به گزارش کرب و بلا، عبیدالله بن زیاد؛ والی کوفه که پس از برکناری نعمان بن بشیر با حفظ سمت، به عنوان والی بصره برای سرکوب غائله مسلم بن عقیل در کوفه از سوی یزید بن معاویه مأمور شد، عامل اصلی فجایع صورت گرفته در عاشورای سال 61 هجری است که منجر به شهادت امام حسین (ع) و یاران آن حضرت در اوج مظلومیت شد. تمام آنچه که در کربلا اتفاق افتاد، به دستور مستقیم او به انجام رسید تا جایی که او با این توجیه که از سوی یزید اختیار تام دارد بدون کسب تکلیف دست به این سلسله اقدامات زد و حتی نقشی بسیار بیشتر از یزید در مقابله و جنایت علیه اهل بیت (ع) داشت.

 

اما عامل اصلی فجایع روز عاشورا در کربلا کیست؟ نامش ابوحفص؛ عبیدالله بن زیاد است که بنا بر روایتی در سال 33 و بنابر روایت دیگر در سال 39 هجری متولد شد. مادرش زن مجوسی به نام مرجانه و پدرش نیز مردی به نام زیاد است که او نیز در دستگاه معاویه و در مدت کوتاه مسئولیتش در کوفه بانی فجایع هولناکی شد و همگی او را سفاک دانسته و در سرکوب و اعدام محبان علی (ع) همچون حجر بن عدی نقش اساسی و مستقیم داشته است.

 

اما مادر عبیدالله از پدر جدا شده و عبیدالله از کودکی زیر دست ناپدری به نام شیرویه و در خانه او پرورش پیدا می‌کند و در جوانی به سیاست و قدرت، دست یافته و از آنجا که از هوش سیاسی و به تعبیر دیگر، جرئت و قساوت برخوردار بود خیلی زود در دستگاه اموی رشد کرده و خودی نشان می‌دهد تا اینکه در همان زمان معاویه به ولایت بصره منصوب می‌شود و همزمان با اوج یافتن مخالفت‌ها در کوفه علیه خلیفه و حمایت از مسلم بن عقیل؛ فرستاده حسین (ع) به آن شهر، به پیشنهاد سرجون نصرانی؛ مشاور یزید، او عبیدالله را برای آرام کردن اوضاع کوفه و دستگیری و اعدام مسلم به ولایت کوفه نیز منصوب می‌کند.

 

ورود عبیدالله به کوفه نیز با نیرنگ و خدعه‌ای از جانب او همراه است. در شرایطی که کوفیان چشم به راه آمدن امام حسین (ع) به شهر هستند، او با جمعیت همراه خود در کسوت علویان (بستن دستار سبز به سر) و زدن روبنده وارد شهر شده تا جایی که در همان بدو ورود و در شرایطی که همگی به خیال آنکه او حسین بن علی (ع) است به استقبالش می‌روند، تعدادی از اهالی کوفه و محب حسین (ع) را شناسایی و آن را تحت تعقیب قرار می‌دهد.

 

عبیدالله پس از واقعه عاشورا همچنان در راستای سرکوب مخالفان و معترضان در جای جای بلاد عراق که برخی به خونخواهی از امام حسین (ع) دست به قیام‌هایی می‌زنند، برمی‌آید اما در برابر موج اعتراضات مردم بصره در حالیکه زندان این شهر مملو از زندانیان شیعه و معترض به اوست و جماعت آنها بالغ بر 4 هزار 500 نفر می‌شود، تاب نیاورده و پا به فرار می‌گذارد.

 

سرانجام عبیدالله درست 6 سال پس از قیام خونین کربلا و در دهم محرم سال 67 هجری در منطقه‌ای تحت عنوان «خازر» با سپاه ابراهیم بن مالک اشتر از فرماندهان قیام مختار ابوعبید ثقفی درگیر شده و به وسیله خود او کشته می‌شود و ابراهیم  او را سوزانده و سر از بدنش جدا کرده و برای مختار می‌فرستد، مختار نیز سر را روانه حجاز و نزد امام سجاد (ع) می‌کند.

 

اگر براساس کتاب «البدایه و النهایه» عبیدالله را متولد سال 39 بدانیم در نتیجه او در زمان مرگ 28 ساله بوده است. اگر متولد 33 هجری باشد که در 34 سالگی کشته شده؛ در هر حال در زمانی که فرمانده اصلی جنگ با امام حسین (ع) بوده جوانی 22 ساله و یا نهایت 27 ساله بوده است که این میزان از قساوت و سنگدلی از جوان با این سن و سال بسیار جالب توجه است.