سال‌ها گفته بودی و شنیده بودی، زمزمه کرده بودی و گریسته بودی، بیتاب شده بودی و گریبان‌ چاک کرده بودی  و حالا...زمان آن است که یک‌عمر دل‌تنگی را فراموش کنی!

وقتش رسیده که در میان گریه بخندی و با خنده از شوق اشک بریزی.

یادش به خیر در دنیا همیشه می‌گفتی:

 بهشت ارزانی خوبان عالم                    بهشت من تماشای حسینه

حالا این بهشت، این تو، این هم....

چطور می‌توانی عطش یک‌عمر را با دیدنش خاموش‌ کنی؟

سرور جوانان بهشت اینجاست و دوستانش شیرینی لحظه‌ دیدار را حس می‌کنند.

بهشت اینجاست، مبهوت حسین و حداث الحسین (ع) [1]

امام من، روز میلادتان، دلم را خوش می‌کنم که عیدی‌ام را از دست شما بگیرم!

وعده‌ ما روزی که خواهد آمد، وقتی‌ که دیگر حنای بهشت هم، پیش تو رنگی ندارد....