اختصاصی کرب و بلا، نشستی از سلسله نشست‌های علمی و پژوهشی باشگاه اندیشه به نقد و بررسی کتاب «امید در آستانگی» تألیف محمد نصراوی اختصاص داشت که با حضور احمد خالصی؛ پژوهشگر و آئین‌پژوه برگزار شد. کتاب «امید در آستانگی؛ واکاوی انسان‌شناختی سه زیارت سانتیاگو د کامپوستلا، حج و اربعین» با حمایت موسسه زیتون توسط انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را در ویکی حسین بخوانید.

در ابتدای این نشست عنوان شد که این اثر یک پژوهش تطبیقی و انسان‌شناسانه است که پیرامون  سه زیارت پیاده است که البته نمونه‌ای مشابه این پژوهش تاکنون صورت نگرفته است هر چند که پژوهشگران زیادی در مورد موضوعات مشابه مقالاتی را به رشته تحریر درآورده‌اند.

 

در ادامه محمد نصراوی؛ بهانه نوشتن این کتاب را آشنایی خودش با واژه «اتوپیا» در زمانی که در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل بود، دانست و گفت: کنفرانسی در قاره اروپا هر ساله و در ماه جولای برگزار می‌شود که برگزار‌کننده آن «انجمن مطالعات اتوپیای اروپا» است که البته یک انجمن نیز در این قالب در آمریکای شمالی هم برگزار می‌شود. من در آن مقطع چکیده‌ای به اجلاس انجمن اتوپیای اروپا ارسال کردم و با شرکت در این انجمن به شکلی عمیق‌تر با این مفهوم آشنا شدم و تمام تصورات من از این واژه که هر کسی آن را مترادف با آرمانشهر می‌داند برهم خورد و تازه دانستم که این واژه در تمامی عرصه‌ها قابل تعمیم است و ما اتوپیای غذا داریم یا اتوپیای لباس، هنر و حتی هستی‌شناسی و...  و براین اساس چکیده‌ای که من ارائه کردم تحت عنوان «زیارت شیعی و اتوپیا» بود که خوشبختانه با استقبال خوبی نیز مواجه شد.

 

وی ادامه داد: پس از آن  روی زیارتی کار کردم که صبقه مسیحایی داشت و مربوط به مادر امام زمان (عج) می‌شد و البته پیرامون متن زیارت بود و نه فرایند آن و سال پس از آن، پیاده‌روی اربعین مورد نظرم قرار گرفت که پیرامون آن نیز دو چکیده دادم که یکی از آنها مستقل بود و دیگری مشترک با یکی از اساتید که در آن کنفرانس انجمن شرکت داشت.

 

نصراوی با اشاره به اینکه تحصیلاتش در زمینه زبان‌شناسی است، تصریح کرد: واژه‌هایی که در این زیارت‌ها مورد نظر بود و صبقه اتوپیایی داشتند و ارتباطی میان آنها با دکترین شیعی وجود داشت مورد نظر من قرار گرفت و شخص مقدس در اولویت طرح من نبود و همان سال تصمیم گرفتم تا یک دوره ارشد پژوهش‌محور را نیز با راهنمایی اساتید رویال هالووی، پیرامون این مفهوم تجربه کنم.

 

این پژوهشگر افزود: اساتید این دانشگاه معتقد بودند که ایده اتوپیا یک ایده غربی نیست و در تمام باورها و فرهنگ‌ها می‌شود این ایده را تعمیم داد و دغدغه‌ای که من داشتم از آنجا که در فضای هویتی و مناسکی شیعه بزرگ شده بودم این بود که پدیده‌هایی را که به عنوان عناصر فرهنگی در خاورمیانه چه ایران چه عراق و... وجود دارد بتوانم با یک زبان و منطق مشترک میان آن با تمام دنیا ارتباط برقرار کنم.

 

مؤلف کتاب «امید در آستانگی» تأکید کرد: ایده اتوپیا در تمام آرمانشهرها و زندگی آرمانی وجود دارد و در این راستا ابتدا می‌خواستم بر روی مسئله مهدویت کار کنم  اما هر چه که پیش رفتم متوجه شدم که مهدویت مقوله‌ای بسیار پیچیده است و لذا براساس باور تشیع، ابتدا حج را انتخاب کردم و پس از آن اربعین که در ادامه تصمیم بر آن گرفته شد که بر روی یک زیارت مسیحی یعنی سانتیاگو نیز کار شود هر چند که فرصت یک ساله، آن میزان نبود که من به عنوان یک انسان‌شناس و فرهنگ‌شناس بتوانم طی فرایندی میدانی زیارت سانیاگو را شخصاً تجربه کنم.

