پرداختن به جنبه‌های مختلفی از زندگانی سیدالشهدا علیه‌السلام همواره مورد توجه و اهتمام گروه‌ها و جریان‌های فکری مختلف بوده است. در این میان بسیاری از افرادی که به سیره امام حسین (ع) علاقه‌مند هستند به دلیل گسترش فضاها و مداحی‌های غیرعلمی امکان آشنا شدن با شخصیت علمی و معرفتی امام حسین (ع) برایشان فراهم نشده است. از آن جمله می‌توان به عنوان مثال به مهجور بودن مضامین علمی و عرفانی دعای عرفه حضرت اشاره کرد که آن‌طور که باید، معرفی نشده. بنابراین به عنوان آغاز بحث، آیا دعای عرفه امام حسین (ع) حاوی مضامین مغفولی هست که در لابه‌لای دیگر ابعاد برجسته شخصیتی امام و نهضت مسلحانه آن حضرت در معرض کم توجهی قرار گرفته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم؛ با عرض سلام و ادب خدمت شما و همکاران محترم و هم‌چنین خوانندگان عزیز سایت کرب‌وبلا. عرفه از ریشه عرفَ به معنای شناختن است و بالاترین شناختی که در مفاهیم دینی چه در قرآن و چه در احادیث برای ما بیان شده معرفت و شناخت خداوند است که این مهم به دست نمی‌آید مگر در سایه شناخت نشانه‌های خداوند که در آیه پنجاه و سه سوره مبارکه فصلت می‌فرماید: «سَنُریهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فِی أنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الحَقُّ» و نشانه‌ها را به دو دسته نشانه‌های آفاقی که همان طبیعت و نظام حاکم بر جهان هستی است و نشانه‌های دوم که به نشانه‌های انفسی تعبیر می‌کند ابعاد مختلف وجودی انسان چه خلقت ظاهری و جسمی که در بهترین صورت انسان را آفریده «لَقَدْ خَلَقْنَا الإنسانَ فِی أحْسَنِ تَقْویمٍ – تین/4» و چه ابعاد روحی و معنوی انسان «لَقَدْ کَرَّمنَا بَنِی ءادَمَ – إسراء/70» که شخصی هم‌چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که مصداق انسان کامل است به مقام قاب قوسین هم می‌رسد.

 لذا معرفت نفس هم همان‌طور که امیرالمؤمنین (ع) فرمود سودمندترین معارف است و انسان از شناخت خود به شناخت خداوند عالم می‌رسد.

 

چه دعایی بالاتر از دعای عرفه حضرت امام حسین (ع)؟ کسی که یک‌بار با دقت در متن و معنا این دعا را خوانده باشد متوجه می‌شود که فقط یک مناجات ساده نیست. درس است، کلاس است، دانشگاه است. گویی از انسان‌شناسی، روان‌شناسی، تاریخ، جهان‌شناسی، طبیعت‌شناسی و ژنتیک، توحید، کلام، فلسفه و حکمت، از همه این‌ها سخن به میان آمده است.

 

حالا در جایی مثل صحرای عرفات و در روزی مثل روز عرفه ما می‌خواهیم خود و سپس خدا را بشناسیم، حاجیان از ظهر تا مغرب در عرفات وقوف می‌کنند و باید مشغول ذکر و دعا و عبادت باشند و چه دعایی بالاتر از دعای عرفه حضرت امام حسین (ع)؟ کسی که یک‌بار با دقت در متن و معنا این دعا را خوانده باشد متوجه می‌شود که فقط یک مناجات ساده نیست. درس است، کلاس است، دانشگاه است. گویی از انسان‌شناسی، روان‌شناسی، تاریخ، جهان‌شناسی، طبیعت‌شناسی و ژنتیک، توحید، کلام، فلسفه و حکمت، از همه این‌ها سخن به میان آمده است.

این حرف‌ها از چه کسی صادر شده است؟ از همان آقایی که ما فقط بلدیم بگوییم بر نیزه غریبی تکیه کرده... همان آقایی که از این همه حرف و فرمایشش، فقط العطش را شنیده‌ایم.

