می‌پردازد که البته از محتوای این کتاب چنین برمی‌آید که هدف اصلی از همه این روایات، امام حسین (ع) است و بار دیگر به این نکته اشاره می‌کنم که گریز زدن به همان مفهومی که اینک در محافل عزا مرسوم بوده، ابتدا در این کتاب متداول شده است.

 

رئیس مؤسسه ادب‌پژوهی شیعه در ادامه اظهار داشت: از جمله نقاط قوت این کتاب نثر فنی، دلنشین و جذاب آن است که البته برخی از کارشناسان و منتقدان تنها وجه بارز این کتاب را همین نثر روان و آهنگین آن می‌دانند و امتیاز دیگری را نیز برای آن برنمی‌شمرند و البته این متن از بار عاطفی بالایی برخوردار است  و چنان با آب و تاب به نقل و شرح وقایع می‌پردازد  که عواطف  احساسات در آن به شکل فزاینده‌ای از سوی مخاطب برانگیخته می‌شود.

 

وی دیگر ویژگی این کتاب را جا به جایی وقایع دانسته و گفت: این امر تنها برای جذابیت بیشتر روایات مورد توجه قرار گرفته است و بنا بر مصالحی داستانی، فردی و یا موقعیتی به اصل داستان اضافه شده است و از آنجا که ممکن است این هدف وجود داشته باشد که شخصی بیش از دیگران مورد توجه از سوی مخاطب قرار گیرد، چه بسا برخی اعمال و کارهای دیگران را نیز به او نسبت می‌دهد چنانکه روایات مربوط به حسن مثنی؛ داماد امام حسین (ع) را عیناً برای حضرت قاسم (ع) بیان می‌کند و چنین جلوه‌گر می‌شود که گویی قاسم (ع) داماد سیدالشهدا (ع) است.

«روضه الشهدا» را در قالب یک رمان تاریخی می توان با «مختارنامه» قیاس کرد

بیات با اشاره به اینکه «روضه‌الشهدا» به دنبال داستان‌سازی البته قابل باور و نه غیرواقعی و غیرقابل باور است، گفت: براین اساس باید این کتاب را به زعم بسیاری از کارشناسان، یک رمان تاریخی دانست و آو را با آثاری همچون «مختارنامه» مقایسه کرد و هیچگاه به چشم یک اثر تاریخی آن را مورد بررسی قرار نداد که مجبور شویم تاریخ را براساس آثاری اینچنینی مورد قضاوت قرار دهیم درست همانند اینکه خواسته باشیم تاریخ را تنها با دیدن یک فیلم مورد تحلیل قرار دهیم.

 

این پژوهشگر حوزه فرهنگ و ادبیات اسلامی در ادامه افزود:  به طور حتم کتاب «روضه‌الشهدا» در دوره خود و پس از آن تأثیر فراوانی داشته است؛ در دوره صفویه و قاجار درس مکتبخانه‌ها بوده است و همانطور که گفته شد سنت گریز را در روضه‌ها این کتاب رایج کرد و به واسطه اینکه در 10 باب تنظیم شده است لذا مناسب محافل حسینی در دهه اول محرم است. این کتاب همچنین در هنر نقاشی قهوه‌خانه‌ای الهام بخش هنرمندان نقاش بوده است، ضمن آنکه مجالس تعزیه نیز براساس روایات این کتاب تنظیم و اجرا می‌شوند.

 

وی با اشاره به رواج سلسله نقشبندیه در ایران معاصر با واعظ کاشفی گفت: جامی خود از افراد این فرقه بود و به دلیل قرابتی که میان او و واعظ کاشفی وجود داشت ، او نیز به جرگه صوفی‌های این فرقه درآمد و البته تأثیر این کتاب تا به آنجا بود که بعدها ذکر رایج صوفیانه جای خود را به نقل روایاتی براساس این کتاب در محافل تصوف داد.

«روضه الشهدا» یگانه کتاب عصر صفویه در ترویج فرهنگ تشیع لقب گرفت

بیات اظهار داشت: با وجود آنکه سال وفات واعظ کاشفی 910 هجری در هرات بوده است و ما شاهد تشکیل سلسله صفویه در 907 در اردبیل بوده‌ایم در نتیجه او هیچ برخوردی با این سلسله نداشته است با این وجود از آنجا که صفویه بنا داشت فرهنگ و باور شیعی را در ایران رایج سازد چون منبعی فارسی برای هویت‌سازی شیعی نداشت لذا کتاب «روضه‌الشهدا» تبدیل به اصلی‌ترین کتاب در رواج این فرهنگ در دوره صفویه شد. هر چند که ما پیش از این نیز مقاتل فارسی داشتیم نظیر «مقتل خوارزمی» اما هیچ‌یک اعتبار این کتاب را نداشتند.

 

وی ادامه داد: پیشتر اشاره کردم که واعظ کاشفی کتابی همچون «کلیله و دمنه» را بازنویسی کرده است، حال و هوای موجود در کتابی امثال «کلیله و دمنه»  که حکایات پندآموز از زبان حیوانات بود در «روضه الشهدا» تأثیر فراوانی داشته است به این معنی که ما در واقع حیوان ناطق نداریم اما خالق این کتاب با تکیه بر تخیل خود، حیوانات این کتاب را ناطق کرده است. واعظ کاشفی در «روضه الشهدا» هم هر جا که دیالوگی وجود ندارد با اتکا به تخیل خود حس و حالی عاطفی ایجاد کرده است، به طور مثال حمید بن مسلم که از راویان کربلاست و در سپاه دشمن مستقر است از وداع امام حسین (ع) با حضرت زینب (س) خبر داد و نکته جالب اینکه او فاصله زیادی با آن دو بزرگوار داشت اما واعظ کاشفی با توجه به شأن شخصیتی آن دو بزرگوار محتوای گفت‌وگوی میان ایشان را نیز با اتکا به تخیل خویش بیان می‌کند.

 

بیات در پایان گفت: اگر «روضه‌الشهدا» را اثری هنری بدانیم باید بگوییم که واعظ کاشفی توانسته است کار خود را به خوبی و درستی انجام دهد و اگر نگاهمان صرفا تاریخی باشد، باید گفت که این کتاب دارای تحریفات فاحشی است و ارتباط خاصی با تاریخ ندارد. در مجموع کارکرد این کتاب برانگیختن و تحریک احساسات بوده است و اینکه توانست برای مقتل نویسان متأخر خویش، این مهم را آموزش دهد که می‌توان با استفاده از ابزار و شگردهایی، مقتلی از عاشورا را روایت کرد که جذابیتی  صد چندان برای مخاطب خویش داشته باشد.

روضه.jpg