نارضایتی نسبت به وضعیت موجود سرآغاز ایجاد ایده اتوپیا است

نصراوی گفت: در قالب طرح چنین موضوعاتی به این نقطه رسیدیم که بررسی کنیم ابتدا ایده اتوپیا و باور به آن از کجا شروع می‌شود که قدر مسلم نارضایتی نسبت به وضعیت موجود سرآغاز ایجاد چنین ایده‌ای است که فرایند زیارت نیز با جنبه‌های گوناگون بررسی شده آن  یکی از مصادیق چنین فرایندی  در زندگی هر انسانی است.

 

وی افزود: براساس فرایندی که ما در این تحقیق به آن رسیدیم دو امر را می‌توان دلیلی برای نقطه آغاز ایده اتوپیایی در نظر گرفت؛ یکی درگیر شدن به روزمرگی است که هر انسانی ممکن است که در زندگی روزانه خود درگیر آن شده باشد که در نتیجه آن نیازها، زمان‌ها و بسیاری از موقعیت‌هایی که بر سر راه انسان قرار می‌گیرد تلف می‌شود و دیگری ایجاد نارضایتی  نسبت به آنچه که هر فردی هست و هنگامی که انسان تصور می‌کند که یک وضعیت جایگزین نسبت به وضعیت موجود وجود دارد، آن زمان است که آگاهی و هوش اتوپیایی او فعال می‌شود.

 

نصراوی با اشاره به اینکه ما همگی در زندگی رؤیاهایی روزانه داریم که مدام برای رسیدن به آستانگی تحقق آنها ای کاش و ای کاش می‌کنیم، گفت: سه رویکرد اتوپیایی داریم که یکی به مثابه ادبیات است و در داستان‌هایی  مشهود است که یا حکایت از یک رؤیای جمعی، یا فردی دارند و مثلاً وقتی یک رؤیای اجتماعی تبدیل به رمان و شعر می‌شود، شاهد هستیم که ژانر اتوپیایی شکل گرفته است که در این راستا «رساله جمهور» افلاطون و یا «مدینه فاضله» فارابی محاکاتی از این رؤیای جمعی است.

 

وی عنوان کرد: شکل دوم را باید کنش اتوپیایی نامید که در قالبی اجتماعی و به صورتی هدفمند ما را از قوانین زندگی روزمره جدا می‌کند و در شکل سوم که اتوپیای را به مثابه یک روش تحقیق می‌توان مشاهده و بررسی کرد  و اینکه در مواجهه با یک پدیده آیا در آن هوش و آگاهی اتوپیایی را می‌توانیم مشاهده کنیم و اینکه در چه حد و کیفیتی است که براین اساس باید گفت که زیارت یک کنش آئینی است برای یافتن فضایی که جدای از فضای زندگی روزمره  ما را برای جبران برخی خسارات و زیان‌ها مشتاق سازد  و اینکه باید به این نکته توجه داشت این کنش در تمام ادیان و آئین‌ها وجود دارد.

خداناباوران نیز گرایش به ایده اتوپیایی دارند

نصراوی تصریح کرد: حتی در فضای غیرخدایی و غیردینی نیز بعضاً شاهد انجام چنین کنشی هستیم؛ به طور مثال  نوجوانان استرالیایی در برهه‌ای از سال با ایجاد کمپی برای خود و وضع قوانین متفاوت در آن که البته چندان هم اخلاقی نیست، سعی در جداسازی خود از زندگی روزمره دارند. حتی غیر از اسلام و مسیحیت، یهودیان نیز آئینی دارند  و با برگزاری مراسم و آئینی  در فضایی به دور از روزمرگی، چند روزی سکوت کرده و به قطع ارتباط با همنوع خود می‌پردازند.

 

وی با اشاره به اینکه اتوپیا باوری مطلق‌گرا نیست، گفت: براساس نظریه برخی از اندیشمندان غربی باید تجسم و تعالی اتوپیا را در هنر بدانیم چرا که اثر هنری ماکت و چیزی عیان و محسوس از رؤیای بشری است و آنچه که در هنر رخ می‌دهد همان موقعیت جایگزین است که انسان به دنبال دستیابی به آن است چه در موسیقی، چه در نقاشی و چه در تئاتر به ویژه در تئاتر که به نوعی محاکاتی است از نارضایتی نسبت به موقعیت حاکم در زندگی روزمره. چنین تلقی از اتوپیا در بخشی از این کتاب تحت عنوان انگاره‌های بشری که قابل لمس نیستند، آمده است.

