کرب و بلا؛ در باب تصویرسازی و ترسیم شمایل به ویژه چهره قدیسین همواره از نگاه فقه اسلامی حرمت‌هایی وجود داشته و بسیاری که برای چنین اقدامی حرمت قائل شده‌اند، آن را متأثر از جریان شمایل‌گردانی می‌دانند که خاستگاه آن هنر غربی است تا جایی که بی‌پروا در ترسیم شکل و شمایل عیسی مسیح (ع) حتی اگر چندان به واقعیت نیز نزدیک نباشد از هیچ اقدامی فروگذار نکرده‌اند.

 

حتی اگر تصویرسازی مذهبی در فرهنگ شیعی به ویژه در ایران متأثر از این جریان فرهنگی غرب باشد که البته همچنان کسانی آن را مطرود دانسته و تحریم کرده‌اند اما به ویژه در یک صد سال گذشته تلاش هنرمندانی متقی و بااخلاص در این راستا موجب شده است که نه تنها تصویرسازی مذهبی که اغلب به ترسیم ماجرا و واقعه کربلا اختصاص دارد، وهنی را متوجه دین و مقدسات اسلامی نکند بلکه زمینه را برای لمس و باورپذیری این رویداد بزرگ تاریخی و آشنایی مخاطب با اصل و اساس واقعه نیز فراهم کرده است.

 

هنرمند نقاش و تصویرساز ایرانی با قائل بودن نسبت به این نکته که چهره‌نگاری معصوم (ع) ممکن است موجب حرمت شکنی شود حتی‌المقدور از ترسیم آن با جزئیات خودداری کرده و یا در صورت اجبار نیز سیمایی از آن مظاهر تابناک الهی ارائه داده است که نخست برای مخاطب باورپذیر  بوده  و در وهله دوم هیچگونه حرمت شکنی را به دنبال نداشته است.

 

مکتبی از نقاشی که بیشترین کاربرد را در زمینه نقاشی و تصویرسازی وقایع مهم تاریخی و مذهبی داشته به نقاشی قهوه‌خانه‌ای موسوم  است که البته در مورد قدمت واقعی آن چندان اطلاعی در دست نیست اما به شکل ثبت شده و قابل استناد فردی به نام حسین قوللر آغاسی را از جمله بنیانگذاران این مکتب معرفی می‌کنند. وی نخست کار نقاشی را از داستان‌های شاهنامه و واقعه کربلا در قهوه‌خانه‌ای معروف به «مشتی صفر» آغاز کرد و  مهمترین اثر وی در حوزه مذهبی تابلوی «مصیبت کربلا» بود که قدمت آن به 70 سال پیش از این بازمی‌گردد.

 

قوللر آغاسی با وجود آنکه در اوج محبوبیت و شهرت به واسطه شیوه نو در پرداختی هنری به وقایع تاریخی از جمله عاشورا بود اما سرانجام در تنگدستی و فقر و تنها و بی‌یار و همدم در آذر ماه 1345 درگذشت و در گورستان مسگرآباد به خاک سپرده شد.

 

محمد مدبر را نیز باید دومین بنیانگذار این مکتب نقاشی به شمار آورد که در تصویرسازی  و ساخت و پرداخت چهره خاندان پیامبر و اولیا و اهل حق و معصومیت شهیدان کربلا و آشکار نمودن شقاوت و خشونت و سنگدلی اشقیا و دشمنان اهل بیت رسالت، هنری والا و بی‌همتا داشت هر چند که او نیز در سال 46 در اوج فقر و تنگدستی بدرود حیات گفت.

 

از آثار مشهور مدبر پیرامون واقعه عاشورا می‌توان به «مصیبت کربلا»، «گودال قتلگاه»، «دارالانتقام مختار»، «عزیمت حضرت مسلم به کوفه» اشاره کرد. او را در زمینه خلق آثار نقاشی با موضوع عاشورا عارف مسلک و شیفته و شیدا معرفی کرده‌اند به شکلی که گفته می‌شود هنگام نقاشی در یک دستش قلم بود و در دست دیگرش  دستمالی که اشک‌هایش را پاک کرده و در حین نقاشی نوحه‌ای را نیز زمزمه می‌کرد.

 

عباس بلوکی‌فر را نیز از جمله پیشگامان عرصه نقاشی قهوه‌خانه‌ای با موضوع عاشورا لقب داده‌اند؛ هنرمندی که شاگرد قوللر آغاسی و مدبر بود و در سال 1388 هجری شمسی چهره در نقاب خاک کشید و از جمله آثار معروف او در این قالب هنری می‌توان به «جنگ خیبر» و «روز عاشورا» اشاره کرد.

 

اما از جمله مشهورترین نقاشان عاشورایی که همچنان ساحت هنر فاخر ایران زمین از وجود او متنعم است، محمود فرشچیان است؛ هنرمندی که با پایبندی به شکل کلاسیک و با استفاده از تکنیک‌های جدید به خلق آثاری بدیع و چشم‌نواز کوشیده است.

 

«عصر عاشورا» معروف‌ترین اثر اوست همچنان که خود در مورد خلق این تابلو می‌گوید: سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی «عصر عاشورا» را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الان هست بدون هیچ تغییری.