به گزارش کرب و بلا، بحرطویل گونه ای ادبی است که به ویژه در مداحی و مراثی و روضه خوانی و نوحه خوانی ها در ایام محرم و صفر بسیار کاربرد دارد؛ شعرا و ادیبانی که طول سالهای رسمیت یافتن اقامه سوگواری برای اباعبدالله الحسین (ع) در این قالب ادبی به عرض ارادت به ساحت مقدس آن امام همام پرداخته اند که بد نیست به برخی از آنها اشاره کنیم. اما پیش از این باید دید که اساساً بحرالطویل چیست و از چه ساختار ادبی برخوردار است.

 

بحرطویل نوعی شعر یا نثر موزون در ادبیات فارسی است که در ابتدا بیشتر برای بیان سخنان طنز یا هزل کاربرد داشت اما برخی شعرهای جدی‌تر مانند مرثیه‌ها و مُناظره‌ها نیز با این قالب نوشته شده‌اند.

 

بحرطویل از تکرار غیرمحدود پایه‌های عروضی ساخته می‌شود و در حقیقت باید گفت که یک تفنن ادبی است و در تعزیه‌ها و نوحه‌سرایی‌های قدیم نیز این شیوه٬ ضمن محاورات و تقریرات٬به کار رفته‌ است و مصراع‌های مساوی و بیت در آن وجود ندارد و از یک یا چند قسمت با نام بند تشکیل می‌شود.

 

سرودن بحرطویل از دوره صفویان به بعد مرسوم شده‌است و قدیمی‌ترین نمونه آن، نامه‌ای است به ظاهر منثور که در کتاب «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران» توسط سید ظهیرالدین بن سید نصیرالدین مرعشی در قرن نهم هجری ضبط شده است.

 

حال به نمونه‌هایی از بحرطویل‌های عاشورایی اشاره می‌کنیم و بحرالطویلی به نام «نبرد حق و باطل) سروده محمدرضا سروری را در ادامه می‌خوانید                                                                                                                                 

کربلا یعنی نبرد حق و باطل

لشکر نور و سپاه زر مقابل / نیمه روزی گرم و یک دنیای کامل / بین دریا‌های غم آلوده ، ساحل

یک جهان آزادگی در پهنه دل / در وجود شیعه چون حل المسائل / مـردی و آزاده مردی بوده شامل

بین زور و نور و زر دیدار حائل / در کتاب زنـدگی معنـای کامل / مثل یک آئینـه از سلطـان عادل

یک طرف دریای نور و لشکر آزاده ها /  یک طرف دنیای زور و دل به دنیا داده ها

کربلا یعنی ستیز خیر و شرها / همرهی با حضرت خیرالبشرها / وادی اثنی عشرها / تا بلندای قمرها / آشنا با

ایده ببریده سرها / در گلستان ثمرها / با نوای اکبر و سوگ صَغَرها / نوجوان‌ها، کودکان و تازه جان‌ها / یک

سه ساله درسکوت حاکمان زور و زرها / تا نهی بر پهنه دلها اثرها / مثل زنگ کاروانی در سفرها / با ظفرها

در میان اشک آه ،شعله ورها / تا نشانی مشت حق بر دیده‌های بی خبرها / تا کنی با سوزش دل‌ها مدارا

کربلا یعنی نبرد حق و باطل

یک طرف سرپنجه‌ها در پنجه مهر آفرین / یک طرف در پنجه ظالم پرستان لعین

کربلا یعنـی روان بر راه زینب بُـردن دل در زیارتـگاه / زینب رهـروی از بینـش آگـاه / زینب راه زینب

جاه زینب سوزش جان از غم جانکاه / زینب آه زینب تا همیشه همدم و همراه زینب / ایده دل خواه زینب /

زینبی مسلـک که باشی / بر سـر ظـالم بتـازی / در کمـال بی نیـازی / سرفـرازی تا شکـوهی جـاودان

از خود بسازی / پرچم غیرت فرازی / جان ببازی / سر ببازی / تا خدای زینب از کارت شود ناگفته راضی .../

با بیانی آتشیـن دشمـن شکن شو/ همره آن شیر زن شو / یار هفتـاد و دو تن شو/  مثل مردان کُهن شو/

مشـت خونی ظالمان را بر دهن شو / آبرودار وطن شو/ خون دهن شو/ پاره تن شو/ در ره ایمان کفن شو/

تا تو را از هیبت ظالم شکستن / دیده و دل بر حریم غیر بستن / بر سریر باوفایان تکیه دادن بر نشستن /

ماندن و از عهد عاشورا نرستن / تا قیامت با خدای عشق بودن از خدا گیری جزای این دعا را            

کربلا یعنی نبرد حق و باطل

یک طرف دریای عشق و دیدگانی حق طلب / یک طرف صحرای زور و مردمی فرصت طلب

کربلا یعنی حسین واری / حسین داری / حسین یاری کنی / در لشکر سلطان علمداری / هواداری / هوای صبح

بیداری / ز اهل کوفه بیزاری / شوی خونی به رگهای سپاه فاطمه جاری / زنی بر طبل غمخواری خریداری /

کنی فردای دینداری / رهِ باطل نرفتن ها / به ظالم دل نبستن ها / درون پیله جام خود شکستن ها / که حتی

با لبان تشنه در مقتل نشستن‌ها / دهی آئین ناب مصطفی یاری  .... /                                             

آیه یأس از دلَ دلخسته کَندن / چشمه امّیدِ دل بر رأفت جانان نبستن / زور و زر را در دل خود ره ندادن /

هم به ظالم درفتادن / هم دو دست خالی مظلوم دوران را گرفتن / حامی مظلوم و هر مظلومه بودن / تیغ بر

باطل کشیدن / از زر دنیا بریدن / یعنی از عشق خدایی زنده بودن / با خدا همسایه بودن / هم دل و هم پایه

بودن / دل به شوق او گشـودن / رو به درگاهش نمودن / در طریق عاشقی مردانه بودن / در ره جانانه بودن /

مست این پیمانه بودن / با خود و با دیگران بودن / یک دل و یک خانه بودن / با ستم بیگانه بودن ...... /     

کربلا یعنی بلا دیدن / شفا دیدن / خـدا را در دعا دیدن / نترسیدن نلرزیـدن / ز انبوه بلایا درنوردیدن / مسیر

سرخ بخشیدن / به اوج سروری با استقامت با شهامت دل سپُردن / بر امامت با اقامت در هوای دلنوازان /

سلامت مثل حُـرّ نینـوا / از یک علامـت با نـدامت / تا بگیـری از امام عصر خود دست شفاعت / زندگانی

در نهایت / بر شهادت با سعادت / در دو دنیا دل بری از خیل مردان خدا را                                          

کربلا یعنی نبرد حق و باطل