مقدمه

در لغت­نامه‌ها برای تکیه به جز معنای لغوی آن (پشت­ دادن و تکیه­ کردن به چیزی یا قرارگرفتن بر آن) سه معنای دیگر ذکر شده است:

1. گورستان و بقاع مشایخ صوفیان، عارفان و قدیسان

2. محل نگهداری فقیران و تهیدستان (کاروانسرا و منزلگاه فقیران صوفیه)

3. جایی وسیع که در آن مراسم عزاداری و شبیه‌­خوانی برپا می‌­شود. تکیه در نزد درویشان به معنای جایگاه درویشان است که خانقاه تعبیر دیگر آن است.

به مرور با رواج تشیع در ایران، تکیه در نزد مردم به حسینیه و محلی اطلاق می‌­شود که در آن شرح مصائب امام حسین ­(ع) به صورت تعزیه‌ یا روضه‌ بیان می‌­شود و عبارت است از فضای محصوری که در وسط آن سکویی گرد یا چهارگوش ساخته شده است و در اطرافش غرفه­‌ها و طاق­نماهایی وجود دارد که یا به آن آذین می‌­بندد و یا رجال کشور برای تماشای تعزیه‌ از آن‌ها استفاده می‌­کنند (مصاحب، ج1، ص661).

از آنجا که مردم، اجرای مراسم محرم را نوعی تقرب به خدا و ثواب می دانستند، به خصوص در دوره قاجار، تعزیه‌ به صورت یک نمایش آیینی ـ مذهبی درآمد که مردم و بانیان این عزاداری­‌ها سعی می‌‌کردند با ساختن تکیه و وقف آن‌، ‌اجر دنیوی و اخروی برای خود، به دست آورند.

در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، تعداد تکایای تهران در حدود 54 باب بود که در اواخر سلطنت وی به 75 باب افزایش یافت. مهم‌ترین تکیه­‌ها بعد از تکیه حاج میرزا آقاسی (عباس ­آباد) و تکیه دولت قدیم عبارت بودند از:« تکیه سپه‌سالار»، «تکیه ولی­خان»، «تکیه نوروزخان»، «تکیه اسماعیل بزاز»، «تکیه قورخانه»، «تکیه دباغ ­خانه»، «تکیه حیات­شاهی»، «تکیه عودلاجان»، «تکیه زنبورک­خانه»، «تکیه رضاقلی ­خان»، «تکیه پهلوان»، «تکیه سرپولک». (حسینی بلاغی، ص83؛ دوگوبینو (Gobineau de)، صص12 و 11)

عواملی مانند علاقه و استقبال شدید مردم به عزاداری و نمایش ­های مذهبی، کوچکی فضای تکیه‌­ها و همچنین سرمای هوا (در صورت برگزاری مراسم در زمستان­) و...، اجرای مراسم شبیه‌­گردانی را مختل می‌­کرد، بنابراین نیاز به ساخت تکیه­‌ای وسیع و مجهز احساس می‌­شد، از این رو، ناصرالدین شاه در سال 1284هـ. ق فرمانی مبنی بر ایجاد تکیه بزرگی به نام تکیه دولت (­که به نام ­های دیگری مانند تکیه همایونی دولتی، تکیه قصر و تکیه بزرگ شاهی معروف بود­) در داخل ارگ سلطنتی را به دوستعلی خان معیرالممالک صادر کرد. معیرالممالک، مهندسان و معماران مشهور تهران را برای این کار گردآورد (حسینعلی مهرین معمار و سازنده بنای تکیه دولت بود). بدین ­ترتیب کار ساخت تکیه دولت آغاز شد و در سال 1290هـ. ق نیز ساخت آن با صرف سرمایه‌­ای بالغ بر 150هزار تومان پایان یافت (ذکاء، صص287-293؛ معیّرالممالک، وقایعالزمان، صص13-15؛ اعتمادالسلطنه، المآثروالآثار، ج1، ص 88).

با ساخته شدن تکیه دولت، تکایای دیگر از جمله تکیه قدیمی دولت (تکیه حاج میرزا آقاسی) از رونق افتاد و تبدیل به مخزن تدارکات قشون شد (روزنامه ایران، ‌1290، ص208). نقل­ قول­‌های متفاوتی درباره انگیزه و زمان ساخت تکیه دولت وجود دارد: گروهی از محققان چون مادام کارلا سرنا (Carla Serena)، کرزن (Curzon)، جعفر شهری­باف و ژان کالمار (Jean Calmard) معتقدند که ناصرالدین شاه پس از اولین سفر به فرنگ در سال1290هـ. ق ‌و دیدن تئاترهای نمایشی مانند تماشاخانه ورون (Verona) در ایتالیا و ساختمان کنسرت رویال آلبرت هال لندن (Albert Hall, London Royal‌) بر آن شد که به معیرالممالک دستور دهد که تکیه دولت را با اقتباس از سبک معماری اروپایی بسازند. (سرنا، آدم‌ها و آئین­‌ها، صص161-179؛ شهری­باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ج5، ص541؛ کالمار، ص103؛ کرزن، ج1، ص434؛ اورسول، ص160برای اطلاعات بیشتر ر. ک: بنجامین، ص25)

اما گروهی دیگر از محققان چون بهرام بیضایی، جمشید ملک ­پور و عنایت­ الله شهیدی معتقدند که ساختمان تکیه دولت بر اساس طرح میادین و برخی کاروانسراها و تکایا، طراحی و ساخته شده بود. آن‌ها با ارئه اسناد و مدارک معتقدند که معماری تکیه دولت پس از اتمام ساختمان کاخ شمس­العماره، در سال 1284­هـ. ق آغاز شد و در سال 1290 هـ. ق به اتمام رسید. در واقع، این امر قبل از سال 1290­هـ. ق یعنی اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ بوده است. (­بیضایی، ص129؛ ملک­پور، همان؛ شهیدی، ص183)

در نهایت، تکیه دولت با بنایی با شکوه برای اجرای تعزیه‌، برگزاری مراسم سوگواری و روضه‌­خوانی ایام عاشورا در تهران برپا شد که گنجایش آن حدود بیست هزار تن بود (راوندی، ج4، ص612).

