به گزارش کرب و بلا، چند سال پیش مجموعه تلویزیونی تحت عنوان «فرات» به کارگردانی مازیار میری از شبکه سراسری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که در فضای زندگی اجتماعی امروزی رابطه میان دو خانواده که دوستی و قرابت دیرینه داشتند را روایت می‌کرد، رابطه‌ای که به کدورت و سردی می‌گراید و سرآخر براثر یک سانحه دومرتبه سرنوشت آنها به هم گره می‌خورد و این میان توسل و تمسک به ساحت معصومین (ع) و در رأس آنها حضرت سیدالشهدا (ع) در گذر این خانواده‌ها از بحران های پیش‌آمده نقشی تعیین‌کننده دارد.

 

تیتراژ پایانی این سریال را آهنگی در قالب مرثیه با صدای حزن‌انگیز امیرحسین مدرس ‌و آهنگسازی سعید انصاری همراهی می‌کند.

 متن این آهنگ از قرار زیر است:

رأس تو را به روی نی/ هرچه نظاره می‌کنم/ سیر نمی‌شود دلم/ نگه دوباره می‌کنم/ ز اشک و آه سینه‌ام/ میان آب و آتشم/ چو با توام از این میان/ کجا کناره می کنم/ گمان برند دشمنان/ نیست به کام من زبان/ ز دور بس که با سرت/ به سر اشاره می‌کنم/ به دختران خود بگو/ که گوشواره‌ها چه شد/ گریه به گوشواره، نی/ به گوش پاره می‌کنم/ هم سر تو بر سر نی/ هم سر اکبرت ز پی/ گاه نگاه سوی مه/ گه به ستاره می‌کنم/ رخت به خون که رنگ زد؟/ آینه را که سنگ زد؟/ خنده ز آه خویشتن/ به سنگ خاره می‌کنم

 

از متن این آهنگ که با استفاده از ادوات موسیقی مرثیه تولید شده است چنین برمی آید که زبان حال حضرت زینب (س) باشد؛ آن هم زمانی که واقعه رخ داده است، خیام به آتش کشیده شده و کاروان اسیران مهیا ترک دشت کربلاست که گروهی مأمور به اعزام آنها به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد هستند.

 

به نوعی عقیله بنی‌هاشم در این فراز که با استفاده از زبان شعر و موسیقی بیان شده است، از آنچه که قوم اشقیا بر سر اهل بیت (ع) و خاندان امام حسین (ع) آورده‌اند را با سر بریده برادرش؛ اباعبدالله (ع) که بر فراز نیزه است، شکایت می‌کند.