به گزارش کرب و بلا، بخش مهمی از میراث عزاداری ایام سوگواری امام حسین (ع) ار سوی جوامع تشیع ایرانی به ویژه در فرون اخیر در نوشته و مکتوبات جهانگردان خارجی که به ایران آمده و به ثبت وقایغ و مشاهدات خود پرداخته‌اند، قابل استناد است.

 

اما پیش از آنکه ببینیم برخی از این جهانگردان که غالباً اروپایی بودند، چه وقایعی را از آئین عزاداری محرم و صفر به ثبت رسانده‌اند، بهتر است ابتدا  در مورد زمینه آشنایی آنها با فرهنگ و آئین تشیع به مطلبی اشاره شود.

 

آشنایی اروپاییان با شیعیان و مذهب تشیع، با وقوع جنگ‌‌های صلیبی آغاز ‌شد و تا پیش از این، کشور‌های غربی تنها با مذاهب اهل سنت، آشنا بودند اما به واسطه این جنگ‌هاست که صلیبیان با فرقه‌هایی از شیعیان، همچون فاطمیان در مصر، روبرو و آشنا می‌شوند که پس از آن در قالب سفرنامه‌هایی برجای مانده از آنها در کسوت بازرگان و جهانگرد شاهد ذکر مطالب در مورد جوامع اسلامی و نوعاً تشیع هستیم که نمونه بارز آن سفرنامه مارکو پولو؛ جهانگرد و بازرگان ایتالیایی است.

 

البته پس از او نیز در سفرنامه‌هایی از شاردن، دلاواله و... شاهد کتابت یادداشت‌های روزانه از نظام اجتماعی و مراودات موجود در میان این جوامع هستیم که آنچه که مربوط به ایران می‌شود پس از تشکیل دولت صفویه شدت و  قدرت بیشتری می‌گیرد. اکنون به ذکر برخی از اظهار نظرهای این جهانگردان از مشاهداتشان درباره مراسم عزاداری محرم می‌پردازیم:

«پیترو دلاواله»؛جهانگرد ایتالیایی که دوبار شاهد مراسم عزاداری محرم در دوره شاه عباس اول و در اصفهان بوده است، او می‌نویسد: «دسته‌های عزاداری در پی هم، شماری بیرق و علم، تابوت‌هایی پوشیده به مخمل سیاه را بر دوش می‌کشیدند و روی تابوت‌ها مجموعه‌ای از سلاح‌های مختلف تعرضی، تدافعی و پرهای رنگین قرار داده بودند و دورتادور آنها، عده زیادی راه می‌رفتند و نوحه می‌خواندند و عده دیگر، بوق، کرنا و سنج می‌زدند و فریادهایی برمی‌آوردند».

 

«ژان باپتیست تاورنیه»؛ جهانگرد فرانسوی که اتفاقاً روز عاشورای سال 1078هـ.ق، در میدان نقش جهان اصفهان حضور داشته و می‌نویسد: «دوازده دسته از دوازده محله اصفهان، با عَلَم، کُتَل، کجاوه و ساز و برگ‌های مخصوص عزاداری، به میدان نقش جهان آمدند. هر دسته، یک کجاوه داشت که هشت تا ده نفر آن را حمل می‌کردند و به انواع گل و بوته نقاشی شده، در هر کجاوه تابوتی گذارده، روی آن را با پارچه زری پوشانده بودند… در جلوی هر دسته، اسبانی بودند که در واقع مظهر همان اسبانی بودند که شهیدان بر آنها سوار شده بودند و به جنگ می‌رفتند.»

 

«هاینریش بروگش»؛ سیاح آلمانی است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار شاهد برگزاری مراسم غزداری است و مشاهدات خود را در کتاب «در سرزمین آفتاب» اینگونه می‌نویسد: «میهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند و مراسم را تماشا می‌کردند. در آغاز مردان قوی هیکلی، عَلامات و عَلَم‌هایی را به میدان می‌آوردند. بعد از این، هشت نفر وارد میدان شدند که یک چارچوبی را بر دوش حمل می‌کردند و روی این چارچوب، چیزی شبیه قبر درست کرده بودند. به ما توضیح دادند که این، نماد مزار پیامبراسلام است. روی قبر، چندین طاق شال کشمیر کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز، روی آن، در یک شمعدانی می‌سوخت. در دو طرف این قبر نیز، دو نفر دیگر با عَلَم و کُتَل حرکت می‌کردند.»