این بنا در ضلع جنوب شرقی باغ گلستان و در جنوب غربی شمس‌العماره، در شمال سبزه­ میدان، حدفاصل کاخ ابیض و عمارت الماس بر اساس نقشه عبدالغفار نجم ­الملک، بنا نهاده شد که قبلاً در محل آن، انبار دولتی ارگ شهر مستقر بود (منصوری­فرد، صص570، 577، نقشه ش2 و1؛ ذکاء، ص287).

در واقع، ناصرالدین شاه پس از قتل امیرکبیر و تصرف اموال وی، در قسمتی از عمارت مسکونی میرزا تقی خان که در سمت جنوبی کاخ گلستان قرار داشت و در جوار آن نیز گرمابه‌ای بود که گاهی به عنوان مجلس از آن استفاده می‌‌شد، تکیه دولت را بنا نمود.

مختصری از معماری ساختمان تکیه دولت

با توجه به این­ که ‌بنای تکیه دولت، در گسترش و شکوفایی تعزیه‌ سهم ارزنده‌ای داشته است، بررسی معماری آن، گذشته از ارزش‌های ساختمانی، در تصویرگری و روشن ساختن بسیاری از ارزش‌های اجرایی شبیه‌­خوانی نیز حائز اهمیت بسیار است. ساختمان تکیه دولت مدور و آجری به ارتفاع 24 متر و عرض حدودا 34 متر بود (فروغ، ص7؛ سلطانزاده، ص183). این ساختمان، سه طبقه و با سردابه چهار طبقه داشت (اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج1، ص87). مساحت آن حدود 2824 مترمربع بود (همان؛ فروغ، همان؛ ریاحی، ص17). ساختمان از خارج به صورت منشوری هشت­ ضلعی و از داخل به شکل استوانه­ ای کامل طراحی شده بود. پی بنا سست بود و بر روی خاک دستی قرار گرفته بود و همین امر از ابتدا مشکلاتی برای مقاومت و ایستایی آن پدید آورد (منصوری ­فرد، ص570؛ سرنا، سفرنامه، ص163؛ فروغ، ص26). همین امر موجب شد که در زمان مظفرالدین شاه یک طبقه ساختمان بر اثر سنگینی گنبد هلالی ­شکل آن تخریب شود.

«ازاین­ رو سقف را تعویض و طبقه سوم را هم تخریب کردند و بدین­ ترتیب تکیه دولت در زمان مظفرالدین شاه صاحب دو ردیف طاق­نما شد.» (شهری­باف، طهران قدیم، ص13).

تکیه دولت سه ورودی داشت: ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه برای مردان، با دری دو لنگه و سردری جناغی؛ ورودی ضلع غربی برای زنان، از سمت میدان ارگ با سردر جناغی و شش مناره کوچک در دو طرف با کاشی مُعَقَّل که از تلفیق اشکال هندسی پوشیده شده بود (منصوری­ فرد، صص571ـ572؛ اعتمادالسلطنه، ص87؛ ذاکرزاده، ص129)؛ ورودی سوم، راهرو پر پیچ ­وخم و تاریکی بود که قسمت شاه­نشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل می‌­کرد و شاه برای ورود به تکیه از آن می‌­گذشت (سرنا، سفرنامه، ص162؛ منصوری­ فرد، ص574). ساموئل بنجامین و لرد کرزن نیز که در آن زمان در ایران ساکن بودند در آثار خود شرحی از نما و معماری تکیه دولت را آورده ­اند (برای اطلاعات بیشتر ر. ک به: بنجامین، صص 25-21؛ کرزن، ص433).

همان­طور که گفتیم بنای تکیه دولت به­ صورت مدور ساخته شده بود، که این بر خلاف شکل ساخت تکایای دیگر بود که متأثر از معماری خانه‌های بزرگان، کاروانسراها و میادین که معمولاً تکیه‌ها را در آنجا برپا می‌­کردند، به شکل چهارگوش ساخته می‌­شد. سقف مدور آن هشت هلال داشت که از جنس چوب بوده و با اتصالات آهنی به هم وصل شده بود. نمای داخلی آن تماماً از آجر بود که با کاشی‌های معرق و غیرمعرق تزئین شده بود.

قسمت­ های درونی تکیه با کاشی­‌های لعاب­دار آبی­رنگ پوشانیده شد. کاشی­‌کاری‌­های رنگارنگ همراه با تزیینات حدود شصت غرفه که در سه ردیف روی هم ساخته شده بودند، به فضای درونی تکیه چهره زیبایی بخشیده بود (پیترسون، ص604).

در اطراف صحن، بیست طاق (هریک به عرض هفت­ونیم متر) با دیوارها و ستون­ های کاشی­کاری قرار داشت و روی طاق­ ها اتاق­ هایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاق­ های طبقه اول ویژه وزرا و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر (کارپرداز کاخ، فراشباشی)میانایشان تقسیم می‌‌شد (اوبن، ص190؛ مستوفی، ج1، ص 293؛ هدایت، ص 87). اتاق­ های طبقه دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان حرم بود (اورسل ((Orsel، ص160). طبقه سوم، جایگاه نقاره­ چی­ ها بود که با نرده ­ای حفاظت می‌‌شد (اوبن، ص193؛ منصوری ­فرد، همان). جایگاه مخصوص شاه در طبقه دوم، با ارتفاع بیشتر، سردر و سقف بلندتری (بنجامین، ص289) روبه­ روی صحنه قرار داشت و در سمت راست آن، ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب محل نشستن وزیرمختار انگلیس و وزیرمختار روسیه و دیگران قرار داشت. در سمت چپ جایگاه مادر شاه، زن­‌های شاه، همسر صدراعظم و همسر وزیرمختار روسیه قرار داشت.

در اثنای نمایش، با پذیرایی مستمر با چای، قهوه و قلیان، خستگی تماشاگران رفع می‌‌شد.... هنگام اجرای تعزیه‌ پرده توری سیاهی در برابر غرفه شاه می‌­کشیدند (مستوفی، همان). ورود به اتاق‌ها و خروج از آن‌ها از طریق راهروهای پشت آن‌ها صورت می‌گرفت (ذکاء، ص­297). تماشاگران عادی در چندین ردیف دایره وار دور صحنه می‌‌نشستند و عده کمی پشت زن­ها می‌­ایستادند.

