جایگاه ادبی و تدین مادر امام رضا علیه‌السلام:

حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکتر ناصر رفیعی، ضمن تجلیل از مقام ادبی و تدین مادر بزرگوار امام رضا (ع) گفت: مادر امام رضا علیه‌السلام نجمه خاتون زنی ارجمند، پرفضیلت و کم‌نظیر است که به ام‌البنین و طاهره معروف بوده است. اهل نوبه افریقا بوده است. در برخی نقل‌ها آمده است که امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: من به امر خدا با او ازدواج کردم. ایشان مورد احترام ویژه حمیده خاتون همسر امام صادق علیه‌السلام (مادر شوهرشان) بوده‌اند. در ویژگی‌های این بانوی بزرگوار، ادب، عقل و تدین ذکر شده است.

امام رضا علیه‌السلام از میان ائمه تنها امامی هستند که پر برادر و خواهر هستند که شخصیت‌هایی مانند احمدبن‌موسی علیه‌السلام، حمزه‌بن‌موسی علیه‌السلام و حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها از بارزترین آن‌ها هستند.

در روایت دارد که وقتی امام رضا علیه‌السلام متولد شدند پدرشان امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «وَیلٌ لِمَن ظَلَمَهُ مَن ظَلَمَهُ کَمَن ظَلَمَ عَلِیّ بن اَبیطالب علیه‌السلام» وای بر کسی که به او ظلم کند! کسی که به او ستم کند مانند کسی است که به علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام ظلم کرده است.

«مَن جَحَدَهُ کَمَن جَحَدَ عَلِیّ بن اَبیطالب علیه‌السلام» کسی که او را انکار کند مانند کسی است که علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام را انکار کند.

این یک پیش‌بینی در باب جریان واقفیه است. همانند انکار غدیر که در مورد علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام پیش آمد، در مورد امام رضا علیه‌السلام نیز پیش آمد. این جریان را خودی‌ها دامن زدند. جریان واقفیه طولانی است که بعدها در ائمه بعدی نیز ظهور و بروز داشتند.

 

در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «وَ هُم سَاسَهُ العِباد» ائمه علیهم‌السلام سیاستمدارترین افراد هستند. یا وقتی از امام حسن علیه‌السلام می‌پرسند: «ما السیاسه؟» حضرت می‌فرمایند: سه چیز است: رعایت حقوق خدا، احیا و اموات. پس سیاست در اسلام مبتنی بر عزت اسلامی و ظلم‌ستیزی و عدالت‌جویی و مردم‌داری و دین‌داری است. این برخلاف سیاستی است که بر مبنای مکر و خدعه ترویج می‌شود.

 

 

 

موضع گیری‌های سیاسی در سیره امام رضا علیه‌السلام:

دکتر رفیعی در ادامه صحبت‌های خود، دوران حیات امام رضا (ع) را دوران پر فراز و نشیبی از چالش‌های سیاسی دانست که حضرت با اقتدار آن‌ها را پشت سر گذاشت و اجازه نداد دستگاه خلافت عباسی بتواند به آمال و آرزوهای خود برسد. از منظر این استاد حوزه و دانشگاه، به‌ طور کلی سیاست در اسلام بر مبنای اخلاق و دین‌داری است. سکولاریسم یا جدایی انکاری دین از سیاست غلط است. در منابع ما نیز آمد‌ه است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «فَضیلَهُ الرِّیاسَهِ حُسْنُ السِّیاسَهِ» جایگاه ریاست به خوب سیاست‌مداری کردن است.

یا در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «وَ هُم سَاسَهُ العِباد» ائمه علیهم‌السلام سیاستمدارترین افراد هستند. یا وقتی از امام حسن علیه‌السلام می‌پرسند: «ما السیاسه؟» حضرت می‌فرمایند: سه چیز است: رعایت حقوق خدا، احیا و اموات. پس سیاست در اسلام مبتنی بر عزت اسلامی و ظلم‌ستیزی و عدالت‌جویی و مردم‌داری و دین‌داری است. این برخلاف سیاستی است که بر مبنای مکر و خدعه ترویج می‌شود.

دکتر رفیعی بر موضع گیری‌های صریح و روشن در سیره حضرت تاکید و آن‌ها را در چند محور مورد ارزیابی قرار داد:

1- مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم؛ سلیمان‌بن‌جعفر خدمت امام رضا علیه‌السلام آمد و گفت می‌خواهم با دستگاه حکومت همکاری کنم. حضرت فرمود: «و النَّظَرُ إلَیهِم على العَمدِ مِنَ الکبائرِ» نگاه کردن به این‌ها گناه کبیره است. یا در یک نقلی دارد که دو نفر خدمت امام رضا علیه‌السلام آمدند و هر دو از مدینه نیز آمده بودند و حکم نمازشان را پرسیده بودند. حضرت به یک نفر فرمودند نماز شما شکسته است و به یک نفر دیگر فرمودند نمازت کامل است. گفتند: ما هر دو از یک شهر آمده‌ایم. امام علیه‌السلام فرمودند: شما برای دیدن من آمده‌اید مسافر هستید و او برای دیدن خلیفه آمده است و سفرش معصیت است؛ یعنی این‌قدر امام روی این نکته حساس بودند.

