روایت یکی از بینندگان که در مجله مهر آمده است را در ادامه می توانید بخوانید:

«دیروز حین برگشت از محل کار تو مترو تو حال خودم بودم ناگهان دیدم چند نوجوان ده دوازده ساله با کیف مدرسه بین مردم آمده اند و کتاب پخش می‌کنند. اول فکر کردم در حال فروش کتاب و کسب در آمد هستند ولی بعد دیدم اینطور نیست. این نوجوان ها با صدای رسا صفحات کتاب که درباره حضرت علی اصغر بود را روایت می کردند ... انصافا فن بیان شان هم خیلی خوب بود. واقعا تعریف بخشی از واقعه کربلا از زبان یک سری نوجوان کم سن و سال و با اون صدای خراشیده و البته رسا خیلی برام جالب بود. یک لحظه نگاه کردم به مردمی که نشسته بودن روی صندلی های مترو. همه شان متحیر بودن واقعا. یک سری از مردم صحبت های این نوجوانان را در پشت پرده ای از اشک گوش می کردند و همزمان صفحات کتاب را ورق می‌زدند. از کارشان خیلی خوشم آمد. واقعا در این روزمرگی آدم ها این حرکات می‌تواند تاثیر گذار باشد.

ایستگاه نبرد خواستم از مترو پیاده شوم که کاروان روایت گری 20 نفره بچه ها هم پیاده شدند. اول کمی خیره خیره نگاه شان کردم و رفتم جلو و درخواست کردم بتوانم از آنها عکس بگیرم. یه ذره مِن و مِن کردن بعد گفتند صبر کنید مسئول گروه هم بیاد ... مسئول گروهشان آمد و یک خداقوت گفتم و پرسیدم اهل کجا هستید؟ پایگاه بسیج جای خاصی هستید؟گفت این ها دانش آموز هستند و جزو یکی از حلقه های صالحین بسیج مسجد صفا (نزدیکای میدان امام حسین ، خیابان صفا) هستند. خوش و بشی باهم کردیم و ایستادن در مترو تا با گوشی ام عکس بگیرم. خیلی خوشحال بودم از این که می دیدم نوجوان های کم سن و سال و عاشق اهل بیت چطور یک کار فرهنگی موثر را در بین مردم ترویج می‌کنند.»