این دخترک فرق‌های اساسی با هم‌سالان خود دارد.

یک فرقش این است که در غروب عاشورا، محبت پدر آن چنان در دل این دختر سه ساله آرام گرفته است که خود و تشنگی‌اش را نیز از یاد برده است، و با قدح آب، دوان دوان به سوی تن بی‌جان پدر می‌شتابد.

فرق دیگرش این است که اگر همه‌ هم کاروانیان شهیدش به هنگام شهادت سرشان به دامان اباعبدالله علیه‌السلام می‌بود؛ اما این دردانه در هنگام شهادتش سر پدرش را به دامان گرفته بود.

و یک فرق دیگرش این است که همگان در زیارت ضریح مطهرش برایش عروسک خیرات می‌کنند.

آری او دختر سه ساله اباعبدالله (ع) رقیه خاتون سلام‌الله‌علیها است.

 و در سالروز میلادش دل خود را به دست‌های کوچکی گره می‌زنیم -‌که در عین خردسالی؛ اما زود بزرگ شد و این رسم این خاندان است- باشد تا برایمان دعا کند که ما نیز از ایشان بیاموزیم  زیستن و مردن به محبت امامان را، که اگر همگان به تیغ دشمن جان دادند او به محبت امامش جان سپرد.