در صدر تکیه، منبر بزرگ بیست ­پل ه­ای و یک پارچه از سنگ مرمر نصب کرده بودند که پیش از شروع مراسم تعزیه‌، روضه‌­خوا ن­ها بر بالای منبر می‌­رفتند و به شرح مصیبت می‌‌پرداختند. در گرداگرد تخت نمایش، راهی نیز برای حرکت دسته­ ها، سوارها و فیل­ ها، شترها و درشکه­ ها و اسب­ ها، و ورود و گردش صفوف دیگر ساخته بودند. در وسط تکیه سکویی از سنگ به بلندی یک متر ساخته بودند که به آن «تخت» می‌­گفتند و بازیگران و شبیه‌­خوا ن­ها از پل ه­هایی که در چهار طرف آن بود، بر بالای سکو رفته، نقش خود را اجرا می‌‌کردند. صحن مرکزی را داربستی از الوار و تیرهای چوبی می‌­پوشاند که با بست­‌ها و تسمه­‌های آهنی درهم چفت شده و بر روی دیوارهای بنا تعبیه شده بود و سقفی گنبدی را بر روی صحن تشکیل می ­داد که در مواقع ضروری چادر کرباسی ضخیمی بر روی آن می‌­کشیدند (منصوری­ فرد، ص572؛ اعتمادالسلطنه و فروغ، همان).

پس از آن که چوب­ بست ها از چند جا شکست، مهندسی فرانسوی به فرمان مظفرالدین شاه نیم ­قوس­‌هایی آهنی به­ جای قوس­ های چوبی کار گذاشت. نیم ­قوس ­های آهنی دوازده عدد بود که هریک از پنج تکه مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل می‌‌شد و دیگر به پشت­ بندهای آجری در سقفِ اتاق­های تکیه احتیاجی نبود (ذکاء، ص293ـ294؛ منصوری­ فرد، ص576).

در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، چون بیم آن می‌­رفت که فشار پوشش باعث خرابی بنا شود، برای کاهش فشار، طبقه آخر را خراب کردند (مستوفی، همان؛ ذکاء و سمسار، ج2). در وسط صحن تکیه، سکوی گردی به شعاع تقریبی ن ه­ونیم متر و ارتفاع تقریبی یک ­متر با ازاره سنگی منقوش با قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجرفرش بود. در این ازاره دریچههایی تعبیه شده بود که به احتمال قوی به زیرزمین گشوده می‌‌شد (ذکاء، همان، ص294؛ منصوری­فرد، همان، صص574 ـ 575). در دو طرف سکو دو پلکان سه ­پله ­ای قرار داشت (منصوری­ فرد، همان، ص 575؛ ذکاء و سمسار، ج2، تصویر 6ـ3). دور سکو، محوطه ­ای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسب­ ها و دسته ­های موسیقی منظور شده بود. پلکانی در شش ردیف با یک پیش­ آمدگی دورتا دور صحن و متصل به ساختمان مدور تکیه قرار داشت که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود. این بخش، مخصوص زنان بود (فروغ، همان؛ اورسول، ص 300؛ هدایت، ص 88).

در تکیه، منبری بیست ­پله­ ای و یا به ­عقیده برخی چهارده پله (فروغ، همان) قرار داشت که دو دیواره جانبی آن از مرمر یکپارچه بود. بلندی آن حدود یک طبقه تکیه بود و به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود (ذکاء، ص297؛ منصوری ­فرد، ص574). این منبر را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و در میدان توپخانه گذاشته بودند و شیخ فضل­اللّه نوری بر آن سخنرانی می‌­کرد (هدایت، ص161). در چهار طرف تکیه، حوض­ پر آبی قرار داشت و نوجوانانی با لباس عربی، غالباً بر اساس نذر والدینشان، سقاییِ حاضران در تکیه را برعهده داشتند (اوبن، ص191). در زمستان برای تأمین گرما در چند جا منقل گذاشته می‌­شد (سرنا، همان، ص165)

براساس وصف­ هایی که از فضای داخلی تکیه دولت برجای مانده، می‌­توان گفت که تزئین درون آن بیش از معماری کلی و نمای بیرونی اهمیت داشته است و....

چلچراغی در وسط سقف قرار داشت که چندی با نیروی برق روشن می‌‌شد (بنجامین، ص 298؛ کرزن، ج1، ص434؛ فروغ، همان). بخشی از نور تکیه، به ویژه سکوی وسط، از چراغ­های لاله فنری با کاسه بلور که فراش­ها حمل می‌­کردند، تأمین می‌‌شد (مستوفی، ج1، ص296؛ برای اطلاعات بیشتر ر. ک: پیترسون، ص604). تعداد شمع­ هایی که در تکیه افروخته می‌‌شد، به حدی بود که با مقاطعه جمع­ آوری پیه و گچ شمع ­های سوخته و نیمه ­سوخته، بخشی از مخارج روضه‌­خوانی تأمین می‌­گردید (همان، ص 303).

گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاج ­های گل، آیینه، پارچه و قالی­ های گرانبها می‌­آراستند (سرنا، آدم‌ها و آئین­ ها، ص163؛ اورسل، ص 299). تزئین هریک از طاق­ ها برعهده یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر آرایه­ ها منجر می‌‌شد. بخش ­هایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست، کشکول، بوق و تسبیح تزئین می‌‌شد (مستوفی، ص301) و شاه نیز اثاث خاص تکیه دولت را تدارک دیده بود (هدایت، ص140).

نحوه آماده­ کردن و انجام مراسم عزاداری در تکیه دولت

 

تکیه دولت را در اواخر ذی‌الحجه، چند روز مانده به اول محرم، برای تعزیه‌­خوانی آماده می‌‌کردند. نایب ­النظاره دربار (سرپرست و مدیر امور تشریفاتی)، با همکاری ناظم­ البکا و کارکنان و فراشان، تکیه را آماده می‌­کردند. ‌نخست، چادر تکیه را روی سقف هلالی­ شکل می‌‌کشیدند، تکیه را تمیز می‌‌کردند و سپس پارچه‌های سیاه، بر دیوارها و جرزهای طاق‌نماهای آن می‌‌کشیدند و جایگاه مخصوص شاه را با قالی، قالیچه، پارچه‌های رنگارنگ و چلچراغ می‌‌آراستند. آرایش و بستن طاق­نماهای دیگر بر عهده کسانی بود که طاق‌نماها را در اختیار آنان گذاشته بودند (افرادی نظیر حکام ولایات یا یکی از وزارتخانه‌ها).

