س: بی شک اهل بیت علیهم‌السلام در خنثی نمودن فضاساز­های روانی بنی‌امیه در حق خاندان اهل البیت تلاش بسیاری کردند؛ در چنین شرایطی، جنابعالی نقش اهل بیت (ع) را در خنثی‌سازی دسیسه‌های روانی بنی‌امیه پس از روز عاشورا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هدف از عملیات روانی، "مدیریت ادراک" است طوری که درک افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آن باوری که مرکز عملیات می‌خواهد را به نفر مقابل القاء می‌کند. بی تردید سکوت در برابر جنگ روانی دشمن به مثابه شکست است و گاه از سکوت مقابل نبرد مسلحانه نیز خطرناک‌­تر خواهد بود. اما پیش از تبیین چگونگی واکنش اهل بیت (ع) لازم است بگویم: در مباحث عملیات روانی مکانیسمی داریم به نام "مدیریت ادراک".

جنگ روانی می‌خواهد "ادراک" افراد را تحت تاثیر قرار دهد. اهالی این فن می‌گویند باید کاری کنیم که آن‌چه ما می‌خواهیم، همان­ را نفرات مقابل انجام دهند و این وضعیت بعد شهادت امام حسین علیه‌السلام نیز وجود داشت.

باز هم بعنوان نمونه مثالی بزنم:

شمر بعد از این‌که امام حسین (ع) به شهادت می‌رسد دست خود را به آسمان می‌برَد و می‌گوید خدا را شکر که این نعمت را به من عنایت کرد که بتوانم سر فتنه را جدا کنم. این‌جا یقینا وظیفه بازماندگان اهل بیت (ع) افشای ماهیت نفاق‌آلود امویان است. شمر می‌خواهد با این جملات، دیگران را این­‌گونه بفریبد که ما کاری کردیم که مورد رضای پروردگار است. این برنامه‌­ها در واقع تلاش برای مدیریت ادراک مردم پس از جنگ است که توسط دشمن انجام می‌شود و از همین­ جا نقش مؤثر حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد (ع) نیز در خنثی‌سازی این رفتارها مشخص می‌گردد.

جریانی که آن‌جا و بعد از نبرد نظامیِ عاشورا اتفاق افتاد، مدیریت ادراک مردم بود. یزیدیان می‌خواستند به شهادت رساندن امام (ع) را عین صواب جلوه دهند؛ دقیقا اهل بیت (ع) و در رأس آنان امام سجاد و حضرت زینب (ع) کاری کردند تا ذهن به استضعاف رفته مردم به تدریج بیدار شود.

اصلا هدف از عملیات روانی، "مدیریت ادراک" است طوری که درک افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آن باوری که مرکز عملیات می‌خواهد را به نفر مقابل القاء می‌کند و در چنین اوضاع و احوالی می‌بینیم که حضرت زین‌العابدین (ع) به معرفی خود و خاندان خود می‌پردازد و قرابت نسبی و حسبی خود با پیامبر (ص) را به ذهن‌های خفته یادآور می‌گردد. اردوگاه بنی‌امیه می‌خواست فتنه­‌گری نوادگان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و انحراف آنان از دین را تبلیغ کند؛ امام زین العابدین (ع) و حضرت زینب (س) درست جلوی همین را گرفتند. مطالعه متن خطبه‌های این بزرگواران براحتی نشان می‌دهد که ایشان در صدد بیان حقانیت اهل بیت و تبیین جایگاه ولایتِ امر و توصیف مشخصات یک حاکم مشروع بودند. زیرکان بنی‌امیه حرفشان این بود که باید کاری کنیم دیگران، چیزی را که ما می‌خواهیم همان را ادراک کنند.

برخی گر چه تحت لوای حکومت اسلامی زندگی می‌کردند ولی واقعیت این است که همچنان با خلق و خوی جاهلیت قرابت بسیار نزدیکی داشتند. دوره رسول خدا گر چه مقطعی برای دور ساختن این خلق و خوی جاهلی از اشخاص بخصوص سران و بزرگان دوره پیش از اسلام بود ولی از سال 11 ه.ق تا سال 35 ه.ق در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی، زمینه برای شکوفا و بازتولید بسیاری از افکار دوره پیش از اسلام فراهم گردید. 

در چنین اوضاع و احوالی می‌بینیم که بعد از جریان عاشورا، زین العابدین (ع) و بانوی بزرگوار سیدالشهدا، زینب کبری بار مسئولیت را بر دوش می‌گیرند. این مسئولیت ابعاد چندگانه‌ای دارد. از یک طرف باید پیام عاشورا و فلسفه عاشورا را به گوش همه مردم برسانند که چرا حسین (ع) به همراه اهل بیت و یاران با وفایش قدم در این راه گذاشت و دوم این‌که باید روشنگری کنند درباره امویان و عمال وابسته آن‌ها که نه تنها تبلیغات و جنگ روانی آن‌ها دورغ محض است بلکه آن‌ها برداشت درستی هم از اسلام ناب ندارند و اسلام و کتاب خدا و قوانین آن را بر اساس فهم و برداشت خود تحلیل و تفسیر می‌کنند در حالی که بهترین مفسران قرآن خاندان رسالت و اهل بیت پیامبر (ص) هستند. از سوی دیگر این بزرگواران باید از زنان و فرزندانی که اکنون به اسارت گرفته شده‌اند نیز پرستاری کنند. در چنین شرایطی حضور امام سجاد (ع) و زینب کبری (س) در بین مردم کوفه و در دارالحکومه کوفه و بارگاه یزید در شام فرصتی است تا روشنگری صورت بگیرد. از این رو در فرصت‌های مختلف حضرت زین‌العابدین (ع) به معرفی خود و خاندان خود می‌پردازد و قرابت نسبی و حسبی خود با پیامبر (ص) را به ذهن‌های خفته یادآور می‌گردد.

افشاگری­‌های اهل بیت (ع) و بازماندگان عاشورا دقیقا مانع همین امر می‌شد. خطبه‌ها و نیز تبلیغات چهره به چهره آنان که سال­‌ها پس از عاشورا ادامه داشت در واقع یک نبرد روانیِ تمام عیار با دشمن به راه انداخته بود.

 

س: اصولا چه مسائلی باعث می‌شود یک نظام ارزشی در مدتی کوتاه طوری متزلزل شود که نوه رهبر همان نظام ارزشی را به اسم پیروی از همان ارزش­‌ها به شهادت برسانند؟

یکی از نگاه‌ها در این موضوع این است که برخی گر چه تحت لوای حکومت اسلامی زندگی می‌کردند ولی واقعیت این است که همچنان با خلق و خوی جاهلیت قرابت بسیار نزدیکی داشتند. دوره رسول خدا گر چه مقطعی برای دور ساختن این خلق و خوی جاهلی از اشخاص بخصوص سران و بزرگان دوره پیش از اسلام بود ولی از سال 11 ه.ق تا سال 35 ه.ق در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی، زمینه برای شکوفا و بازتولید بسیاری از افکار دوره پیش از اسلام فراهم گردید. در حقیقت این فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه است که امیرالمومنین به صراحت از آن سخن می‌گوید و راضی به قبول خلافت و حکومت اسلامی بعد از کشته شدن خلیفه سوم نمی‌شود. بنابراین یک نگاه جامعه شناختی به این مسأله و این موضوع است. در کنار آن از تاثیرگزاری‌های جنگ روانی که امویان به راه انداخته بودند سخن گفتیم.

 

برای مطالعه قسمت اول این مصاحبه اینجا را کلیک گنید.