1. کودکی حضرت زینب (س) و شکل‌گیری شخصیت عاطفی وی در کنار مادر

حضرت زینب (س)، دختر نخست امام علی (ع) و فرزند سوم ایشان است که ولادتش را در 5 جمادی‌الاول سال پنجم هجری نوشته‌اند (محدثی، ص 216). از زمان خردسالی و کودکی ایشان آگاهی‌های اندکی داریم (قزوینی، محمد کاظم، 1427، ص 38). او از همان کودکی ایثار و از خودگذشتگی را آموخته است. نقل است که هنگام شکایت مردی گرسنه به پیامبر (ص)، آن حضرت ابتدا آن مرد را نزد همسرانش می‌فرستد ولی آنان فقط آب داشتند. نهایتاً علی (ع) داوطلب نگهداری آن مرد در آن شب می‌شود. حضرت زهرا (س) می‌فرماید:

 ما عندنا الّا القوت الصّبی ...؛

 پیش ما جز غذای این دختر کوچک نیست، ولی آن را به مهمانمان ایثار می‌کنیم.

حضرت علی (ع) دختر را گرسنه می‌خواباند و چراغ را خاموش می‌کند. صبح هنگام که به نزد پیامبر می‌رود آیه «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ» در شأن ایشان نازل می‌شود. اگرچه در سبب نزول این آیه موارد دیگری هم بیان شده و در منابع اهل سنت آمده است:

رجل من الانصار (ثعلبی، ج9، ص279)

به جای حضرت علی (ع).

ولی بی‌شک حضرت زینب (س)، گرسنگی‌های دوران فقر و سختی را کشیده است.

 روایت است که در همین سنین کودکی، زینب کبری (س) خوابی می‌بیند و آن را با پیامبر (ص) در میان می‌گذارد که طی آن طوفان شدیدی وزیدن می‌گیرد و دنیا و آسمان را سیاه می‌کند. باد دختر کوچک را به هرسو می‌کشاند. ناگهان درخت بزرگی را می‌بیند و خود را به آن می‌چسباند  ولی باد درخت را می‌کند و زینب (س) را بر روی زمین می‌اندازد. پس از آن زینب (س) یکی از شاخه‌های آن درخت را می‌گیرد اما شدت باد آن شاخه را نیز می‌شکند تا سوم و چهارم که همگی می‌شکنند.

 رسول خدا (ص) چون رؤیا را شنید، گریست و سپس فرمود:

منظور از درخت من هستم. دو شاخه بزرگ علی (ع) و فاطمه (س) هستند. دو شاخه آخری برادرانت هستند که با فقدان آن دو جهان تیره و تار شده و تو در عزای آنان لباس سیاه برتن خواهی کرد. (قزوینی، پیشین، ص38)

و اینگونه است که زینب (س) از همان کودکی با مصیبت‌ها عجین و برای آینده‌ای سخت آماده می‌شود.

زینب (س) در کنار مادر، مهر و محبت و عاطفه را آموخته است. او نقل می‌کند:

مادر در شب جمعه دیگران را دعا می‌کرد و یکی یکی می‌شمرد و برای خود چیزی نخواست. وقتی برادرم حسین (ع) علت را جویا شد، مادرم فرمود: کوچکم، نخست همسایه و سپس اهل خانه. (همان: ص40)

2. روابط عاطفی حضرت زینب (س) با پدر و برادر بزرگش

زینب (س) در هیچ حال پدر را تنها نمی‎‎گذارد و در حالی که همسرش با سپاه امام علی (ع) از بصره به کوفه آمده است، او نیز از مدینه به کوفه آمده و در دارالاماره ساکن می‌شود و در منزلش به تدریس قرآن و تفسیر آن به زنان طی چهار سال مشغول می‌شود.