مراسم روضه‌­خوانی از اول ماه محرم یا یک­ روز مانده به آن شروع و تا روز تاسوعا، در تکیه دولت برگزار می‌‌شد و گاه تا دهم و دوازدهم یا چهاردهم نیز ادامه داشت و نیز مراسم تعزیه‌­خوانی معمولا در دو نوبت شب و روز برگزار می‌‌شد که تا آخر محرم و گاهی تا آخر صفر نیز ادامه داشت و برخی اوقات نیز در ماه‌هایی غیر از محرم و صفر، تعزیه‌­خوانی برقرار می‌‌شد. نمایش تعزیه‌ در دو نوبت شبانه ­روز، یکی عصر از سه تا نیم ­ساعت قبل از غروب و دیگری از دو تا پنچ و شش ساعت از شب گذشته، برگزار می‌‌شد. معین البکا، در انتخاب نهایی نوع تعزیه‌­هایی که در تکیه دولت باید به اجرا درمی­ آمد، بدون چون و چرا تابع نظر شاه بود. تعزیه‌­خوانان در حقیقت، تعزیه‌­خوان دولتی بودند، زیر نظر «معین­ البکا»ی دربار، در برابر شاه و درباریان، تعزیه‌ می‌‌خواندند. لباس‌ تعزیه‌­خوانان تکیه دولت در دربار تهیه می‌‌شد؛ برای جنگجویان، سپرها و شمشیرهای مرصع و کلاه­خودهای جواهرنشان و برای بازیگران نقش یزید و ابن­ سعد، عمامه و قباهایی با ترمه‌های عالی زردوزی شده تهیه می‌‌کردند. در این تکیه، هر ساله در دهه اول محرم پس از ساعت ­ها گرداندن دسته‌های بزرگ و پر ابهت که غلبه جنبه تماشایی و رقصی دفیله‌شان خاطره عزاداری را از بین می‌‌برد، ‌بزرگ‌ترین و مجلل­ترین نمایش‌های تعزیه‌­ای روی صحنه می‌‌آمد (بیضایی، ص62). ‌روزها از دو ساعت بعد از ظهر تا نزدیک غروب و شب‌ها از دو تا پنج ـ شش ساعت از شب گذشته، تعزیه‌ اجرا می‌‌شد و در شب چندین هزار چراغ و شمع افروخته می‌‌شد که به مراتب بر جلال و شکوه مجلس می‌­افزود (معیرالممالک، یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 45). تکیه دولت به عنوان محل خاص انجام تعزیه‌‌ها، زیر نظر ارگ سلطنتی بود و تعزیه‌‌های اجرا شده در آن به شبیه‌­نامه‌های معین­البکایی معروف بودند. ناصرالدین شاه معمولا از روز دوم یا سوم محرم به تکیه می‌‌آمد و در جایگاه مخصوص خود که پرده زنبوری آبی یا مشکی در جلویش آویخته بود، می‌‌نشست. درباره علت نشستن ناصرالدین شاه در پشت پرده زنبوری آبی یا مشکی، گروهی معتقدند که این کار برای آن بوده که حاضران مجلس او را در حال گریستن و تغییر حال نبینند تا هیبت و شکوهش همچنان در دل‌های مردم باقی بماند (مستوفی، ج1، ص293) و گروهی از مخالفان تعزیه‌ چون حاج سیاح معتقدند که شاه با این کار می‌­خواسته خانم‌ها را تماشا کند. (برای اطلاعات بیشتر ر. ک: حاج سیاح، ص93)

در تکیه دولت، عزاداری‌ها و تعزیه‌‌های بسیار با شکوه و مجللی برگزار می‌‌شد که مردم از آن استقبال زیادی می‌‌کردند. البته علاوه بر اسم و رسم تکیه دولت، ‌تزئینات و چادر بزرگ تکیه دولت، باعث جذب تماشاگران فراوان می‌‌شد. چادر بزرگ تکیه دولت که نقش شیرهای ایستاده شمشیر به دست و شیرهای خفته خورشید به پشت که نور خورشید از ستیغ هلال آن‌ها نُتُق می‌‌کشید و نقش طاووس‌ها و گل‌ها و برگ‌ها... را داشت، ‌هرساله مشتاقان بسیاری را به تماشای خود می‌‌کشید (اسکویی، ص82). در این میان، مردم از تعزیه‌­ها و عزاداری­ های تکیه دولت به­ خوبی استقبال می‌­کردند و چون فراهم­ کردن جای نشستن در تکیه به سختی امکان داشت، زن­ ها از صبح زود، بلکه قبل از آفتاب به آنجا می‌­آمدند و به دلیل کثرت جمعیت چون درها بسته می‌­شد، ورود و خروج بر ایشان امکان نداشت، زن­ ها تقریباً به طور عموم ناهار و دهان­گیره خودشان را همراه می‌­آوردند و چه ­بسا که وسیله قضای حاجت خویش را چیزهایی مانند مشربه یا قلقلک یا کوزه قلیان دنبال می‌­بردند (شهری­باف، ص 116).

بدیهی است که گاهگاهی در این میان نزاع صورت می‌‌گرفت و در این زمان معین­ البکا با نگاه خود، ز­ن­ها را آرام می‌‌کرد و به سکوت می‌‌آورد (برای اطلاعات بیشتر ر. ­ک: مستوفی، ص293؛ اسکویی، ص80). ورود غیرمسلمانان به تکیه دولت به ­راحتی صورت نمی­ گرفت اما برای مردم شهر ورود به تکیه شرط خاصی نداشت و آزاد بود؛ به این دلیل که جمعیت بیشتر، دلیل بر مقبولیت برنامه­ها بود (اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص975).