 

این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اینکه فضای زندگی ما توأم با یکسانی و یکنواختی است، گفت: برداشت من از آنچه که می‌تواند انسان را در یک محیط اتوپیایی قرار دهد، تفکیک فضای قدسی با فضای زندگی روزمره است؛ هر چند که به نظر می‌رسد ما قادر نیستیم  یک مرز قاطع و قابل تمییز میان آنها داشته باشیم اما با وجود پیوستاری که میان فضاهای گوناگون زندگی ما هست که ما در آن تسلسل‌وار در حال زندگی هستیم، اما قرار گرفتن در هر محیطی و فضایی می‌تواند کارکرد، ظرفیت و قابلیت خاص خود را داشته باشد، همچنانکه در این محیط که در آن در حال گفت‌و‌گو با هم هستیم با آنچه که ممکن است در خیابان و یا فضای دیگری همچون بانک و محیط کار و خانه داشته باشیم متفاوت است و این فضاها هستند که هویت ما را تغییر می‌دهند و در یک کلام باید گفت که این اتمسفر فضاست که انسان را می‌سازد و او را از قالبی به قالب دیگر مبدل می‌کند و ما با قرار گرفتن در فضای زیارتی برای خودمان قالبی را برمی‌گزینیم که برشی است از تمامی اوقات زندگیمان و با انتخاب چنین فضایی و قرار گرفتن در آن میان شدن و نشدن در تعلیق هستیم که به این خاطر است که من نام این کتاب را «امید در آستانگی» گذاشته‌ام چرا که ممکن است گفته شود که قرار گرفتن در چنین فضایی برآورده شدن بسیاری از آمال و آرزوهای آدمی است اما باز همانطور که گفتم میان شدن و ناشدن در حالت تعلیق قرار دارد.

شباهت زیادی میان پیاده‌روی اربعین و زیارت سانتیاگو وجود دارد

وی شباهت‌های زیادی میان پیاده‌روی اربعین با سانتیاگو قائل شد و گفت: سانتیاگو نیز مکان مقدسی است در شمال غرب اسپانیا و جنوب فرانسه که هر ساله در تمامی ایام و البته بیشتر در ماه جولای عده‌ای با قدم گذاشتن در مسیری با مسافت 500 کیلومتر خود را به آنجا می‌رسانند که البته برخلاف کربلای معلی و پیاده‌روی آن، منطقه‌ای است خوش آب و هوا اما با این وجود به ویژه پس از جنگ جهانی دوم در شلوغ ترین زمان تجمع زائران به آنجا شاهد حضور 15 هزار نفر هستیم و این در حالی است که در مورد پیاده‌روی اربعین حتی در زمان ظهور داعش در منطقه تعداد افراد شرکت کننده در این مناسک بزرگ، بسیار بیشتر از استقبالی است که از پیاده‌روی سانتیاگو می‌شود.

 

وی ادامه داد: مشاهدات من در مورد پیاده‌روی سانتیاگو بدون تجربه میدانی و تنها از رهگذر خوانش مردم‌نگارها و البته ارتباط با برخی شخصیت‌هایی است که آن را تجربه کرده‌اند، بوده است و باید به این مسئله اشاره کنم که در همه موارد چه سانتیاگو، چه اربعین و چه حج حتی اگر فردی خداناباور باشد، قرار گرفتن در آن فضا و جریان جاری، او را تحت تأثیر شدید خود قرار می‌دهد چرا که یک وجه مشترک میان او با دیگران که خداباور هستند وجود دارد و آن اینکه او نیز از وضعیت موجود ناراضی است.

 

نصراوی ادامه داد: با توجه به اینکه من اصالتاً عراقی هستم لذا قرابت بسیار زیادی با آن جغرافیا و مسئله پیاده‌روی اربعین دارم و یک بار هم البته پیش از فعالیت حرفه‌ای در امر پژوهشگری و تحقیق، به حج مشرف شدم که البته باید بگویم که مختصات اجتماع حج تفاوت بسیاری با پیاده‌روی اربعین و سانتیاگو دارد اما ماهیت آن نیز به ویژه در سرزمین منا و عرفات زیارتی است و من به شخصه در تشرف به خانه خدا طبق شیوه معمول و مرسوم برای رسیدن به مکان‌های مورد نظر، پیاده‌روی کردم و اینگونه نبوده است که مانند بسیاری مسافت‌های طولانی را با ماشین طی کنم که البته اصل هم بر همین است و کسی که با ماشین و امکانات به جایی مشرف می‌شود، اصالتاً زائر نیست.