روزی که مشغول تفسیر آیه «کهیعص» بود، حضرت علی (ع) بر او وارد می‌شود و می‌گوید: «دخترم این از حوادثی در آینده بر تو خبر می‌دهد و از مصائبی که بر تو خواهد رفت و زینب (س) به گریستن می‌پردازد (همان: ص68و69)

بدین ترتیب حضرت زینب (س) مجدداً درباره واقعه عاشورا آمادگی پیدا کند. پس از شهادت حضرت زینب (س)، این حلقه مهر و محبت در کوفه در رابطه با پدر ادامه پیدا می‌کند و چنان‌که نقل شده حضرت علی (ع) در ماه مبارک رمضان هر شب در منزل یکی از فرزندانش افطار می‌کند و حضرت زینب (س) نیز از این قاعده مستثنی نیست. روایت شده که در افطار شب نوزدهم ماه مبارک حضرت زینب (س) از پدرش با گرده نان جو، اندکی نمک و کاسه‎ای شیر پذیرایی می‌کند و دختر شاهد آخرین مناجات‌های پدر پیش از ضربت خوردن است. از خود ایشان ماجرای آن شب نقل شده. (اگرچه برخی منابع گزارش دارند که در شب نوزدهم رمضان امام علی (ع) در منزل امّ کلثوم بوده است.) و این که پدرش با او وداع می‌کند و در برابر گریه‌های او می‌گوید:

دخترم گریه نکن! و من چیزی جز آنچه پیامبر (ص) برایم حکایت کرده است، برایت نگفتم.

 حضرت زینب (س) ادامه می‌دهد:

 ای پدر! اندوه ما برای تو بی‌پایان است و اشک ما بر تو خشک نخواهد شد. (مجلسی، ج42، ص  276-279)

روابط عاطفی حضرت زینب (س) که توأم با مصیبت‌هاست در زمان امام حسن (ع) نیز ادامه دارد و ایشان افزون بر جنبه برادری، جنبه امامت و شئون مربوط به آن را نسبت به امام حسن (ع) رعایت می‌کند. بنابر نقل صاحب معالی السبطین، آن حضرت در زمان شهادت امام حسن (ع) در کنار بستر برادر خویش حاضر می‌شود و گریه‌ای طولانی می‌کند (مازندرانی، معالی السبطین، ج1، المجلس التاسع). اگرچه کتاب معالی السبطین چندان معتبر نیست (نک. نادعلی‌زاده، معالی السبطین، در: فرهنگ سوگ شیعی، ص456-457)؛ اما این روایت می‌تواند به عنوان جلوه‌ای از محبت و عاطفه حضرت زینب (س) نسبت به برادر بزرگش، پذیرفتنی باشد.

3. روابط عاطفی متقابل حضرت زینب (س) با امام حسین (ع) پیش از عاشورا

محبت میان حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) در نوع خود بی‌نظیر است. حضرت زینب (س) می‌داند که حسنین (ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند. به آیات در شأن برادرش اعتقاد دارد و اکنون تنها حسین (ع)، برای او مانده است. این علاقه برادر در دوران پیش از ازدواج، با ازدواج او با عبدالله بن جعفر (در زمان سفر امام حسین (ع) به کربلا، عبدالله بن جعفر 55 ساله بوده است)، از بین نمی‌رود بلکه شاید تقویت هم می‌شود زیرا عبدالله نیز انسانی رئوف است. نقل شده است که عبدالله در باغی استراحت می‌کرد و غلامی غذای خود را به سگ می‌داد. عبدالله آن باغ را برای غلام خرید. در جایی دیگر عبدالله در نزد معاویه بوده و ظاهراً عمروعاص هم آنجا حضور داشته است که معاویه به امام علی (ع) دشنام می‌گوید و عبدالله برآشفته شده و با معاویه بگومگو می‌کند. (ابن ابی‌الحدید، ج6، ص295-296) پس زینب (س) همسری دارد که با او همراه است.