شکوه مراسم و فضای تکیه دولت تا آنجا بود که با وجود احتیاط ایرانیان در پذیرش ورود بیگانگان به مراسم تعزیه‌ به سبب نگرانی از واکنش نادرست آنان، شاه و درباریان با آسودگی خاطر سیاحان فرنگی را به تکیه دولت دعوت می‌کردند (الگار، ص244؛ ظهیرالدوله، ص174). به عنوان مثال، می‌‌توان به نامه مشیرالدوله به ناصرالدین شاه اشاره کرد که در آن، او از شاه تقاضای شرکت افراد سفارت روسیه را در مراسم تعزیه‌‌ای که در تکیه دولت برگزار می‌‌شده است، می‌‌کند و ناصرالدین شاه هم با شرط اجرای مراسم در شب و استفاده از پرده زنبوری برای جلوی طاق­نمای این عده، آن را می‌­پذیرد (جابر، ص191؛ شهیدی، ص184). بعد از ساخته­ شدن تکیه دولت، شاهزادگان و بازاری‌ها نیز، تکیه‌های خود را برپا کردند؛ ازجمله، تکیه منیرالسلطان مادر کامران می‌رزا، تکیه قهوه­خانه، تکیه اسماعیل بزاز و تکیه سید نصرالدین.

برنامه تعزیه‌­خوانیهای تکیه دولت

تعزیه‌‌هایی که در روزهای دهه اول محرم خوانده می‌­شد، همان تعزیه‌‌های رایج و معمول یعنی شهادت شهیدان کربلا و وقایع اصلی و مهم روز عاشورا بود. تعزیه‌‌هایی که در شب‌های دهه اول محرم یا در بقیه ایام محرم و صفر برگزار می‌‌شد مربوط به حوادث فرعی واقعه کربلا و مصائب خاندان پیامبر(ص) و یا تعزیه‌‌های حماسی و اساطیری و گوشه‌ها بود. معمولا موضوع تعزیه‌‌های تکیه دولت با نظر معین­ البکا (گرداننده تعزیه‌) و نظر دربار تعیین می‌‌شد. البته گاهگاهی برنامه عزاداری تغییر می‌‌کرد و برای اطلاع مردم از نام تعزیه‌ و زمان اجرای آن، ‌غالباً اعلان‌هایی تهیه می‌‌شد و بر در بزرگ تکیه و دیوار‌های آن‌ نصب می‌‌شد (شهیدی، ص 183).

چگونگی تعزیه‌­خوانی در تکیه دولت

تعزیه‌­خوانی­‌های تکیه دولت با مراسم و تشریفات زیادی همراه بود. جای رجال دولت، اعیان و اشراف در طاق‌نماهای زیر و جای زنان و مردان و همسرانشان و مهمانانشان در طبقه دوم و سوم بود. عامه مردم هم در داخل تکیه، روی زمین و در پنج ردیف سطح پله، دور تا دور تکیه می‌‌نشستند. جای مردان و زنان جدا بود (الگار، صص245-244؛ مستوفی، ج1، ص293؛ هدایت، صص 88-87؛ معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 45‌؛ شهری­باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ص116). در روز نهم، انعام و خلعت شاه، میانگردانندگان تکیه، تعزیه‌ و تعزیه‌­خوانان تقسیم می‌‌شد. روزنامه ایران در یکی از شماره‌های خود، ضمن درج اخبار رسمی درباره حکومت، نوشته است:

«دهه اول محرم ­الحرام و ایام عاشورا، خاطر خورشید مظاهر بندگان،... به تعزیت خامس آل عبا، حضرت سیدالشهدا ارواحنا له الفدا بود. تکیه مبارک دولت را از طرف دولت روزافزون به رسم سنوات ماضیه با نهایت شایستگی و شکوه طاقبندی کرده... و روز آخر به رسم هر ساله مواهب کامله شهریاری شامل حال خدام تکیه مبارکه دولت گردیده و اولا مجدالدوله خوانسالار که نظم و ترتیب اداره تکیه راجع به معزی الیه است... را به یک ثوب ترمه شمسه مرصع از جامه­خانه خاصه مخلع و سرفراز فرمودند و ثانیا جمیع ذاکرین و واعظین و... را به خلاع مهر شعاع و عطایا و انعامات وافر سربلند و دعاگو و شکرگذار فرمودند... ‌» (روزنامه ایران، 1304، ص611؛ هدایت، همان)

در ایام عزاداری، از صبح تا ظهر مردم و تماشاگران به انتظار شروع تعزیه‌ در تکیه می‌‌نشستند و حوالی ظهر، ابتدا مراسم روضه‌­خوانی شروع می‌‌شد؛ سپس دسته‌های مختلفی به تکیه می‌‌آمدند و مراسم عزادای را انجام می‌‌دادند و حدودا از دو یا سه بعدازظهر تعزیه‌، آغاز می‌‌شد (معیرالممالک، وقایع الزمان، ص45). در تعزیه‌‌های شبانه، شروع مراسم با توجه به فصول مختلف سال فرق می‌‌کرد و معمولا از اوایل شب شروع می‌‌شد و تا سه یا چهار ساعت به طول می‌‌انجامید (برای اطلاعات بیشتر ر. ک: شهیدی، ص 34‌؛ مستوفی، صص 295-293).

مستوفی در خصوص شروع تعزیه‌ می‌‌نویسد: چندین دسته سینه ­زن با علم و نوحه­ خوان آمده و روبه­ روی طاق‌نمای شاه، سینه زدند و خارج شدند. از نظر مستوفی دسته بروجردی­ ها از همه ساده ­تر و با هیمنه ­تر به نظر می‌‌رسید. مستوفی در ادامه از چگونگی سینه­زنی چند دسته سینه ­زن، مثل دسته سنگ­زن کاشی، دسته بروجردی‌ها، دسته فراش‌ها و دسته زنبورکچی‌ها و سپس درباره آغاز تعزیه‌ صحبت می‌‌کند و مرتب از معین­ البکا بدون بردن نام او، سخن می‌­گوید و استادی و مهارت او را در اجرای تعزیه‌ و برقراری نظم در تکیه، می‌‌ستاید (همان، ص294). بنجامین هم از کسانی است که از تعزیه‌­خوانی‌های تکیه دولت، گزارش کاملی بیان کرده است؛ او پس از برشمردن خصوصیات تکیه و تعزیه‌ و مقایسه آن با نمایش‌های غربی، صحبت از ازدحام جمعیت و بحث از معماری، صحنه‌ها و مناظر مختلف تکیه، به ستایش و تعریف از آواز «بچه­خوان» می‌‌پردازد و می‌‌نویسد:

«آخرین دسته موزیک سلطنتی که آهنگ‌های مخصوص عزای خود را نواخت... خارج شد و در همین موقع در مدخل تکیه دسته دیگری مشاهده شد که آماده ورود می‌‌شدند... در سکوت مطلق، ناگهان صدایی شبیه‌ پرندگانی که شب‌ها می‌‌خوانند، از یکی از پسربچه‌ها بلند شد. صدا کاملاً صاف و آسمانی بود... آهنگ آن سوزناک بود... که گویی هشداری برای تماشاچیان داخل تکیه بود که خود را برای دیدن تاثرآورترین صحنه‌های تاریخ، یعنی شهادت امام حسین (ع) و یارانش آماده می‌‌کردند. در این هنگام، صدای دیگری از پسربچه دوم بلند شد و با آن هماهنگ شد و... صدای آن‌ها بسیار تکان­دهنده و مؤثر بود.... » (بنجامین، صص293-392)

وی در جای دیگر خاطرنشان می‌‌سازد که صدای تعزیه‌­خوانان و حرکات آن‌ها به قدری نافذ و مؤثر بوده که او احساس می‌‌کرده است که واقعا در صحرای کربلا حضور دارد (همان، ص374). مادام کارلا سرنا، از نویسندگان و جهانگردان قرن 19 نیز از کسانی است که نمایش تعزیه‌ را در آخرین دوره شکوهمندی در تکیه دولت مشاهده کرده و دیده‌های خود را در سال 1883م (1301هـ. ق) به چاپ رسانده است. او در کتاب خود، دید دقیقی از نمای ساختمان و چگونگی نمایش و فضای تالار دارد:

«مراسم تعزیه‌ نزدیک ظهر آغاز و به هنگام غروب آفتاب تمام می‌‌شود. شاه، زنان و اطرافیانش، تا پایان مراسم، تکیه را ترک نمی‌کردند. به عنوان پیش­ درآمد تعزیه‌، تمام آن‌هایی که روی سکو، نقشی برعهده دارند، مدتی در برابر مردم ظاهر می‌‌شوند و به طور دسته­ جمعی راه می‌‌روند. شترها مزین به پارچه‌های گران­قیمت، اسب‌ها و استرها که بر پشتشان سواران نشسته‌اند. بعد از آن‌ها افراد مشخصی که پیشاپیش شان یک دسته موزیک نظامی روی صحنه می ­رود، وارد می‌­شوند. نوبت به اعضای هیئت‌های مذهبی می‌‌رسد. عده‌ای نوحه­ خوان، سینه می‌‌زنند... در آخر بند هر نوحه، صدای حسین حسین بلند می‌‌شود... هماهنگ با نوحه‌ها، ضربه‌ها و گام‌ها، رفته­رفته تاثر تماشاچیان و ابراز احساسات آنان شدت می‌‌یابد و آنگاه نمایشنامه تازه، تصنیف می‌‌شود.... » (سرنا، سفرنامه، صص464 – 426­).

بنجامین درباره موسیقی تعزیه‌ گزارش می‌­دهد:

«موزیک عبارت است از یک دسته که در پشت تکیه ایستاده بودند. از خوشبختی جای آن‌ها دور بود، زیرا که اسباب آن‌ها عبارت بود از چند نقاره و کرناهای دراز و صدای آن‌ها خشن و حزن­انگیز بود که مرده را بیدار می‌­کرد، نویسنده کتاب انجیل وقتی می‌­نوشت که در روز آخرت صدای کرنایی مسموع خواهد شد و جمیع مرده­ها را زنده خواهد کرد، مسلما چنین کرنایی را در نظر داشته است.» (بنجامین، ص 24)

افول تکیه دولت و تعزیه‌

تعزیه‌ در زمان ناصرالدین شاه، به خصوص در تکیه دولت، رواج کاملی داشت و این امر تا هنگام مرگ ناصرالدین شاه کماکان با شکوه فراوان ادامه داشت. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه به سبب اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان و حوادث مشروطه، تعزیه‌ وشبیه‌­خوانی تا اندازه‌ای، ‌ارزش واعتبارخود را از دست داد (شهیدی، ص196). به ­رغم مخالفت برخی از روحانیون، روشن‌فکران و مشروطه­ خواهان با تعزیه‌، مظفرالدین شاه چون از دلبستگی و علاقه مردم به تعزیه‌، آگاه بود و همچنین می‌‌خواست مراسم و سنت‌های درباری پدر خود را حفظ کند، به تعزیه‌ علاقه نشان می‌‌داد. از این­ رو، دستور داده بود که در دربار، ‌همراه با روضه‌­خوانی، مجالس تعزیه‌ و شبیه‌­خوانی نیز برگزار کنند (همان، ص197).

در زمان مظفرالدین شاه، فرستادگان مؤسسه فیلمبرداری «پاته» فرانسوی در تهران، یک فیلم مستند از مراسم تعزیه‌ تکیه دولت تهیه کردند. (بیضایی، ص151)

پس از مرگ ناصرالدین شاه (1275هـ. ش) و مظفرالدین شاه (1286هـ. ش­) جنازه­ آن‌ها را به تکیه دولت برده و از آنجا به عتبات منتقل کردند (کاتوزیان تهرانی، ص417).

دوره سلطنت محمدعلی شاه و احمدشاه آخرین سال‌های تعزیه‌­خوانی در تکیه دولت بوده و پس از آن تعزیه‌­خوانی در این تکیه تعطیل شد (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر. ک: صدر سیدجوادی و دیگران، ج4، ص444؛ شهیدی، 205؛ وزارت امور خارجه روسیه، ج1، ص104؛ شهری­باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، صص556 -521).

به دنبال کودتای 1299هـ. ش و به قدرت رسیدن سردار سپه، برای این که تکیه دولت بدون استفاده نماند، رضاخان درسال 1302هـ. ش دستور داد خرابی­ هایی را که در طی سال­های بسته ­بودن تکیه به­ وجود آمده بود تعمیر کنند و آنجا را به نمایشگاه کالاهای وطنی اختصاص داد و همچنین در سال­ های نخستین سلطنتش به تشکیل جلسات سربازگیری ارتش در آن جا پرداخت (امیر طهماسبی، صص 434ـ 429). در سال 1304هـ. ش مجلس مؤسسان (عزل احمدشاه و انتخاب رضاخان به عنوان شاه ایران) در محل تکیه دولت تشکیل شد (هدایت، ص369).