 

وی مکه را علاوه بر مناسک خاص و قرار گرفتن در یک محیط در راستای زیارت که منجر به کنش اتوپیایی می‌شود، مصداق یک آرمانشهر خواند و گفت: نسبتی که این شهر با پیامبر و امامان معصوم (ع) داشته است و اینکه مفاهیمی همچون بهشت عدن و همچنین قائل بودن به این مسئله که سرآغاز دنیا از مکه بوده است و پایان دنیا نیز به این شهر ختم می‌شود، همگی از این شهر آرمانشهری ساخته است که قرارگیری در راستای آن، سیر در مسیری به سمت اعتلا و کمال بشری است. در مورد پرداختن به این شهر به عنوان یک آرمانشهر قائل به نظریه سه کارشناس، آیت‌الله جوادی آملی، دکتر علی شریعتی و آیت الله سیدمحمد ضیاء آبادی بودم که آرای مختلف و متفاوتی داشتند اما به هر حال هر کدام از آنها به ویژه آیت‌الله جوادی آملی تأکید ویژه‌ای بر خاص بودن این شهر و نسبتی که با امامان معصوم به ویژه امام حسین (ع) دارد، داشتند که البته مبحث جهان‌بینی امام (ع) در فرهنگ تشیع نیز بسیار پیچیده و سخت فهم است.

در اندیشه و تفکر تشیع، امام (ع) خود اتوپیا محسوب می‌شود

نصراوی ادامه داد: اصلاً در اندیشه و تفکر شیعی، امام (ع) خود اتوپیا محسوب می‌شود چرا که پیروان ایشان که شیعه به معنای رهرو و مشایعت‌کننده هستند برای رسیدن به زندگی بهتر و آرمانی‌تر اساساً آنها را الگو و سرمشق خود قرار می‌دهند و به ویژه در مورد اربعین و پیاده‌روی آن فضای زیارت و قرارگیری در آن شاید تنها مراد زائر نباشد و او به دنبال آن است که با چنین حضوری که توجیه و بهانه‌ای است، به امام و مقتدای خود این مسئله را بیان دارد که او همچنان وفادار به آرمان‌ها و خط و مسیر متعالی اوست.

 

مؤلف کتاب «امید در آستانگی» اذعان کرد: با قائل شدن به اتوپیا کنش مربوط به آن «اتوپیک» نامیده می‌شود چنانکه که مثلاً در محیط مسجد و حسینیه زمانی که برای سیدالشهدا (ع) در حال سینه‌زنی و عزاداری هستید این عزاداری و سینه‌زنی به مثابه یک اتوپیک است که در واقع کنشی است که معنا و مفهوم خاصی را خواهد داشت و به عنوان یک مفهوم پدیدارشناسی منجر به دگرگونی در حال و هوای شخص عزادار می شود که توأمانی آن با حزن و اندوه در مصیبت شهادت امام حسین (ع) علاوه بر پرداختن به مناسک و آئینی خاص به نوعی این معنی را می‌دهد که شخص عزادار به دنبال مفر و وسیله‌ای است که از آنچه در قید و بند آن است و شاید بتوان از آن تعبیر به زندگی روزمره کرد با تأسی به سالار شهیدان نجات پیدا کند.

 

نصراوی در پایان سخنان خود گفت: براساس آنچه که قبلاً هم به آن اشاره داشتم به هر حال اتوپیا یک امر نسبی است و نه مطلق، چرا که هم ظرف زمانی و ظرفیت‌ها و قابلیت‌های فرد توان رسیدن به نقطه انتهایی آن را ندارد و هم همیشه وقتی از یک نقطه به نقطه دیگر که متعالی‌تر از نقطه نخست است حرکت می‌کنیم، نقطه سوم و به همین ترتیب نقاط دیگری نیز وجود دارند که نسبت به نقطه آغازین در مقام عالی‌تری باشند. همچنانکه در امر زیارت هم ممکن است به شرط تشرف به بسیاری از اماکن زیارتی نظیر مشهد و یا کربلای معلی، هر نوبت انسان با قصد و نیتی متفاوت و البته کمال‌گراتری حضور داشته باشد که این خود قرابت او را با امری غایی اتوپیا هر آن بیشتر می‌کند.

