به  گزارش کرب و بلا، امام‌شناسی از جمله درس‌های مهم نهضت عاشوراست، امری که همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است و هر انسان در هر عصر و زمانی باشد امام و مقتدایش را بشناسد چرا که مشاهده می‌شود بسیاری از سرگردانی‌های بشری در هر مقطعی از تاریخ به واسطه آن بوده است که امام و راهبر خود را به درستی نشناخته است.

 

حجت‌الاسلام و المسلمین رسول غفار پور؛ پژوهشگر پژوهشگاه باقرالعلوم (ع) با استناد به منابع روایی مستدل و متقن به صراحت بر امامت حضرت امام سجاد (ع) پس از واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین (ع) صحه گذاشت و گفت: براساس آنچه که محمد بن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شهاب القرشی معاصر با دوران پیامبر و حضرت علی (ع) به آن اشاره داشته است چنین روایت شده که به گفته وی روزی در خدمت حضرت حسین بن علی (ع) بوده، ناگاه علی بن حسین که آن زمان کودک خردسالی بود وارد شد، امام حسین (ع) او را طلبید و به سینه چسبانید و پیشانیش را بوسید، زهری رو به امام (ع) کرده و می‌گوید: یابن رسول اللّه! پناه به خدا اگر دستمان به تو نرسید، به چه کسی مراجعه کنیم؟ ... و ایشان در جواب این پرسش فرموده‌اند: «إلی علی ابنی هذا، هو الإمام و ابوالأئمه...» به این پسرم مراجعه کنید که او امام و پدر دیگر امامان است.

 

وی در ادامه تصریح کرد: نظیر این حدیت را عبداللّه بن عتبه نیز نقل کرده و همچنین راویان شیعه نیز گفته‌اند: امام حسین (ع) وقتی‌که آهنگ سفر عراق نمود، مواریثی را که از برادرش امام حسن (ع) دریافت کرده بود به ام‌ سلمه؛ همسر پیامبر صلی (ص) تسلیم کرد و به او فرمود تا پس از شهادت وی به زین‌العابدین (ع) بدهد.

 

حجت‌الاسلام و‌المسلمین غفارپور افزود: نقل است از حضرت امام محمدباقر(ع) که زمانی که امام حسین (ع) قصد عزیمت به عراق را کردند تمام وصیت و کتب و غیر آن را در اختیار ام سلمه گذاشتند و فرمودند: چون که بزرگترین فرزند من به سراغ تو آمد، آنچه به تو دادم به او برگردان پس چون‌که حسین کشته شد، علی بن حسین (ع) به سراغ ام‌‌سلمه آمده و آنچه را حسین (ع) به او داده بودند به حضرت بازگرداندند.

 

وی در تکمیل مطلب مذکور گفت: طبق نقل «اثبات الهداه» حضرت امام حسین (ع) به هنگام شهادتش در کربلا علی بن حسین (ع) را حاضر نمود  درحالی‌که ایشان مریض بود. پس اسم اعظم و مواریث انبیا ‌(ع) را به ایشان وصیت نمود و به ایشان فهماند که علوم و مصحف‌ها و سلاح را نزد اُم‌سلمه گذاشته و به او امر کرده است که همه اینها را به حضرت برگرداند.

 

این پژوهشگر دینی تأکید کرد: مسعودی نیز در کتاب خود می‌نویسد، امام حسین (ع) در روز عاشورا حضرت علی بن حسین (ع) را که مریض بود احضار کرد و راجع به اسم اعظم خدا و میراث‌های انبیا به آن حضرت وصیت نمود و سپس فرمودند: علوم الهی و قرآن و شمشیر نزد اُم‌سلمه است، به ام‌سلمه دستور داده بود که آنها را به تو تقدیم نماید و روایت شده است که امام حسین (ع) در روز عاشورا دختر بزرگ خود فاطمه را خواست و نامه به هم ‌پیچیده‌ای را به او داد و او را مأمور کرد که آن را به برادرش علی بن حسین، تسلیم نماید.

