به گزارش کرب و بلا، حجت الاسلام و المسلمین ناصر رفیعی؛ مدرس حوزه و دانشگاه و کارشناس دینی به فراز دعایی منتسب به حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره کرد و گفت: این دعا این است:«اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هِمَّتِی» یعنی (خدایا! کاری کن که همه همّ و غم من دنیا نشود.) با ذکر این دعا به موارد و مصادیقی از دین شناسی  فاطمه زهرا (س) می پردازیم که نخستین آنها دین‌مداری آن حضرت در انتخاب همسر است.

 

وی با اشاره به اینکه این نقل تاریخی بیشتر می‌تواند مورد توجه جوانان قرار گیرد، گفت: امیرالمؤمنین (ع) برای خواستگاری حضرت زهرا (ع) آمد؛ در حالی که فاطمه خواستگارهای متعددی داشت که یکی از آن‌ها عبدالرحمان بن عوف بود که مهریه سنگینی هم پیشنهاد داد اما به محض اینکه امیرالمؤمنین (ع) وارد شد، رسول خدا پیشنهاد امیرالمؤمنین را برای فاطمه (س) مطرح کرد. نخستین سؤال فاطمه (س) که دختر جوانی بود این است که: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟» بابا جان! آیا خدا راضی است؟ آیا شما راضی هستید؟ دقت کنید! نفرمود علی (ع) چه چیزی دارد؟ خانه اش کجاست؟ وسیله‌اش چیه، امکاناتش چه قدر است؟ بلکه گفت: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟» و ادامه داد: اگر خدا و رسولش راضی است، من هم راضی هستم؛ «رضیتُ بما رضی الله وَ رَسولُهُ».

 

حجت الاسلام  رفیعی با گله‌مندی از اینکه متأسفانه ن ازدواج بالا رفته است، تصریح کرد: خانواده‌های محترم! اگر آقا پسری برای خواستگاری آمد و شما دیدید که دینش مورد پسند است، «فَزَوِّجوه» یعنی دخترتان، خواهرتان را به او بدهید. در یک کلام باید سطح توقعات پایین بیاید. من بارها روی منبر تذکر داده‌ام، بعضی از وسایل در جهیزیه‌ها که برای خانه عروس خانم‌ها خریداری می شود، تا آخر عمر استفاده نمی‌شوند و فقط در ویترین قرار می گیرد! هزینه آنها سنگین است و کمر خانواده عروس یا داماد را می شکند لذا مقداری توقعاتتان را پایین بیاورید. مگر زهرای مرضیه (ع) با کدام جهیزیه ازدواج کرد؟ رقم جهیزیه‌اش را ببینید! من نمی‌گویم مثل ایشان باشید، اما خدا می‌داند که می‌شود سطح انتظارات را پایین آورد، مصرف را اصلاح کرد و از ایشان الگو گرفت.

 

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه افزود: ایشان در آئین همسرداری نیز نمونه هستند. منابعی متعددی نوشته‌اند که امیرالمؤمنین (ع) گرسنه به خانه آمد و این در حالی است کهدو روز است فاطمه (ع) در خانه غذا ندارد. علی (ع) سؤال کرد: فاطمه جان! چرا به من نگفتید، تا غذایی برای بچه‌ها تهیه کنم؟ حال جواب زهرا (ع) و خطاب او را بشنوید: ابالحسن! یا بن عم! (این احترام متقابله بین زن و شوهر است) «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء». از این ادبیات پر واضح است که چرا امیرالمؤمنین در خاکسپاری زهرا (ع) صورتش را روی خاک قبر خانمش گذاشته و می گوید: «نَفْسِی عَلَی زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَه» ؛ چرا گریه نکند بر این فاطمه؟ چرا نگوید که کاش من هم می رفتم؟ این قدر این زندگی استوار و عمیق است که زهرا (ع) می گوید: علی جان! می‌دانی چرا به تو نگفتم؟ «لَأَسْتَحْیِی مِنْ إِلَهِی أَنْ تُکَلِّفَ نَفْسَکَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیْه»؛ از خدا خجالت کشیدم تکلیفی بر دوشت بگذارم که در توانت نباشد.

