به گزارش کرب و بلا، محمدرضا سنگری؛ عاشوراپژوه با اشاره به روایات گوناگون از واقعه عاشورا گفت: بسیاری از این روایات مشهور است و ما آنها را بارها و بارها در مجاس و محافل حسینی شنیده‌ایم اما شاید پرداختن به کربلا و واقعه عاشورا از مناظر دیگری که به نظر می‌رسد مغفول مانده باشند خالی از لطف نباشد و یکی از آن مناظر، حضور زنان در جریان واقعه عاشورای سال شصت و یک هجری است.

 

وی ادامه داد: ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که می‌توان تقسیم‌بندی متفاوتی در مورد زنانی که در واقعه عاشورا حضور داشتند و یا در آن دخیل بودند، داشت که در یکی از آنها به این مسئله اشاره می‌شود که زنانی که در کربلا قطعاً بودند و زنانی که در واقعه کربلا قطعاً حضور نداشتند اما مشهور است که بوده‌اند و البته زنانی که ما از حضور ایشان در واقعه کربلا خبر نداریم و در هیچ کجای تاریخ نیز ذکری از حضور آنها نشده است.

 

برخی از زنان در تمام مراحل حرکت امام حسین (ع) حضور داشتند

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: در دسته‌بندی دیگری می‌توان حضور زنان د واقعه عاشورا را اینگونه مورد دقت قرار داد که مثلاً زنانی که از آغاز تا پایان حرکت امام حسین(ع) حضور داشتند و حتی گزارش از حضور آنها در میان کاروان اسرای اعزام شده به شام نیز شده است و در وجه مقابل زنانی که از آغاز با این حرکت عظیم همراه بودند اما همراهی آنها تا کوفه بوده است و در خلال عزیمت اسرا به شام و به بارگاه یزید، حضور نداشته و در همان کوفه ماندند.

 

سنگری افزود: از وجه دیگری نیز می‌توان به حضور زنان در جریان واقعه عاشورا نگاه کرد و آن دسته‌بندی براساس نسبیت و خویشاوندی با اباعبدالله الحسین (ع) بوده است که به این دسته از زمان زنان بنی‌هاشم گفته می‌شود نظیر حضرت زینب(س)، ام‌کلثوم، رباب و... و دسته دیگر که زنان غیر بنی‌هاشم هستند اما دل در گروی خاندان اهل بیت (ع) دارند و در این حرکت آنها را همراهی کرده‌اند.

 

این عاشوراپژوه اظهار داشت: در میان زنان غیربنی‌هاشم حاضر در واقعه کربلا نام زنی به نام «قَمَر» زبانزد است که رفتار و منش او در جریان این واقعه عظیم، حیرت تاریخ را برانگیخته است؛ مشهور است که او تنها زنی است که در این روز رجزخوانی کرده و به میدان کارزار رهسپار شده است.

 

وی با اشاره به اینکه قَمَر پیش از این مسیحی بود، تأکید کرد: اباعبدالله الحسین(ع) در حق وی لطفی کرده و در مقطعی جان او را از مرگ حتمی نجات می‌دهد و این امر موجب می‌شود که او به اسلام گرویده و محب اهل بیت (ع) شود و اما این زن که گویا سن و سالی هم از او گذشته بود، پسری داشت به نام «وَهَب» که پس از اسلام آوردن نام عبدالله را برای خود برمی‌گزیند. روایات مشهور حاکی از آن است که به غیر از مادر و پسر، عروس آنها که «هانیه» نام داشته نیز در کربلا حضور داشته است.

 

سنگری گفت: عبدالله (وهب) و عروسش هانیه مدت هفده روز است که با یکدیگر ازدواج کرده‌اند و لذا نسبت به یکدیگر حس عاطفی و عشق‌ورزی فراوانی دارند اما مادر عبدالله در کارزار کربلا پسر را تشویق می‌کند تا به میدان رفته و در راه امام خویش جان نثار کند که البته طبیعی است در ابتدای امر دل کندن این دو عاشق و معشوق از یکدیگر کمی سخت باشد.

 

هانیه خود مشوق کارزار همسرش؛ وهب در عاشوراست

این مدرس دانشگاه اذعان کرد: قمر مادر عبدالله برای اینکه خدای ناکرده حضور عروس مانع از همراهی فرزندش با امام خویش شده و دچار سستی در عزیمت به میدان جنگ شود به هانیه می‌گوید که از او فاصله گرفته و در خیمه‌ها به انتظار بنشیند که هانیه در پاسخ می‌گوید که خود مشوق عبدالله در کارزار با اشقیاست و در کنار میدان ایستاده و او را به این امر تهییج می‌کند.

 

سنگری ادامه داد: عبدالله نبرد جانانه‌ای می‌کند تا اینکه به زمین افتاده و عروسش هانیه بر بالینش حاضر می‌شود و چنان ضجه و ناله‌ای سر می‌دهد که بیم آن می‌رود که تعدادی از سپاه دشمن نیز دلشان نرم شده و حس ترحم در آنها برانگیخته شود که اینجا به دستور عمر سعد و برای جلوگیری از تغییر شرایط حاکم، گروهی به سمت هانیه هجوم برده و او را به شهادت می‌رسانند و اینگونه می‌شود که هانیه به عنوان تنها زن شهیده عاشورا نامش در تاریخ ثبت می شود.

 

قَمَر رجزخوان با سر فرزند شهیدش، ضرباتی به پیکر دشمن وارد می‌کند

این عاشوراپژوه تصریح کرد: پس از این واقعه است که قَمَر وقتی به خود می‌آید، سر از تن جدا شده پسر خویش را جلوی پایش می‌بیند و از آنجا که عبدالله موهای بلندی داشت لذا موهای سر را به دست گرفته و با رجزخوانی به سمت میدان جنگ حمله‌ور می‌شود که در تاریخ آمده با استفاده از سر عبدالله و ضرباتی که بر برخی از سپاهیان کوفه وارد می‌کند، عده‌ای را از اسب به زیر انداخته و آنها را برای مدت زیادی دچار زحمت می‌کند تا اینکه به دستور امام حسین(ع) قَمَر را به عقب برمی‌گردانند.

 

وی  در پایان افزود: اما این پایان ماجرا نیست و این پیرزن سر را به سمت میدان جنگ پرتاب می‌کند و جمله معروفی دارد که می‌گوید: ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم.» اما در اینجا باید به این نکته مهم اشاره کنم که قَمَر از آنجا که از اهالی کوفه است لذا در اعزام اسرا به کوفه و نزد عبیدالله بن زیاد با آن‌ها همراه می‌شود اما  همانجا مانده و به همراه اسرا به شام نمی‌رود.