در سال‌های آغاز سلطنت رضاشاه، یعنی پس از سال 1304هـ. ش، تعزیه‌ رفته­ رفته ممنوع شد و پای به دوران افول خویش نهاد و در روستاها و شهرهای دورافتاده نیز، دوران انحطاط را می‌­پیمود که در این میان عوامل زیادی دخیل بودند؛ در سال 1311هـ. ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبی، اجرای تعزیه‌ نیز یکسره موقوف گردید. بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ فرهنگ اروپا در ایران و ترجمه و اجرای نمایشنامه­ های خارجی را نیز افزود. چنین شد که تعزیه‌ که در آستانه پروردن تئاتر ملی ایران در درون خود بود، موقعیت خود را از دست داد و اندک­ اندک روی به فراموشی نهاد (صدر سیدجوادی و دیگران، ج4، ص444). این در حالی است که تا قبل از سال 1311هـ. ش، که عزاداری ایام محرم رسماً تعطیل نشده بود، رضاخان روضه‌­خوانی‌های دوران سردارسپه ای خود را که در دفتر قزاقخانه برگزار می‌‌کرد، به تکیه دولت آورده بود و خود نیز در مجالس عزاداری یا فقط در عزاداری روز عاشورا، شرکت می‌‌کرد (شهیدی، ص 207) و تکیه دولت، سال­ها متروک و نیمه ­مخروبه بود تا این که در 1325هـ. ش بعد از 75سال، به دستور محمدرضا شاه، تکیه دولت به منظور ساخت شعبه بانک ملی در بازار، به کلی تخریب شد و بیشتر عرصه آن زیربنای بانک گردید (ذکاء، ص310؛ شهیدی، ص14؛ ملک­ پور، ص70).

نتیجه

از دوران صفویه تا زندیه و قاجار، ‌همیشه نیاز به مکانی ثابت برای انجام روضه‌­خوانی، تعزیه‌ و شبیه‌­خوانی احساس می‌‌شد، این امر سبب شد که تکایای متعددی در دوره‌های مختلف تاریخ ایران، به خصوص در دوره قاجار ساخته شود. یکی از تکایای مهم، عظیم و با شکوه دوره قاجار، تکیه دولت است که دستور ساخت آن را ناصرالدین شاه و به مباشرت دوستعلی­خان معیرالممالک در جنب کاخ شمس‌العماره، در سال 1284هـ. ق صادر نمود. درحقیقت، علت ساخته ­شدن آن را می‌‌توان افزایش جمعیت تهران و فقدان گنجایش کافی در تکایای قدیمی، اظهار فضل و تجمل ناصرالدین شاه در مقابل فرهنگ و هنر تئاترهای غربی، علاقه شدید وی به تعزیه‌ و نمایش و استقبال مردم و حمایت اعیان و اشراف از تعزیه‌ دانست. گروهی از سیاحان اروپایی و برخی از مورخان و نویسندگان ایرانی معتقدند که ناصرالدین شاه پس از اولین سفرش به فرنگ در سال 1290هـ. ق، و دیدن تئاتر «ساختمان رویال آلبرت هال لندن» و «تماشاخانه ورونا ایتالیا» به قدری تحت­ تأثیر قرار گرفت که دستور ساخت تکیه دولت را در تهران صادر نمود. در مقابل، گروهی از نویسندگان ایرانی معتقدند که ساخته ­شدن تکیه دولت قبل از اولین سفر ناصرالدین شاه بوده است. معماری تکیه دولت، دارای شیوه خاص مهندسی دوره قاجاریه است و برخلاف سایر تکایا، مدور و گرد بوده است. تعزیه‌‌های اجرا شده در تکیه دولت، تحت نظارت و سرپرستی ارگ سلطنتی دربار و ناظم­ البکا و معین ­البکا بوده و هزینه‌های پذیرایی و حقوق کارکنان و تعزیه‌­خوانان را هم گروهی از اشراف و اعیان بر عهده داشت ه­اند. در تکیه دولت به جز مراسم عزاداری دهه محرم و مجالس مذهبی تکیه دولت دراواخرذ ی­الحجه، چند روز مانده به اول محرم، برای تعزیه‌­خوانی آماده می‌­کردند. مراسم روضه‌­خوانی از اول ماه محرم یا یک روز مانده شروع و تا روز تاسوعا در تکیه دولت برگزار می‌­شد و گاه تا دهم، دوازدهم و چهاردهم نیز ادامه داشت. مراسم تعزیه‌­خوانی معمولا دو نوبت در روز و شب برگزار می‌­شد و تا آخر محرم و گاهی تا آخر صفر نیز ادامه داشت و برخی ­اوقات نیز در ماه‌هایی غیر از محرم و صفر، تعزیه‌­خوانی برقرار می‌­شد. دوره طلایی و اوج شکوه تعزیه‌، در دوره قاجار و در زمان ناصرالدین شاه بوده که در تکیه دولت برگزار می‌‌شده است. پس از مرگ ناصرالدین شاه، جانشینانش به دلیل شرایط و اوضاع خاص جامعه و گسترش و نفوذ فرهنگ غربی و مخالفت برخی از روحانیون نتوانستند آنچنان که باید و شاید، از تعزیه‌ حمایت کنند و به ­تدریج کار به جایی رسید که عملاً هرگونه تظاهرات مذهبی و تعزیه‌­خوانی در زمان رضاخان، ممنوع شد. سرانجام در سال 1302هـ. ش، تکیه دولت به نمایشگاه امتعه وطنی مبدل شد و در حدود سال 1325هـ. ش تخریب و به ­جای آن بانک ملی شعبه بازار ساخته شد. امروزه از این بنای تاریخی و مهم، فقط مقداری اسناد و مدارک تاریخی و تعدادی عکس و یک نقاشی رنگی اثر کمال‌الملک، باقی مانده است. بنایی که نه ­تنها، نشان­ دهنده طراحی و معماری یک دوره تاریخی است، بلکه مبین مراسم پرجلال و شکوه تعزیه‌ در مقطعی از دوره قاجار می‌­باشد.

مراجع

اسکویی، مصطفی، تاریخ تئاتر ایران، نشر آناهیتا، تهران، 1378.

اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان (صنیع­الدوله)، المآثر و الآثار (چهل­سال تاریخ ایران)، تهران، دارالطباعه خاصه دولتی، 1306 هـ. ق؛ چاپ ایرج افشار، جلد1، نشر اساطیر، تهران، 1363.