شروع دعا را ببینید. حمد و ثنای الهی و این‌که همه چیز در دست قدرت اوست. بعد کم کم که جلو می‌رود به مراحل خلقت انسان و ضعف انسان که در قرآن هم در سوره مؤمنون بیان شده است اشاره می‌کند و اقرار می‌کند که من موجود ضعیفی بودم که از لطف خودت تمام این نعمت‌ها را به من دادی. همان نعمت‌هایی که خداوند جزء نشانه‌های انفسی بیان کرد و شاید برای ما ساده باشد؛ چشم و گوش و زبان و دهان و دست و پا و مو و پوست و اعصاب و سیستم‌های مختلف بدن و حتی به غذای اولیه نوزاد که به علت ضعف نه می‌تواند بجود و نه می‌تواند ببلعد اشاره می‌کند که شیر گوارا و مقوی مادر است و همه این‌ها نشانه‌های حکمت و قدرت صانع و خالق بی‌همتای جهان هستی است.

یا وقتی شروع به اقرار به لطف خدا می‌کند: «أنت الذّی مَنَنتَ، أنعَمتَ، أحسَنتَ، أجمَلتَ، أفضلتَ و...» و بعد اقرار به قصور و نافرمانی خود می‌کند: «أنا الذّی أسأتُ، هَمَمتُ، جَهِلتُ، غَفَلتُ، سَهَوتُ و...» به ظاهر امام این‌ها را از زبان خودش می‌گوید، ولی در حقیقت دارد به بشریت درس می‌دهد. واقعا انسان منصف و با وجدان وقتی چنین کلمات عمیقی را بشنود یا بخواند باید یک انقلابی درونش اتفاق بیفتد. حالا امام در حالی این‌ها را خطاب به معبود و محبوب خودش می‌گوید که از چشمانش مثل مشک آب جاری شده، یعنی خود او این حقایق را می‌بیند. حالا ما دنبال اشک و چشم گریان نباشیم، یک‌بار که با دقت بخوانیم و بفهمیم بعد از آن دیگر چشممان خود به خود گریان می‌شود.

 

وقتی بنی اسد برای دفن شهدا آمدند و با امام سجاد مواجه شدند یکی گفت روی شانه‌های اباعبدالله یک زخم کهنه و یک چیز شبیه ساییدگی وجود دارد، حضرت امام سجاد (ع) گریه کردند و فرمودند: مثل پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین (ع) شبانه کیسه‌های غذا را به دوش می‌گرفتند و برای فقرا می‌بردند و این نشانه حمل کیسه‌های غذا در نیمه شب است.

 

همان‌طور که اشاره شد زندگانی حضرت امام حسین (ع) جنبه‌های مغفولی دارد به طوری که افراد بسیاری، از حضرت سیدالشهداء (ع) تصویر فردی را مجسم می‌کنند که دائما در حال جنگ و داخل میدان و محاصره بوده. حال آن‌که جلوه اصلی نبرد مسلحانه ایشان یک صبح تا غروب بیشتر نبوده است. بر این مبنا آیا زندگی امام حسین (ع) شامل عناوین ارزشمند دیگری از قبیل خدمت به محرومان، تولید علم، مددکاری نیازمندان، آموزش، رسیدگی به کودکان و... بوده است؟

مشکل اصلی ما همین جاست، یعنی چون عده‌ای فقط به ظاهر قیام امام حسین (ع) و اهمیت عزاداری برای آن حضرت آگاهی و آشنایی داشتند از بقیه ابعاد شخصیتی ایشان یا غافل شدند یا واقعا بی‌خبرند. بعد مردم را هم همان‌طور تربیت دادند و امام حسینی ساخته شد که فقط در میدان جنگ است و انگار فقط 57 سال عمر ایشان همه هیچ بوده و به قول شما همان نیم روز کربلا کل زندگی ایشان است. این‌ها توجه نکردند این همه توصیه به گریه و شعر و مدح برای این بوده که آن حضرت فراموش نشود و ما بتوانیم از ایشان درس بگیریم.

 یک نکته خیلی سوزناک و دردناکی که دل انسان را کباب می‌کند؛ وقتی بنی اسد برای دفن شهدا آمدند و با امام سجاد مواجه شدند یکی گفت روی شانه‌های اباعبدالله یک زخم کهنه و یک چیز شبیه ساییدگی وجود دارد، حضرت امام سجاد (ع) گریه کردند و فرمودند: مثل پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین (ع) شبانه کیسه‌های غذا را به دوش می‌گرفتند و برای فقرا می‌بردند و این نشانه حمل کیسه‌های غذا در نیمه شب است.