زینب (س) احترامی بس زیاد برای برادرش حسین (ع) قائل است. روایت شده است:

هنگامی که مروان از دختر حضرت زینب (س) برای یزید (که در این زمان ولایت عهدی دارد و معاویه هنوز زنده است)، خواستگاری می‌کند، حضرت زینب (س) فرمود: «اختیار این دختر در دست من نیست. بلکه به دست سرور و مولای ما حسین (ع) است.» امام (ع) نیز طی گفت‌‎وگویی با مروان، ضمن یادآوری اشتباهات تاریخی و عقیدتی بنی‌امیه گوشزد می‌کند که اشتباهات این طایفه با پیوند ازدواج پاک نمی‌شود. نهایتاً امام حسین (ع)، امّ کلثوم دختر حضرت زینب (س) را با مهریه 480 درهم، به ازدواج پسرعمویش قاسم‌ بن محمد بن جعفر درآورد و باغ خود در مدینه را که در سال هشتصدهزار دینار درآمد داشت به امّ کلثوم بخشید. (نوری، 1408، مسترک الوسائل، ج15، ص99)

4. روابط عاطفی متقابل حضرت زینب (س) با امام حسین (ع) در قیام عاشورا

 از جلوه‌های روابط عاطفی حضرت زینب (س) با امام حسین (ع) می‌توان به حرکت ایشان از مدینه به سمت کوفه اشاره کرد. روایت شده است در منطقه‎ای به نام «خزیمیّه» که یک شب را در آنجا می‌خوابند،‌ هاتفی در دل شب ندا سر داده و از حوادث آینده بر حضرت زینب (س) خبر می‌دهد. او موضوع را با برادران در میان می‌گذارد و امام (ع) به زینب (س) می‌فرماید: «یا اختاه کل الذی قضی فهو کائن: خواهرم تمام آنچه در قضا است رخ خواهد داد.» (عسکری، 1430، ج12، ص17). بنابراین حضرت زینب (س) بار دیگر برای حوادث کربلا می‌شود.

در شب عاشورا زمانی که امام (ع) شعر مشهور «یا دهر اف لک من خلیل ...»، را می‌خواند و حضرت زینب (س) می‌فهمد که شهادت قطعی است، بر‌اساس عاطفه شدید نسبت به برادر، بسیار گریه و بی‌تابی می‌کند و برادر او را آرام می‌کند (قمی، ص209و210). بنابر روایات موجود، واکنش عاطفی دیگر زمانی است که امام حسین (ع) به ایشان می‌فرماید:

خواهرم من پیامبر (ص) را در خواب دیدم و آن حضرت فرمود: «تو به زودی نزد ما خواهی آمد.» در اینجا زینب (س) سیلی به صورت خود می‌زند و امام (ع) باز هم خواهرش را آرام می‌کند. (ابن طاووس، ص90؛ تاج الدین، 1438، ص 156)

روایت شده که در شب عاشورا و ادامه بحران آب و تشنگی، حضرت زینب کبری (س) به استقبال برادر آمد و بالشی برای برادر گذاشت و آن حضرت در کنار خواهر نشست و آهسته مشغول صحبت شدند. طولی نکشید که اشک از چشمان زینب کبری (س) جاری شد و فرمود:

برادر! آیا من شاهد قتلگاه تو باشم؟ آیا من باید بار مسئولیت این زنان وحشت‌زده را برعهده گیرم؟ و تو می‌دانی که این قوم چه کینه دیرینه‌ای از ما در دل دارند. این مسئولیت بسیار سنگین است. تحمل داغ مرگ این جوانان برگزیده و ماه‌های بنی‌هاشم بر من بسیار گران است.

زینب (س) نگران است مبادا یاران امام حسین (ع) او را در معرکه تنها بگذارند اما  این موضوع به گوش حبیب بن مظاهر می‌رسد و نهایتاً منجر به بیعت دوباره اصحاب با امام حسین (ع) می‌شود. به هر حال روز عاشورا جنگ در می‌گیرد و یاران یکی پس از دیگری کشته می‌شوند تا نوبت به علی اکبر (ع) می‌رسد. حضرت زینب (س) پس از شهادت علی اکبر (ع) به سمت میدان می‌دود و فریاد می‌زند:

واویلا! ای حبیب من! ای میوه دل من! ای نور چشم من ... .