 

حجت الاسلام غفارپور در ادامه اظهار داشت: ثقه‌الاسلام کلینی رضوان الله در «اصول کافی» و شیخ طبرسی (ره) در «الاحتجاج» نقل نموده‌اند که از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: چونکه حسین (ع) کشته شد، محمد بن حنفیه به سراغ حضرت علی بن حسین (ع) فرستاد و با او خلوت کرد. سپس گفت: ‌ای پسر برادرم شما می‌دانید که رسول الله (ص) وصایت و امامت را پس از خود برای علی بن ابی‌طالب (ع) قرار داده و بعد برای امام حسن (ع) و سپس برای امام حسین (ع) و پدر تو کشته شد، خدا از او راضی باشد و درود خدا بر او، ولی او به کسی وصیت نکرده است و من عموی تو هستم و برادر تنی پدر تو و من به خاطر سنم و قدمتم، نسبت به این امر، شایسته‌ترم از تو که هنوز جوان هستی. پس با من در مورد وصایت و امامت منازعه مکن و با من به مخالفت برمخیز.

 

وی ادامه داد: نقل است که در این هنگام امام سجاد (ع) به او فرمود: عمو جان! تقوای الهی پیشه کن و آنچه برای تو حق نیست، ادعا مکن. من تو را موعظه می‌کنم تا از جاهلین و گمراهان مباشی. ‌ای عمو! پدرم قبل از اینکه متوجه عراق شود به من وصیت نمود و در همین مورد ساعتی قبل از شهادتش با من عهد بست و این سلاح رسول الله (ص) است که نزد من است پس متعرض این امر مشو که برای تو از نقص عمر و دگرگونی حال بیمناکم. هر آینه خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده و به عهد گرفته است که وصیت و امامت را قرار ندهد مگر در عقب و نواده حسین (ع)، پس اگر می‌خواهی بدانی بیا با هم به کنار حجرالاسود برویم تا او را حَکَم بین خودمان قرار دهیم و از آن در این مورد سؤال کنیم.

 

این پژوهشگر دینی در پایان گفت: براساس گفته امام باقر (ع) زمانی که این سخن بین آن دو رد و بدل می‌شد آن دو در مکه بودند. پس با هم حرکت کردند و رفتند تا به حجرالاسود رسیدند. پس امام سجاد (ع) به عمویشان فرمودند: آغاز کن و به سوی خداوند ابتهال نما و گریه و زاری کن و از او بخواه تا حجر را برای تو به نطق درآورد و بعد از آن بپرس. محمد نیز دعایی با ابتهال خواند و از خداوند سؤال نمود و سپس از حجر بپرسید، ولی به او جواب نداد. آنگاه علی بن حسین (ع) فرمودند: ‌ای عمو جان تو اگر وصی و امام بودی حتماً حجر به تو جواب می‌داد. سپس علی بن حسین (ع) آنچه اراده فرموده بود دعا کرد و سپس فرمود: تو را می‌خوانم‌ ای چیزی که میثاق همه انبیا و میثاق اوصیا و میثاق همه مردم در تو قرار داده شده است که ما را به زبان عربی آشکار خبر دهی که وصی و امام بعد از حسین بن علی کیست؟ پس حجر تکانی خورد که نزدیک بود از موضعش بیفتد، سپس خداوند آن را به زبان عربی آشکار گویا نمود و گفت: اللهم بار پروردگارا! هر آینه وصیت و امام بعد از حسین بن علی (ع)  به علی بن حسین ابن علی بن ابیطالب و ابن فاطمه دختر رسول الله (ص) سپرده شده است. در این حال محمد بن حنفیه برگشت در حالی که از موالیان و معتقدان به امامت حضرت علی بن حسین (ع) بود. این روایت شریف را «مختصر بصائر الدرجات» و «اعلام الوری» و «مناقب» نیز نقل نموده‌اند.