این اولین اصل در زندگی امام رضا علیه‌السلام است که از پدرشان امام علی علیه‌السلام دارند که حضرت فرمودند: « کونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا».

این اصل از اصول ثابت در سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز هست.

2- نکته بعدی حمایت از علویان و نهضت‌ها است که بسیار حساب‌شده و دقیق و به‌ گونه‌ای بوده است که ایجاد تنش نکند. می‌دانید که آوردن امام رضا علیه‌السلام به مرو و ولیعهدی ایشان، بخشی از آن برای سرپوش نهادن بر قیام علویان بود وگر نه امام رضا علیه‌السلام بیست سال از خلیفه بزرگ‌تر بوده است و معنا ندارد که ولیعهد بزرگ‌تر از خلیفه باشد.

 

دکتر رفیعی در ادامه صحبت‌های خود، دوران حیات امام رضا (ع) را دوران پر فراز و نشیبی از چالش‌های سیاسی دانست که حضرت با اقتدار آن‌ها را پشت سر گذاشت و اجازه نداد دستگاه خلافت عباسی بتواند به آمال و آرزوهای خود برسد. از منظر این استاد حوزه و دانشگاه، به‌ طور کلی سیاست در اسلام بر مبنای اخلاق و دین‌داری است. 

 

 

3- یکی دیگر از اصول حاکم بر سیره سیاسی امام رضا علیه‌السلام دفاع از حقوق مردم است. امام اجازه نمی‌دادند که حقوق مردم نادیده گرفته شود. در نقلی دارد که پیرمردی با پیشانی سجده دار و لباس خشن را نزد مأمون آوردند که دزدی کرده است. مأمون به او گفت: تو خجالت نمی‌کشی دزدی می‌کنی؟ پیرمرد گفت: تو خجالت نمی‌کشی حق ما را از بیت‌المال و خمس نمی‌دهی؟ و شروع کرد به خواندن آیه خمس. گفت من ابن السبیل هستم و به من کمک نمی‌کنید. مأمون به امام رضا علیه‌السلام گفت: این پیرمرد چه می‌گوید؟ آقا فرمود: «تلک حجه بالغه» یعنی استدلال خوبی کرد. من نمی‌خواهم بگویم این دزدی او مجوز داشت بلکه می‌خواهم به گفتمان امام علیه‌السلام اشاره کنم که از مظلوم دفاع کردند.

 

رویکردهای اقتصادی در سیره امام رضا علیه‌السلام:

رویکردهای اقتصادی در سیره امام رضا (ع) بخش دیگری از صحبت‌های این استاد حوزه و دانشگاه بود که گفت: اتفاقا چون امسال و هم ‌سال‌های قبل نیز به همین نام نام‌گذاری شده است می‌دانید که ده‌ها آیه مربوط به مسائل اقتصادی است و نگاه ما به مال نگاه منفی نیست. « نِعمَ العَونُ عَلى تَقوَى اللّهِ المال» بهترین کمک برای تقوای الهی، مال است. قرآن مال را خیر می‌نامد: «إن تَرَکَ خَیراً الوصیّه». منظور از خیر، مال است.

باز رسول خدا فرمودند: « نِعمَ الْمالُ الصّالِحُ لِلْعَبدِ الصَّالحِ». چقدر خوب است مال خوب دست آدم صالح باشد. چرا باید ثروت دست آدم‌های بد باشد؟ دست آدم‌های خوب باشد خوب هم خرج می‌کند.

جالب است که امام علی علیه‌السلام که معروف به زهد است و ما دقت نمی‌کنیم می‌فرماید: «لا خَیرَ فِی مَن لا یُحِبُّ جَمعُ المالِ» کسی که به جمع مال اهتمام نورزد خیری در او نیست منتهی «مِن حَلال» از راه حلال «یَکُفُّ بِهِ وجهه» آبرویش را حفظ کند «یَقضِی بِهِ دَینَهُ» قرضش را بدهد «یَصِل بِهِ رَحِمَه» به فامیلش برسد.

 

در جامعه‌مان نیز با مسأله فقر مواجه هستیم. قرآن انفاق را وظیفه دولت نمی‌داند وظیفه همه می‌داند. هیچ‌گاه نمی‌گوید که وظیفه حکومت است. می‌گوید: «أنفِقوُا».

