امامان معصوم (ع) همگی در فضائل و مناقب و کمالات نظیر علم، عصمت، ولایت و قدرت یکسان هستند. امام صادق (ع) می‌فرمایند:« خَلقنا واحد و عِلمنا واحد و فضلنا واحد و کلّنا واحد عندالله تعالی... اولّنا محمد صلی‌الله علیه و اله و اوسطنا محمد و آخِرنا محمد»[1] خلقت، علم و فضیلت ما یکی است و همه ما نزد خداوند متعال یکی هستیم، اولین ما محمد (ص) و میانه ما محمد و آخرین ما محمد است. زیارت جامعه کبیره هم یکی از زیارات مستند و معتبری است که همه امامان معصوم (ع) را می‌توان با آن زیارت نمود و خطابات زیارت جامعه کبیره و 420 ویژگی مطرح در آن به هر یک از ائمه اطهار (ع) به طور مساوی برمی‌گردد؛ که خود نشانه تساوی آن حضرات (ع) در فضائل است.[2]
اما نکته مهم دیگر در خصوص ائمه اطهار (ع) خصائص، ویژگی‌ها و امتیازات شخصی آن بزرگواران (ع) است که به حسب زمان و مکان و موقعیت و مأموریت‌هایی که از جانب خداوند متعال بر عهده هر یک از آنان نهاده شده، فرق می‌کند، مانند لقب امیرالمؤمنین (ع) که مخصوص حضرت علی (ع) است و دادن این لقب به دیگر امامان معصوم (ع) (طبق نقل روایات) ممنوع است، یا لقب سیدالشهدا که مخصوص امام حسین (ع) است.

خصائص بی‌انتهای امام حسین (ع)

در میان امامان معصوم (ع)، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از امتیازات، ویژگی‌ها و خصوصیات فوق العاده‌ای برخوردار است و عظمت این خصوصیات آن قدر فراوان است که نه تنها خود حضرت (ع) را در برگرفته بلکه زیارت و زائران آن حضرت (ع) را مشمول خود نموده تا آنجا که امام رضا (ع) می‌فرمایند: «من زار قبر ابی‌عبدالله الحسین (ع) بشط الفرات کمن زار الله فوق عرشه»[3]کسی که امام حسین (ع) را در کربلا زیارت کند گویا خداوند متعال را در عرش خود زیارت کرده است.

تربت الحسین (ع)

عجیب آن‌که این امتیازات ویژه علاوه بر زیارت و زائران اباعبدالله الحسین (ع) خاک قبر شریف آن حضرت (ع) را نیز در برگرفته تا آنجا که احکام فقهی آن با احکام فقهی قرآن برابری می‌کند که به گوشه‌ای از آن اشاره می‌شود:

1. رعایت حرمت و احترام قرآن واجب و بی‌احترامی و نجس نمودن آن حرام است. همین حکم شامل تربت مقدس امام حسین (ع) هم می‌شود 
2. در صورتی که قرآن نجس شود برطرف نمودن نجاست از آن واجب است و اگر ورقی از قرآن در دستشویی افتاد خارج نمودن آن واجب است حتی اگر هزینه سنگینی داشته باشد و چنان چه خارج نمودن آن ممکن نیست، از رفتن به آن دستشویی باید خودداری نمود تا یقین به حل شدن ورق قرآن حاصل شود همین حکم هم عیناً شامل تربت مقدس امام حسین (ع) می‌شود[4]
3. قرآن مایه شفا و رحمت است «و نزل من القرآن ما هو شفا و رحمه للمؤمنین»[5] و تربت امام حسین (ع) هم مایه شفا از هر بیماری جسمی و روحی است.[6]
4. برای برداشتن قرآن و تربت داشتن طهارت مستحب است.[7]
5. همان طور که قرآن را تیمناً و تبرکاً همراه اثاثیه منزل یا جهیزیه می‌برند، مستحب است مقداری تربت هم همراه اثاثیه منزل یا کالا یا جهیزیه بگذارند.[8] لازم به ذکر است احکام تربت شامل تربتی است که از قبر مطهر امام حسین (ع) تا حدود 1600 متری قبر مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) برداشته شده باشد.[9]

 

راز عظمت حضرت سیدالشهدا (ع)

سید بحر العلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد و در بین راه، به عظمت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و زیارت حضرت (ع) و ثواب و فضیلت زائران ایشان تفکر می‌کرد که متوجه شد عربی سوار بر اسب به او نزدیک می‌شود به او که رسید سلام کرده، سؤال نمود: جناب سید درباره چه چیزی به فکر فرورفته‌ای؟ سید بحرالعلوم گفت درباره عظمت سیدالشهدا (ع) فکر می‌کنم که چگونه خداوند متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان به او می‌دهد و به خاطر هر قدمی که در راه زیارت آن حضرت (ع) برداشته می‌شود ثواب یک حج و یک عمره و برای یک قطره اشک تمام گناهان کبیره و صغیره آنان آمرزیده می‌شود؟ سوار عرب فرمودند: تعجب نکن! من برای شما مثالی می‌زنم تا مشکل شما حل شود.

سلطانی به همراه درباریان خود به قصد شکار به صحرا رفت، در هنگام شکار از همراهیان خود دور شد تا آن‌ها را گم کرد شب که شد به خیمه‌ای رسید که پیرزنی با پسرش در آن زندگی می‌کردند و تنها دارایی آن‌ها یک بز شیرده بوده که از شیر آن امرار معاش می‌کردند، وقتی سلطان وارد شد، بدون آن‌که او را بشناسند، برای پذیرایی از میهمان خود تنها دارایی خود را سر بریده و برای او کباب کردند، سلطان پس از صرف غذا هم آنجا خوابید و فردای آن روز خود را به درباریان رسانید؛ و جریان شب گذشته را برای آن‌ها تعریف کرده و از آن‌ها سؤال نمود چگونه پاداش این پیرزن و فرزندش را بدهم؟

یکی از وزرا گفت: در عوض این مهمان نوازی صد گوسفند به او بدهید، دیگری گفت، صد گوسفند و صد اشرفی! و سومی گفت: یک مزرعه هم به آن‌ها بدهید! سلطان گفت: هر چه به آن‌ها بدهم کم است زیرا آن‌ها تمام دارایی خود را برای من سر بریدند و اگر بخواهم جبران کنم باید تمام تاج و تخت و سلطنت خود را به آن‌ها بدهم.

سپس آن سوار عرب به بحرالعلوم فرمود: حضرت سیدالشهدا (ع) هرچه مال و منال و اهل و عیال داشت همراه با جان شریف و جسم مطهر خود در راه خدا فدا کرد، خدای منآن‌که در عوض فدا نمودن تمام هستی حضرت سیدالشهدا (ع) نمی‌تواند خدایی خود را به او بدهد، امّا در عوض برای آن حضرت، مکان، زائران، گریه کنندگان او این همه عنایت می‌کند بنابراین نباید تعجب کرد! سیدبحرالعلوم که با جواب زیبای سوار عرب مشکل خود را حل نموده بود هر چه نگریست آن سوار را ندید...[10]