 شاید این مطلب خیلی کم گفته شده و خیلی کم شنیده شده است. یا در باب کرم و ادب ایشان ماجرای معروفی است که شخصی وارد مسجدالنبی شد از مردم تقاضای کمک کرد خلیفه سوم هم در مسجد بود، چند درهم کمک کرد و مرد گفت این کار مرا راه نمی‌اندازد و او را به سمت حسنین و عبدالله‌بن‌جعفر -شوهر حضرت زینب- که در گوشه دیگری نشسته بودند راهنمایی کرد، امام حسن (ع) 50 دینار کمک کرد و حضرت امام حسین (ع) به احترام برادر 49 دینار و عبدالله‌بن‌جعفر هم به احترام آن دو بزرگوار 48 دینار کمک کردند. پس لازم است در خصوص ابعادی دیگری از زندگانی حضرت که کمتر بدان‌ها توجه شده ورود جدی‌تری داشته باشیم.

 

توجه فوق‌العاده امام به خدا و عبادت و بندگی، توصیه و دستور برای رسیدگی و حل مشکلات مردم که حضرت آن را نعمتی از جانب خدا می‌داند. سعی و اهتمام در موعظه و دعوت مردم به حق حتی در اوج لحظات جنگ، برای این‌که مردم را از جهالت نجات دهد. همان چیزی که در بخشی از زیارت اربعین می‌خوانیم.

 

چه مضامین عرفانی و علمی دیگری می‌توان در لابه‌لای شخصیت والای آن حضرت یافت که معمولا تا کنون از اشاره ذاکرین و دوستداران حضرت مغفول بوده است؟

برای پی بردن به این موضوع باید عمر شریف حضرت را به دوران‌های مختلف تقسیم کنیم. دوران پیامبر (ص) و چند سال بعد از پیامبر (ص) دوران کودکی و نوجوانی است که نگاه ویژه و توجه پیامبر (ص) به ایشان خود بیانگر اهمیت و عظمت ایشان است.

 دوران جوانی ایشان که با دوران خلفا و حکومت ظاهری امیرالمؤمنین (ع) همراه است که حضور در عرصه‌های مختلف، جنگ‌ها و فتوحات مهمی همچون قادسیه نشان از درایت و لیاقت ایشان دارد و بعد هم دوران امامت برادر بزرگ ایشان حضرت امام مجتبی (ع) که در تمام آن دوران هم در کنار امام و مولای خود بوده و ولایت پذیری مطلق از ایشان داشته است و در نهایت دوران ده ساله امامت ایشان که تا معاویه سر کار بود سیاست و روش ایشان بر اساس مدارا بود و از قیام خودداری می‌کردند ولی به محض این‌که شخص فاجری مثل یزید سر کار آمد امام (ع) لحظه‌ای مدارا و سکوت نکردند.

در تمام این دوران‌ها هم نوع رفتارها و حرکات ایشان خود قابل توجه و درس گرفتن است. مثلا در جایی که معلمی به فرزند ارشد ایشان حضرت علی اکبر (ع) سوره حمد را یاد می‌دهد، امام دهان آن معلم را از طلا پر می‌کند. خب این یعنی اهمیت تربیت کودک و اهمیت تکریم معلم. یا رفتار ایشان با غلامان و بندگان؛ یکی از غلام‌های ایشان کار زشتی، به تعبیر روایت جنایتی کرد و حضرت دستور داد او را تنبیه کنند. غلام بخشی از آیه 134 سوره آل عمران را خواند:

«وَالکَاظِمینَ الغَیظِ وَ العَافِینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ» حضرت دستور داد از تقصیر او گذشتند، او را بخشید و آخر سر هم او را در راه خدا آزاد کرد. این اوج مناعت طبع یک صاحب کار و کارفرما را نسبت به خطای زیر دستان خود می‌رساند.

 توجه فوق‌العاده امام به خدا و عبادت و بندگی، توصیه و دستور برای رسیدگی و حل مشکلات مردم که حضرت آن را نعمتی از جانب خدا می‌داند. سعی و اهتمام در موعظه و دعوت مردم به حق حتی در اوج لحظات جنگ، برای این‌که مردم را از جهالت نجات دهد. همان چیزی که در بخشی از زیارت اربعین می‌خوانیم. موارد این چنین فراوان است باید در بیانات و سخنان آن حضرت بیشتر دقیق شویم تا ببینیم چقدر زیبا در همه مباحث اجتماعی حضرت برای ما درس و راه و رسم زندگی دارد ولی متأسفانه ما فقط به ظاهر عزاداری مشغول هستیم و از این همه فضائل این دریای بیکران نور و هدایت غافل هستیم.