«لقد کان فی قصصهم عبره لأولی الالباب»[1]

لزوم بررسی عبرت‌های نهضت حسینی (ع)

نکته ی مهمی که محققان در واقعه بی‌نظیر و تاریخی عاشورا باید به‌تفصیل درمورد آن بحث و بررسی نمایند، عبرت‌های بسیاری است که از عاشورا برداشت می‌شود و پیام‌های حوادث و وقایع آن است که دانستن آن‌ها برای همگان سودمند، معرفت بخش و آموزنده است.

تأمّل در وقایع عاشورا هر چه ژرف‌تر و گسترده‌تر گردد، ثمرات فکری تربیتی و ایمانی آن بیشتر خواهد بود.

جامعه به این عبرت‌ها نیازمند است و این پیام‌ها  باید در منابر، سخنرانی‌ها، مقالات و تألیفات و در ضمن اشعار و مراثی بیان شود.

 تبلیغ عاشورا با این معانی عالی عبرت‌ها باعث می شود همگان به‌خصوص نسل جوان درس‌های آن را برنامه عمل و حرکت خود قرار دهند.

درس‌هایی که باید آموخته شود

امتناع امام (ع) از بیعت با یزید و سخنان آن حضرت در جواب ولید حاکم مدینه و مروان و هجرت آن یگانه تاریخ از مدینه به مکه عبرت‌انگیز و پر از معانی عالی است.

توقّف آن حضرت در مکه معظّمه نیز متضمّن پیام‌هایی است که موضع شکست‌ناپذیر و غیرقابل‌برگشت آن حضرت را اعلام می‌کرد.

خروج امام (ع) از مکه درزمانی که مردم از اطراف بلاد و شهرها برای حج آمده بودند و ایراد خطبه تاریخی نیز آموزنده و سازنده بود.

برای بررسی حرکت امام باید به وقایعی نظیر اعزام شخصیتی مانند مسلم بن عقیل و پذیرفتن دعوت مردم کوفه  و به شهادت حضرت مسلم و اتفاقات بین راه مکه تا کربلا و روبه‌رو شدن با حر نیز اشاره کرد. 

 آن خطبه رسا متضمّن آن جمله‌های پر از پیام و احیاگر روح غیرت و شهامت که هر صاحب بصیرت را تکان می‌دهد هشیار و بیدار باشی است که تا این زمان و زمان‌های بعد عالم انسانیت را بیدار و آگاه می‌سازد و این جمله مقاومت آموز «إنّی لا آری الموت الا سعاده ولا الحیاه مع الظالمین الا برماً»[2] همواره باید ورد زبان مردم آزادی‌خواه و ستم‌ستیز باشد.

اقتدای حرّ به امام (ع) در نماز عاقبتِ خیر و فرجام کار او درس عبرت است. ملاقات امام (ع) با عبیدالله حرجعفی و خودداری او از قبول دعوت امام (ع) و گرایش و انقلاب فکری زهیر در یک ملاقات کوتاه با امام (ع) نیز عبرت و راهنمای مردم بر گزینش آخرت بر دنیا و شهادت و حیات جاودانی بر حیات فانی است.

یاران اهل‌بیت (ع) این گونه‌اند

ورود امام (ع) به کربلا همراه با اهل‌بیت (ع) همان شخصیت‌هایی که برای خدا خلقی و بنده‌ای عزیزتر از آن‌ها در روی زمین نبود، ملحق شدن افرادی معدود از نخبگان و فرهیختگان عالم اسلام به آن حضرت ، مواضع اصحاب تا روز عاشورا، میل به شهادت، شور و شوق و استقامت و پایداری آن‌ها که اگر جانشان هزار جان بود و جان‌نثاری در راه دین و نصرت امام (ع) هزار بار بیشتر ممکن بود، شیفته و مشتاق آن بودند، برای عالم انسانیت درس و دستور زندگی شرافتمندانه و خداپسندانه است.

مواقف بی‌مانند و استقبال آنان از شهادت:

 موقف حبیب، موقف عابس، موقف مسلم بن عوسجه، مواقف آن رجال بی‌نظیر که خود امام (ع) در وصف آن‌ها فرمود: «من اصحابی باوفاتر و نیکوکارتر از اصحاب خود نمی‌شناسم»[3] مواقف بنی‌هاشم موقف و بلکه مواقف حضرت ابوالفضل (ع) موقف حضرت علی‌اکبر (ع) و موقف قاسم (ع) هرکدام به تنهایی کافی است که تاریخ بشریت به آن افتخار نماید و آیه کریمه:‌ «إنّی أعلم ما لا تعلمون»[4] را تفسیر‌کند.