 

«ف‍ئ‍ودور ف‍ئ‍ودوروی‍چ‌ کورف» از رجال و سیاحان روسی که در سفرنامه خود با عنوان «س‍ف‍رن‍ام‍ه‌ ب‍ارون‌ ف‍ئ‍ودور ک‍ورف‌» می‌نویسد: «محرم نزد ایرانیان ماه ماتم و اندوه است. در این ماه، ایرانیان به دلیل شهادت امام حسین(ع) فرزند علی(ع) عزاداری می‌کنند.»  و «ساموئل گرین ویلر بنجامین»؛ نخستین دیپلمات رسمی آمریکا در دوره ناصرالدین شاه، با مشاهده مراسم این روز و شنیدن شرح واقعه امام حسین (ع)، در خاطراتش با عنوان «ایران و ایرانیان» می‌نگارد: «اگر شخص شجاعی در این دنیا بوده، مسلما آن شخص حسین، پسر علی (ع) بوده است.»

 

«سرآرنولد ویلسن»، ناظر انگلیسی که برای حل اختلافات مرزی بین ایران و ترکیه در زمان محمد علیشاه در ایران آمده بود. او درباره عظمت مراسم عزاداری، در کتاب خود با عنوان «سفرنامه ویلسن»، می‌نویسد: «عامه پیروان تشیع در این روزها به زیارت مقابر متبرکه، به خصوص کربلا، نجف، کاظمین و مشهد می‌روند و در مصیبت خاندان علی (ع) عزادارند و مراسم جانسوزی برپا می‌کنند.»

 

«نوبویوشی فوروکاوا»، عضو هیئت اجرایی نخستین سفارت ژاپن در ایران در دوره قاجار است. او هم از ایجاد دسته‌های سینه‌زنی در کتاب «سفرنامه فوروکاوا» توضیحاتی ارائه داده و می‌نویسد: «چیزی را که مانند نیزه بود، بالا می‌برند که به آن علامت می‌گویند. این علامت را با چراغ و هر چیزی که نذر شده است، آراسته و آن را به همراه این آویزه‌ها برمی‌دارند و در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر می‌برند و مردم که به همراه این علامت هستند با صدای بلند همسرایی می‌کنند.»

 

«ولادیمیر آندریوویچ کاساگوفسکی»؛ کلنل روسی که در زمان مظفرالدین شاه شاهد این مراسم از نزدیک بوده است، در خاطرات خود می‌نویسد: «در ایام عزاداری، بسیاری از ایرانیان نذر دارند. در این ماه، کسانی هستند که داوطلبانه شغل سقایی را انجام می‌دهند و مشکی بر دوش می‌گیرند و به طور رایگان به همه تعارف می‌کنند. پیرترها، خاکستر در آب می کنند و به سر و صورت خود می‌مالند یا کاه بر سر خود می‌ریزند».

 

«هربرت جورج ویلز»؛ سیاح انگلیسی، در سفرنامه خود از آداب و رسوم تعزیه در ایران یاد کرده و می‌نویسد: «قبل از آغاز برنامه تعزیه، یک روحانی به بالای منبر در کنار صحنه می‌رود و شروع به موعظه و نقل مصیبت‌های امام حسین(ع) و مقاومتی که علیه طاغوت زمان انجام داده است، می‌کند یا در فواصل دو پرده، درباره تعزیه‌ای که قرار است اجرا شود، توضیحاتی می‌دهد.»

 

 و اما «هانری بایندر»؛ جهانگرد آلمانی در کتاب خود، با عنوان «سفرنامه ‌هانری بایندر کردستان بین‌النهرین»، از علاقه مردم به نمایش‌هایی که در ماه محرم برگزار می‌شود، مطالبی عنوان کرده و می‌نویسد: «در پانزده روز اول محرم، هیچ‌کس به چیزی جز آن نمی‌اندیشد که دایر کردن تعزیه، یک امر خیر محسوب می‌شود. هر کسی، به نحوی، در تشکیل و جریان مراسم کمکی کرده باشد امید دارد که کم و بیش از ثواب اخروی بر‌خوردار شود.»

 

«ارنست اورسل»؛ جهانگرد بلژیکی درباره ایام سوگواری، در سفرنامه خود می‌نویسد:«به گمان من، هیچ‌کس در دنیا قادر نیست میزان نا‌امیدی، خشم و ترحمی که قلب این جمعیت انبوه را می‌لرزاند، توصیف کند. لعن و نفرین خشم‌آلود علیه یزید و شمر و استمداد پر شور از امامان و صدای گریه‌های بغض‌آلود، در فضای پهناور تکیه طنین‌انداز بود و از سینه پر درد هزاران نفر، آوای حسین! حسین! باصفا و صداقت بی‌شائبه‌ای بیرون می‌ریخت.»