روز نهم ماه محرم الحرام سال 61 هجری که معروف به تاسوعا است، آخرین روزى بود که امام حسین (ع) و یارانش شبانگاه آن را درک کرده­ بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت (ع) از اهمیت بالایى برخوردار است. در این روز مهم، چند رویداد سرنوشت ساز در سرزمین کربلا واقع گردید که به آن ها اشاره مى­ کنیم:

ورود لشکر تازه نفس دشمن به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد.(1)

امان نامه برای فرزندان ام البنین (ع)

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (ع) و برادرانش امان نامه آورد.(2) آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا»؛ پسران خواهر ما کجایند؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین (ع) فرمودند: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس (ع) در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده­ ام. شما خود را به خاطر حسین (ع) به کشتن ندهید.

حضرت عباس (ع) با صدای بلند فرمود: "لعنت خدا بر تو و امیر تو (و برامان تو ) باد. ما را امان می­دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد؟!"(3)

محاصره خیمه های آل الله

امام صادق (ع) فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین (ع) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.(4)

مهلت برای راز و نیاز

وقتی عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امام (ع) نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس (ع) فرمود : نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که : «و هو یعلم انی احب الصلاه له و تلاوه کتابه» (خداوند می داند و گواه است که من و نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم).

پس حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که: "چه باید کرد؟"

عمروبن حجاج گفت:" سبحان الله اگر اهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفار از تو چنین تقاضائی می­کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی."

قیس بن اشعث گفت: "درخواست آنها را اجابت کن به جان خودم سوگند که آنها صبح فردا با تو خواهند جنگید."

ابن سعد گفت:"بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنند هرگز با درخواست آنها موافقت نکنم."(5)

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی (ع) آمد و گفت:

"ما به شما تا فردا مهلت می­دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباز زدید، دست ازشما برنخواهیم داشت."(6)

اتمام حجت با اصحاب

در عصر این روز امام حسین (ع) در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.(7)

 

منبع: بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

بازنگری و تصحیح: تحریریه سایت تخصصی امام حسین علیه السلام - علیرضا سلیمی

1)اعلام الوری، ج1، ص455؛ فیض العلام، ص146.

2)همان؛ بحار الانوار، ج44، ص361.

3)از مدینه تا مدینه، صص381_382.

4)کافی، ج4، ص 174.

5)مقتل الحسین مقرم،ص 212.

6)الارشاد مفید، ج2، ص91.

7)مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص107.