 

 

اصول حاکم بر سیره اقتصادی امام رضا علیه‌السلام را در چند بخش برای شما عرض می‌کنم:

1- کسب حلال؛

2- اعتدال؛ شخصی خدمت امام رضا علیه‌السلام آمد و گفت: چقدر برای خانواده‌ام خرج کنم؟ آقا فرمودند: «بَینَ المَکروهَین» بین دو چیز مکروه خرج کنید. بنده خدا متوجه نشد و دوباره پرسید. آقا فرمودند: بین اسراف و بخل باش! اشاره آقا به این آیه قرآنی بود که « وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا»

یک کسی سیب خورده بود و نصفش را دور انداخت. آقا به او رسیدند و گفتند: تو نمی‌دانی که برخی افراد هستند که با این نصف سیب سیر می‌شوند؟ چرا دور انداختی؟

این همان وجه اعتدال است.

3- اشاره به آفات اقتصادی: حضرت فرمودند: «لَیسَ مِنَّا مَن غَشَّ مُسلمًا». از ما نیست کسی که سر مسلمان کلاه بگذارد «أو ضره أو ما کره» یا ضرر بزند یا مکر کند.

آقا داشت پول می‌شمارد به یک پول قلابی رسید. دستور دادند سکه را بشکنند و داخل چاه بیندازند. فرمودند: «ألقِهِ فِی البَالوعه»

کسی سوال کرد: چرا؟ آقا فرمودند: ما که فهمیدیم قلابی است دیگر حق نداریم به شخص دیگری بدهیم.

4- تأکید بر کار و تلاش:

این مطلب از آیات قرآن نیز استفاده می‌شود. « فَانْتَشِرُوا فِی الأرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»

 

ده‌ها مورد در زندگی امام رضا علیه‌السلام وجود دارد که به فقرا رسیدگی می‌کنند؛ مثلا فردی آمده است تا امام به او دویست درهم بدهد امام از پشت در به او دادند. از ایشان پرسیدند که چرا این‌ طوری؟ فرمودند: نمی‌خواهم احساس شرمندگی را در صورت او ببینم. امام فراوان به نیازمندان مخصوصا افراد عیالوار و آبرومند کمک می‌کردند.

 

 

امام باقر علیه‌السلام بیل به دست در مزرعه مشغول به کار بود. محمد‌بن‌منکدر آمد و گفت: از شما بعید است. شما الان باید در حال عبادت باشید. آقا فرمودند: والله اگر در این حالت بمیرم در حال عبادت مرده‌ام.

امام رضا علیه‌السلام تأکید بر این داشتند که باید کار و تلاش داشته باشند.

5- رسیدگی به مردم:

در جامعه‌مان نیز با مسأله فقر مواجه هستیم. قرآن انفاق را وظیفه دولت نمی‌داند وظیفه همه می‌داند. هیچ‌گاه نمی‌گوید که وظیفه حکومت است. می‌گوید: «أنفِقوُا».

ده‌ها مورد در زندگی امام رضا علیه‌السلام وجود دارد که به فقرا رسیدگی می‌کنند؛ مثلا فردی آمده است تا امام به او دویست درهم بدهد امام از پشت در به او دادند. از ایشان پرسیدند که چرا این‌ طوری؟ فرمودند: نمی‌خواهم احساس شرمندگی را در صورت او ببینم. امام فراوان به نیازمندان مخصوصا افراد عیالوار و آبرومند کمک می‌کردند.

6- برنامه‌ریزی اقتصادی:

فرمودند: ایمان عبد کامل نمی‌شود مگر این‌که سه چیز را داشته باشد. «إنه لا یصلح المرء المسلم إلا ثلاثه»

«التفقه فی الدین» دین شناسی «و حسن التقدیر فی المعیشه»برنامه‌ریزی اقتصادی. اگر دخلت به خرجت نمی‌رسد به اندازه خرج کن! الان مشکل جامعه ما چشم و هم چشمی است و همه می‌خواهند همه چیز را داشته باشند. از قدیم اختلاف طبقاتی بوده است و ما الان به علتش کاری نداریم. مهم این است که الان من می‌خواهم زندگی کنم و باید با حقوق خودم زندگی را تنظیم کنم. سوم صبر بر حوادث است.

7- تأکید بر پرداخت حقوق واجبه

خدمت ایشان آمدند و گفتند خمس را بر ما ببخشید. ایشان سه مرتبه فرمودند: نه، نه، نه. «لَم نَجعَل لَم نَجعَل لَم نَجعَل لِأحَدٍ فِیهِ مِن حِلّ». به احدی اجازه نمی‌دهیم. خمس کمک به ما و دین ما است و اگر حذف شود چطور به مردم رسیدگی کنیم؟

فرمودند: اگر کسی نماز بخواند و زکات ندهد نمازش قبول نیست. چون هر دو در قرآن با هم آمده است.