اما امان از وقتی که عباس (ع) شهید شد. امام حسین (ع) بر بالای بلندی در نزدیکی خیمه‌ها ایستاده بود و به میدان جنگ نگاه می‌کرد. زینب کبری (س) نیز ایستاده بود و به چهره برادر می‌نگریست. ناگهان آثار غم و اندوه در چهره امام (ع) هویدا شد؛ حضرت زینب (س) پرسید: برادر چرا چهره‌ات تغییر کرد؟

امام (ع) فرمود:

اُخیّه! سقز العَلَم . قُتِلَ اخی الاعباس؛

خواهرم! پرچم افتاد و برادرم عباس (ع) شهید شد.

با شنیدن این خبر حضرت زینب (س) فریاد زد:

وای برادرم! وای عباسم! وای از کمی یاوران! وای از بی‌سرپرستی ما پس از تو، ای ابوالفضل!

امام حسین (ع) نیز فرمایش خواهر را تایید کرد و در ادامه فرمود:

اکنون پشتم شکست و چاره‌ام کم شد. (عسکری، ج14، ص20)

روایت شده است که حضرت اباعبدالله الحسین (ع) برای آخرین بار پیش از عزیمت برای وداع با خواهرش و سایر بانوان حرم به خیمه‌ها آمد، این لحظات عاطفی، حقیقتاًخارج  از حد توصیف است. در این دقیقه‌ها اندوه به نهایت خود رسیده است و اضطراب و نگرانی اهل حرم در اوج است. بعد از گفت‌وگوی کوتاه امام (ع) با زنان و دختران، سکینه به شیون و گریه صدا بلند کرد و حضرت امام حسین (ع) او را بر سینه شریف خویش فشرد و بوسید و اشک او را پاک کرد و خود به گریه افتاد. حضرت زینب (س) عرض کرد: برادرم! گریه‌ات از چیست؟

 امام فرمود:

چگونه گریه نکنم با اینکه به زودی شما را به صورت اسیر در میان دشمنان حرکت می‌دهند؟ (تاج‌الدین، ص183)

امام در ادامه فرمود تا همه زنان مقنعه و چادر عربی بپوشند. حضرت زینب (س) سبب را جویا شد، امام فرمود:

گویا شما را می‌بینم که به زودی همچون غلامان و کنیزان پیشاپیش سواران کاروان رانده خواهید شد و بدترین عذاب بر شما روا خواهند داشت.

چون زینب کبری (س) این سخن را شنید، گریست و گفت:

وای از تنهایی! وای از کمی یاوران!

آن‌گاه بر صورت خود نواخت. امام (ع) در جمله‌ای عاطفی و توام با عقلانیت فرمود:

ای دختر مرتضی (ع)! آرام باش که گریه‌های طولانی در پیش داری. (قزوینی، ص158-159)

در این هنگام وقتی امام خواست از خیمه بیرون رود، حضرت زینب (س) دامان برادر را گرفت و او را به صبر و تأمل فراخواند. این تأمل برای اجتناب از جنگ با یزید نبود، بلکه می‌خواست تا کمی بیشتر برای آخرین بار چهره برادر را ببیند و شروع به بوسیدن دست و پای برادر کرد. برادر به خواهر آرامش داد و وعده‌های الهی برای صابران را به او یادآوری کرد. از محبت خواهر به برادر اینکه پیراهن کهنه‌ای را به برادر داد تا هنگام شهادت پیکر او را عریان نکنند و برادر آن را در زیر لباس‌هایش پوشید. (همان، ص159)

بی‌شک فرا رسیدن زمان شهادت برادر برای حضرت زینب (س) بسیار جانسوز بوده که در بیان نمی‌آید اما روایت شده است که در روز یازدهم محرم و زمان گذر کاروان اسرا از قتلگاه به سوی کوفه و شام، چشم خواهر بر جنازه برادر افتاد که نه کفنی داشت و نه به خاک سپرده شده بود و آنگاه این واژگان را فرمود:

یا محمداه، صلی الله علیک ملیک السماء، هذا حسین مرمل بالدماء ... ؛ (ابن‌شهرآشوب، ج4، ص 113)

ای محمد (ص)! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین (ع) است که آغشته به خون است و اندام‌هایش بریده بریده شده است و این دخترانت هستند که اسیر شده‌اند. به خدا و محمد مصطفی (ص) و علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا (س) و حمزه سیدالشهداء (ع) دادخواست می‌برم.