  • محمدحسن خان، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، نشر امیرکبیر، تهران، 1345.

الگار، حامد، دین و دولت در ایران، نقش عالمان در دوره قاجار، مترجم: ابوالقاسم سری، توس، تهران، 1369.

اورسل، ارنست، سفرنامه اورسل (1882م)، ترجمه علیاصغر سعیدی، بی جا، 1352.

اوبن، اوژن، سفرنامه و بررسی­های سفیر فرانسه در ایران (ایران امروز، 1907ـ1906)، ترجمه و حواشی و توضیحات از علی­اصغر سعیدی، زوار، تهران، 1362.

امیر طهماسبی، عبداله، تاریخ شاهنشاهی اعلی­حضرت رضاشاه کبیر، نشر دانشگاه، تهران، 1355.

بنجامین، ساموئل گریل ویلر، ایران و ایرانیان، ترجمه محمدحسین کردبچه، نشر جاویدان، تهران، 1363.

بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، نشر کاویان، تهران، 1344.

پیترسون، ساموئل، تعزیه‌ و هنرهای مربوط به آن، گردآورنده: پترچلکووسکی، ترجمه: داوود حاتمی، نشر علمی فرهنگی، تهران، 1367.

چلکووسکی، پتر، نمایش بومی پیشرو ایران (تعزیه‌ هنر بومی پیشرو ایران)، ترجمه داوود حاتمی، علمی فرهنگی، تهران، 1367.

حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات حاج سیاح، به کوشش حمید سیاح، نشر ابن سینا، تهران، 1346.

حسینی بلاغی، سید عبدالحجت، تاریخ تهران، بی‌نا، قم، 1350.

ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت طهران (گزیده­ای از آداب و رسوم مردم طهران)، قلم، تهران، 1373.

ذکاء، یحیی، تاریخچه ساختمان­های ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1349.

ذکاء، یحیی، سمسار، محمدحسن، تهران در تصویر، عکاسی علی خادم، سروش، تهران، 1376.

سپهر، محمدتقی (لسانالملک)، ناسخ­التواریخ (قاجاریه)، به اهتمام جهانگیر قائم­مقامی، نشر امیرکبیر، تهران، 1337.

راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد 4، امیرکبیر، تهران، 1374.

سرنا، کارلا، آدمها و آئین­ها، ترجمه علی­اصغر سعیدی، نشر زوار، تهران، 1362.

سرنا، کارلا، سفرنامه (مردم و دیدنی­های ایران)، ترجمه غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران، 1363.

سلطان­زاده، حسین، روند شکل­گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، نشر آگاه، تهران، 1362.

شهری­باف، جعفر، طهران قدیم، ج2، نشر معین، تهران، 1371.

شهری­باف، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، جلد5، نشر موسسه فرهنگی رسا، اسماعیلیان، تهران، 1368.

شهیدی، عنایت­اله، پژوهشی در تعزیه‌ و تعزیه‌­خوانی، نشر دفتر پژوهش‌های فرهنگی، تهران، 1380.

ظهیرالدوله، علی بن محمدناصر، سفرنامه ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1371.

عناصری، جابر، شبیه‌­خوانی گنجینه نمایشهای آئینی و مذهبی، جشنواره سراسری تئاتر فجر، تهران، 1372.

کرزن، جرج ناتانیل، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1382.

کاتوزیان تهرانی، محمدعلی، مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1379.

مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه )، جلد 1، زوار، تهران، 1340.

معیرالممالک، دوستعلی­خان، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، نشر علی­اکبر علمی، تهران، 1351.

معیّرالممالک، دوستعلی­خان، وقایع­الزمان (خاطرات شکاریه)، چاپ خدیجه نظام مافی، تهران، 1361.

ملک­پور، جمشید، سیر تحول مضامین در شبیه‌­خوانی و تعزیه‌، نشر جهاد دانشگاهی، تهران، 1366.

هدایت، مهدی­قلی­خان (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1344.

مجموعه مقالات

ریاحی، محمدامین، «هنرهای زیبا در ایران امروز»، هنر و مردم، دوره جدید، شماره71، شهریور، 1347.

فروغ، مهدی، «تکیه دولت»، هنر و مردم، سال سوم، نشر وزارت فرهنگ و هنر، تهران شماره 29، 1343.

کالمار، ژان، «اقامه تعزیه‌، اطلاعاتی مقدماتی برای پژوهش جامع، تعزیه‌: آئین و نمایش در ایران»، گردآورنده: پیتر چلکووسکی، ترجمه داوود حاتمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1384.

دوگوبینو، ژوزف کنت، «تئاتر در ایران»، ترجمه جلال ستاری، تئاتر، شماره11و12، 1369.

روزنامهها

اعتمادالسلطنه، تکیه مبارکه دولتی، روزنامه شرف، 7 ذیحجه، شماره 53، 1304هـ. ق.

روزنامه ایران، جمعه، 16محرم­الحرام، شماره 611، 1304 هـ. ق.

روزنامه ایران، شنبه، 14 محرم­الحرام، شماره 208، 1290 هـ. ق.

کتاب‌های مرجع

چلکووسکی، پیتر، بن‌بست جهانی تئاتر، مجله جوانان، درباره تعزیه‌ و تئاتر در ایران به کوشش لاله تقیان، سال 1356.

دایره‌المعارف جهان اسلام، بنیاد دایره‌المعارف الفقه السلامی، جلد7، تهران، 1382.

دایره‌المعارف شیعه، زیر نظر صدر حاج سید جوادی و دیگران، نشر بنیاد خیریه و فرهنگی شط، جلد 4، تهران، 1373.

غلامحسین، مصاحب، دایره‌المعارف فارسی، جلد1، نشر فرانکلین، تهران، 1345.

منصوری‌­فرد، محسن، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 12ـ7 اسفندماه 1374، به کوشش باقر آیت­اللّه­زاده شیرازی، جلد3، نشر سازمان می‌راث فرهنگی کشور، تهران، 1375.

گزارش­‌های سیاسی وزارت امور خارجه روسیه تزاری درباره انقلاب مشروطه ایران (کتاب نارنجی)، ترجمه حسین قاسمیان، جلد1، چاپ احمد بشیری، تهران، 1367.