بالاخره فهرست مفاتیح را پیدا کردم. چشمم را روی فهرست گرداندم و بعد از مدتی اعمال ماه شعبان را پیدا کردم. صفحه 280. شروع کردم به خواندن اولین دعا.

اللهم صل علی محمد و ال محمد

شجره النبوه

و موضع الرساله

و مختلف الملائکه

و معدن الوحی

...

خدایا!

حس می­ کنم اگر این شجره ی نبوت نبود هیچ گاه تو را به یاد نمی آوردم و به تو وصل نمی شدم.

اگر حسین و عباس و علی اکبری  نبود،

اصلا مفهومی به نام دوست داشتن و عشق هم نبود!

اگر زین العابدینی  نبود،

پس دعای ابو حمزه ای نبود و به دنبالش حال خوشی در ماه مهمانیت!

و اگر پدری به مهربانی مهدی عجل الله تعالی فرجه نداشتم،

شاید مهربانی تو را نمی فهمیدم.

و اگر شعبان و صاحبانش نبودند،

نه رمضان را می شناختیم .

و نه تو را در دلمان داشتیم.

خلاصه این که...

خدایا،

گل کاشتی با احداث این دوازده پلی که یکی پس از دیگری در راه رسیدن به خودت قرار دادی.

به خودت سوگند که بهترین راه شناخت توست.

اما انگار آخرین پل در دست احداث است

این را از تابلو ی زرد رنگ جلویش فهمیدم.

رویش نوشته: آهسته تر برانید! حتی اگر ممکن است باستید و به کارگران کمک کنید چون کارگران مشغول کارند!!

مشغول دعاکردن...

اللهم عجل لولیک الفرج

 

نویسنده: تحریریه – سجاد سکوت