گر چه نام بهار تداعی‌کننده‌ تازگی و زندگی است و یادآور نور و شادابی و هر آن‌چه زیباست و دوست‌ داشتنی؛ اما امسال با این‌که می‌گویند بهار شده‌ است، نشانی از آن نمی‌بینم.

آن‌چه محسوس است بهارِ خانه‌ علی علیه‌السلام است که می‌پژمرد و غنچه ناشکفته‌‌ بوستان اوست که پرپر می‌شود.
آری هوای بهارمان فاطمی است و بارانش آمیخته با اشک‌های فرزند دلسوخته‌ اوست.
بی بهارهجده ‌ساله‌اش او و محبینش را دیگر بهاری نیست و ذوقی و سروری نیست.
دلم اما به راستی بهار می‌خواهد بهاری که طرحی نو بیندازد و تمام دل‌خستگی‌ها و دل‌مردگی‌ها را بزداید و رنگی تازه بزند بر هر آن‌چه نخواستنی است و مرهمی باشد بر داغ رفتن مادری جوان همراه با نوگلی پرپر ومزاری پنهان.
عجیب نیست که بعد از خزان گشتن بهار خانه‌ علی (ع) و فرو ریختن گل خوشبویش، ما هنوز چشم به راه بهاریم.
 این بهار که بیاید طراوتی جاودانه به همراه دارد و داروی دردهای پی‌درپی شیعه خواهد بود.
 گل‌های عدالت می‌شکفند و دیگر نوگلانِ چشم به دنیا ناگشوده با هجوم بی‌غیرتان نامرد از شاخه نمی‌ریزند.
این بهار که بیاید مرهمی همیشگی بر زخم‌های نینوایی خواهد بود.
 و من یقین دارم که به ‌زودی بهار فاطمیان، بهاری مهدوی خواهد شد.