تألیف این کتاب همراه با تقریب و همدلی مؤلف به واسطه تعصب و علاقه‌مندی به موضوعی خاص نبوده است 

احمد خالصی، منتقد و آئین‌پژوه در ادامه این نشست گفت: از جمله نکات ویژه و مثبت این اثر تألیفی باید اشاره کنم اینکه مؤلف از سر تقریب و همدلی با هیچ یک از مناسک و زیارات اشاره شده در این کتاب بنا به دلایلی از جمله تعصب و یا علاقه‌مندی به آن، نپرداخته است و اتفاقاً تمامی ادله، برداشت‌ها و تقریرات وی برپایه اسناد و مدارک و مشاهدات به شکلی کاملاً بیطرفانه و از منظر یک ناظر بیرون از هر کدام از این آئین‌ها صورت گرفته است.

 

وی ادامه داد: اینکه در بعضی جاها و حتی در کلام خود نگارنده نیز نوعی حسرت از اینکه چرا در مورد زیارت سانتیاگو تجربه شخصی میدانی صورت نگرفته است وجود دارد که این اتفاقاً یک نقص محسوب نمی‌شود به هر حال یک پژوهشگر به دو شکل میدانی و کتابخانه‌ای به مدارک و مستنداتی دسترسی پیدا می‌کند که این امر زمینه خلق اثر اوست و اتفاقاً در باب سانتیاگو ارجاعات در پاورقی‌ها ذکر شده است به منابع مکتوب و بعضاً شفاهی اشاره شده و بسیار جامع و کامل است.

 

خالصی تصریح کرد: قرار گرفتن در فضای اتوپیایی یک زیارت صرفنظر از اینکه جداشدن از زندگی روزمره است اما همچنان میان شدن و نشدن، شخص زائر در تعلیق قرار دارد و اینکه اصلاً ممکن است تحقق نپذیرد، بگذارید که کمی با چنین برداشت و تلقی مخالف باشم، همچنانکه نام این کتاب هم «امید در آستانگی» است و لذا شخص زائر و آن کسی که در چنین فضا و راستایی قرار گرفته است، قطع به یقین در تحقق امر تعالی که به دنبال آن است امید دارد و اساساً امیدواری و ناامیدی دو سر ایمان و کفر محسوب می‌شوند.

انتخاب معادلی برای واژه اتوپیا، دامنه اندیشه و تفکر مخاطب را محدود می‌سازد

وی با اشاره به اینکه مؤلف در نگارش این کتاب به دنبال واژه‌ای معادل اتوپیا نبوده، گفت: با به کار بردن هر واژه‌ای به طور حتم برداشت شخصی به وجود می‌آید و تلقی مخاطب را از این واژه در مسیری خاص قرار داده و ذهن او را در اندیشیدن به مفاهیم و مصادیق گسترده آن محدود می‌کند، به این خاطر باید چنین کاری را ستود اما در مورد شهر مکه و مناسک حج، مؤلف سریع به دنبال به کار بردن واژه جایگزین است واز واژه آرمانشهر استفاده می‌کند که البته با ادله و توضیحاتی که ارائه شد این امر پذیرفتنی و قابل قبول است.

 

این منتقد و آئین‌پژوه گفت: باید قائل به این مسئله بود که زیارت یک نمایش هنری و هنرمندانه در قالب یک آئین است  و تمامی آئین‌ها در فضای دینی و اسطوره‌ای به یک شکل و فرم خاص بروز و ظهور می‌کنند که البته ممکن است با یکددیگر تشابهاتی نیز داشته باشند اما در اغلب موارد ویژگی و وجه تمایزاتی دارند که در این کتاب به درستی پرداخته شده است.

 

وی در پایان افزود: هر چند که در این کتاب صحبت از مکان‌های خاص در برگزاری آئینی خاص است اما این کتاب سیر آفاق و انفس نیست و تنها سیر انفس است؛ اجتماعی از مردمان که در راه یافتن مفهوم گم شده‌ای که فقدان آن موجب نارضایتی ایشان از زندگی روزمره شده است فضایی را برای انجام یک کنش اتوپیایی انتخاب کرده‌اند، کنشی که فرایندمحور است و نه نتیجه‌محور و هر کدام چنانکه اشاره شد به قدر ظرفیت و قابلیت فردی و همچنین در توالی زمان براساس آنچه که در آن مدارج کمال و انسانیت را طی کرده‌اند به دنبال یافتن و بهره‌مندی از آن هستند.