در این میان مواقف بانوان هم بزرگ و عظیم بود. آنان با  استقامت و صبر و تحمل ذلت ناپذیر، امیدوار  به غلبه حق و موفقیت خود و مغلوبیت حقیقی دشمن بودند.

آن سی هزار یا بیشتر لشکر خون‌آشام اگرچه همه اصحاب را به شهادت رساندند امّا از رخنه در قدرت روحی آن‌ها ناتوان ماندند.

این مواضع برای بشر عبرت است. باید در طول قرون و اعصار بگویند و بنویسند و بیاموزند و درس بدهند تا گوهر پاک خود را بشناسد و خود را به جیفه دنیا نفروشد و معنای این کلام بزرگ علوی را درک کند: «ألا حرّ یدع هذه اللّماظه لاهلها انه لیس لانفسکم ثمنٌ الا الجنه فلا تبیعوها الّا بها»[5]

این مواضع برای بشر عبرت است. باید در طول قرون و اعصار بگویند و بنویسند و بیاموزند و درس بدهند تا گوهر پاک خود را بشناسد و خود را به جیفه دنیا نفروشد 

حسین (ع) قهرمان عظمت‌ها بود

امّا زبان و قلم از بیان عظمت موقف شخص الهی امام (ع) و آن قهرمان بزرگ فضایل ملکوتی خصایص قدوسی و مقامات سبّوحی عاجز و ناتوان است و مثل توصیف ذرّه و کمتر از آن از آفتاب جهان تاب و سراب از اقیانوس‌های آب است.

نواحی عظمت و موجبات بصیرت و عبرت در وجود امام (ع) کار قیام مواضع و مواقف عالی و متعالی آن حضرت بسیار و بی‌شمار است.

اتّصال قدرت امام (ع) به قدرت لایزال الهی در آن موضع‌گیری‌های محیرالعقول مشهود است و حقیقت معنای صانع «وجهاً واحداً یکفیک الوجوه» از آن ظاهر و معلوم است.

در این سیر الی الله اوج علوّ قدر انسان خلیفه‌الله که از ملائکه ارفع و انبل است آشکار می‌گردد. حقیقت آن سیر و حرکت سیر به‌سوی کمال بی‌نهایت و تقرّب بیشتر و بیشتر از کسی بود که حائز عالی‌ترین رتبه کمال و تقرّب به اوست.

تمام آنچه افتخار انسانیت است مانند ایمان، اخلاص، صبر، ایثار، پاسداری از  حقوق ضعفا نفی استبداد ظلم استکبار و استحقار عبادالله در این برنامه الهی درخشان است.

حسین (ع) مسلمانان را بیدار کرد

امام (ع) برای حفظ دین خدا و نجات امّت مصائب جانکاهی را از داغ جوانان و برادران، اسارت بانوان و شهادت اصحاب پذیرا شد و میان آخرت  و دنیا خدا خلق عزت و ذلت و درنهایت میان بهشت و دوزخ و بین شهادت خود و همه بستگان عزیز اسارت اهل‌بیت (ع) و بیعت و تسلیم مخیر شد و با آن تصمیم قاطع و عزم راسخ و غیرقابل‌بازگشت خدا قرآن اسلام و حمایت از حقوق جامعه و شهادت خود و همه آن مصیبتی را که هرکدامش برای اینکه تهمتن‌ترین افراد را به تسلیم وادار کند اختیار فرمود و صدای بلند و رسای او «َلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السِّلَّهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ یأْبَی اللّهُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیهٌ وَ نُفُوسٌ آبِیهٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَهَ اللِّیامِ عَلی مَصارِعِ الْکرامِ» عالم به خواب خفته اسلام را بیدار کرد.

حماسه‌هایی که از عاشورا سرچشمه می‌گیرد

وقایع بعد از شهادت و اسارت اهل‌بیت (ع) و حضور آنان در مجلس ابن زیاد و یزید و فرصت‌های دیگر عبرت‌انگیز سرمشق آموزنده و سازنده است.

آن پاسخ‌های شجاعانه و پرمعنای حضرت زینب (س) به ابن زیاد و خطبه تاریخی آن حضرت در مجلس یزید که از معجزات بزرگ به شمار می‌رود برای همیشه عبرت است. حقایقی که در این خطبه در چنان مجلسی بیان فرمود و توبیخ و تحقیر قدرتمندانه یزید  نیروبخش مظلومان در برابر ستمگران است. خطبه حضرت سجاد (ع) و درنهایت پیامدهای واقعه جان‌سوز عاشورا مانند «واقعه توابین» و استمرار یاد این افتخارات که تا عصر ما و اعصار آینده به‌صورت مجالس روضه و هیئت‌های عزا ادامه می‌یابد برای بشریت عبرت است و دلیل قدرت حقّ و سستی باطل است.