در بخشی دیگر و در مجلس یزید در شام نیز، این روابط عاطفی هنوز ادامه دارد و تاریخ گواه است که حضرت زینب (س) در مجلس یزید، آنجا که شاهد اهانت‌های یزید به سر مقدس برادر بوده، واکنش شدیدی از خود نشان داده است (قزوینی، ص122، 265؛ نک: محمدزاده مزینان، ص227-230)

نتیجه‌گیری

حضرت زینب (س) مهر و محبت و عاطفه را از مادرش آموخته است و پس از شهادت مادر (س) روابط عمیقی با پدر و دو برادر خود دارد. این روابط عاطفی بعد از شهادت امام مجتبی (ع) نسبت به امام حسین (ع) تنها بازمانده اصحاب کساء (ع) به اوج خود می‌رسد و بیش‌ترین تجلی را در واقعه عاشورا دارد. با مروری بر گزارش‌های تاریخی و روایی نشان داده شد که این روابط عاطفی، صرف احساسات زنانه نبوده و توأم با عقلانیت بوده؛ چنان‌که از القاب ایشان عقیله و عاقله است (نک: محمدزاده مزینان، ص222). به علاوه در بروز این روابط عاطفی جنبه‌های عقیدتی و سیاسی هویدا است؛ چنان‌که ایشان روز عاشورا پیراهن کهنه‌ای را به برادرش امام حسین (ع) داد تا هنگام شهادت، پیکر او را عریان نکنند و آن حضرت آن را در زیر لباس‌هایش پوشید. این مثال در کنار شواهد دیگر نشان می‌دهد که حضرت زینب (س) در همه حال به دنبال حفظ عظمت شخصیت برادرش و جلوگیری از هرگونه هتک حرمت و اهانت نسبت به ایشان به عنوان امام، حجّت و ولی زمان بوده است و شاهد دیگرش این که به شدت به جسارت یزید به سر مطهر امام (ع) اعتراض می‌کند.

منابع

ابن ابی الحدید (بی‌تا)، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی.

ابن اثیر، علی بن محمد (بی‌تا)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر.

ابن طاووس، علی بن موسی (ع) (بی‌تا)، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، نشر جهان.

اخطب خوارزم، موفق بن احمد (بی‌تا)، مقتل الحسین (ع)، قم، انوار الهدی.

تاج الدین، مهدی (1438)، المجالس الزینبّیه (س)، قم، المکتبه الحیدریه.

ثعلبی (بی‌تا)، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، لبنان، دار احیاء التّراث العربی.

حائری مازندرانی، مهدی (1425)، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، قم، سلمان فارسی.

عسکری، سیدمرتضی و سیدمحمدباقر شریف قرشی و سیدهاشم بحرانی (1430)، الصحیح من سیره‌الامام الحسین بن علی (ع)، به کوشش: سید علی عاشور، بیروت، موسسه التاریخ العربی.

قزوینی، محمدکاظم (1386)، زینب کبری (س) از ولادت تا شهادت، ترجمه: کاظم حاتمی طبری، قم، پیام مقدس.

قمی، عباس (بی‌تا)، نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم (ع) ویلیه نفسه المصدور فیما یتجدد به حزن العاشور، قم، المکتبه الحیدریه.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.

محدثی، جواد (1417)، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف.

محمدزاده مزینان، اسماعیل (1389)، نقش زنان در تداوم قیام عاشورا در عاشوراپژوهی، مجموعه مقالات (1): شناخت و تحلیل قیام عاشورا، تهران، دانشگاه امام صادق (ع).

موسوعه الامام الحسین (ع) (تاریخ امام حسین (ع)) (1380)، تهران، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی دفتر انتشارت کمک آموزشی.

نادعلی‌زاده، مسلم (1395)، معالی السبطین در فرهنگ سوگ شیعی، مدیر و سر ویراستار: محسن حسام مظاهری، تهران، خیمه.