 

وی ادامه داد: حال این امر را مقایسه کنید با حال و روز کنونی! این چه حرفی است که ماشینم باید این باشد، چرا چشم و هم‌چشمی؟ در شهرستانی کسی پیش من آمد و گفت: نوه ام متولد شده، هنوز دارم قسط عروسی دخترم را می‌دهم. ببینید! این نشان دهنده آن است که فرهنگ صحیح در جامعه ما نیست. پس برای خدا قناعت کنید تا ثواب داشته باشد، برای خدا همسرداری کنید تا اجر آن را ببرید.

 

نقل است که شاید دو سه روز از ازدواج علی (ع) و فاطمه (ع) نگذشته بود، رسول خدا به خانه آنها آمد تا به قولی یک ارزیابی انجام دهد. این رفتار الگوست  یعنی اینکه بزرگترها زندگی فرزندان خود را ارزیابی کنید؛ این به معنای دخالت نیست بلکه مراقبت کنید، نقطه ضعف ها را یادآور شوید، آسیب‌ها را گوشزد کنید. بالاخره انسان باید ببیند زندگی این دو جوان چگونه پیش می رود. حال چه اتفاقی افتاد؟  پیامبر آمد به خانه دختر بزرگوار و داماد عزیزش، ابتدا از امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد که فاطمه برایت چگونه همسری است؟ امیرالمؤمنین (ع) جواب داد: یا رسول الله «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَهِ اللهِ» و بعد از فاطمه نیز پرسیده شد که علی چگونه شوهری است؟ ایشان در جواب فرمود: «خَیْرُ بَعْلٍ»؛ خوب همسری است.

 

رفیعی به ابعاد معادشناسی زهرای مرضیه (س) نیز پرداخت و تأکید کرد: یکی از مبانی دینی ما اعتقاد به معاد استو در نتیجه هر چه عقیده انسان به قیامت بیشتر شود، کمتر گناه می‌کند. قرآن نیز می‌فرماید: آن‌هایی که کم فروشی و معصیت می کنند، «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ»؛ به خاطر آن است که فکر نمی‌کنند قیامتی در کار باشد. قیامت و اعتقاد به معاد، ضریب ارتکاب گناه را در انسان پایین می آورد و لذا بدین دلیل است که فاطمه (ع) می‌فرماید: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی».مرحوم شیخ صدوق (ره) کتابی دارد به نام «امالی» که کتاب بسیار زیبایی است. ایشان در مجلس چهل و ششم از امالی، نقل می‌کند: روزی زهرای مرضیه گریه کنان خدمت پیغمبر آمد و گفت: یا رسول الله! «أَیْنَ أَلْقَاکَ یَوْمَ الْمَوْقِفی الْأَعْظَم»؛ من روز قیامت شما را کجا پیدا کنم؟ ببینید دغدغه و روش گفت و گوی با پدر چگونه است؟! پیامبر فرمود: دخترم! «عِنْدَ بَابِ الْجَنَّه»؛ کنار در بهشت ایستاده‌ام تا شیعیانم را شفاعت کنم. مرا آنجا خواهی دید. زهرا (س) فرمود: بابا! اگر آنجا پیدایت نکردم؟ حضرت فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمُّتِی»؛ اگر آنجا نبودم مرا کنار حوض کوثر که دارم شیعیان و پیروانم را آب می دهم خواهی یافت. زهرا (ع) گفت: بابا! اگر آنجا نشد چه طور؟ پیامبر فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الصِّرَاطِ… عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّم». زهرا (س) متعجب پرسید: بابا، در شفیر جهنم برای چه؟ پیامبر (ص) فرمود: دخترم، برای آنکه گنهکارانی از اُمتم را که زمینه شفاعت برایشان وجود دارد، شفاعت کنم و بگویم خدایا! اینها امّت من هستند. «فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَهُ»؛ فاطمه از خبری که پیغمبر به او داد، لبخند زد و شاد شد.

 

وی در پایان گفت: می‌خواهم دغدغه‌مندی حضرت زهرا (س) نسبت به معاد را گوشزد کنم . مکرر از پدر می پرسید: بابا جان! روز قیامت چه روزی است؟ پیامبر در جواب می گفت: «و لایَلْتَفِتْ أحَداً إلی إحَد، وَ لا وِالدٌ الی وَلَدٍ» دخترم! قیامت زمانی است که نه پدر به اولادش توجه می‌کند، نه دوست به دوست؛ «فلا انساب»، نسبت‌ها از هم می‌پاشد. آنجا بود که فاطمه (س) اشک می ریخت و می گفت: «وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللهِ»؛ پدر جان! وامصیبتا از این روز و از این حوادث!