ترور و تروریسم که به غنای حیات بشری قدمت دارد، بعد از حوادث یازده سپتامبر، بیش از گذشته مورد توجه و استفاده ادبیات سیاسی قرار گرفت. نگاهی به فرهنگ‌نامه‌های مختلف انگلیسی زبان، عربی، فارسی و... تعاریف مختلفی را از واژه ترور و تروریسم ارائه می‌دهند که در عین تنوع بسیار به هم شبیه‌اند. ترور، تروریست (terrorist) و تروریسم (terrorism) از ریشه لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده است. از این رو به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می‌شود که از راه ایجاد ترس، وحشت و به کار بستن زور می‌خواهند خواسته‌های خود یا اربابانشان را برآورده سازند. در این معنا ترور می‌تواند در درون یک کشور و یا در فراسوی مرزها صورت گیرد.[1] در نگاه کلی‌تر به این موضوع، می‌توان ترور یا تروریسم حکومت‌ها را مطرح ساخت که با شیوه‌های فاشیستی و از طریق ایجاد رعب و وحشت و کشتار بی‌رحمانه، مخالفان خود را به قتل می‌رسانند.[2] در زبان عربی و در ادبیات کهن عرب نیز واژگانی نظیر فتک، ارهاب[3] و مشتقات آن و نیز اغتیال[4] و... به معنای ترور، به قتل رساندن، ایجاد هراس کردن و... به کار رفته است.

دین اسلام که آخرین دین و مکمل همه ادیان توحیدی است، برای خون انسان حرمت قائل است و با هر امری که منافی اخلاق، عزت و ارزش‌های الهی باشد مخالفت کرده و همه رسوم جاهلی را بر می‌اندازد. قرآن می‌فرماید: «مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً»[5] هر کس فردی را جز به قصاص قتل یا به جزای فساد در روی زمین بکشد مانند این است که همه مردم را کشته باشد. بر اساس این آیه شریفه، در غیر دو مورد مذکور (قصاص و افساد در روی زمین) قتل یک انسان برابر با کشتن همه مردم است. با این صراحت قرآن، حال در جریان عاشورا می‌بینیم یزید که خود را خلیفه رسول خدا (ص) و اجراکننده شریعت در بین امت اسلامی می‌داند، نواده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و 72 تن انسان بی‌گناه را بدون هیچ جرم و محاکمه‌ای به شهادت می‌رساند و حتی قبل از جریان عاشورا، عمال او در مدینه و مکه در تلاش بودند حسین‌بن‌علی علیه‌السلام را ترور کنند. بر اساس آن‌چه طرح گردید، نوشتار پیش روی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آن‌چه امروز در جهان اسلام به عنوان ترور و تروریسم بخصوص در کشورهای سوریه، عراق، اماکن مقدسه و اخیرا ایران صورت گرفته از چه عقبه تاریخی و ایدئولوژیکی برخوردار است؟ از این رو، نوشتار حاضر ضمن بررسی ریشه‌های ترور و تروریسم در فرهنگ دوره جاهلی به مبارزه پیامبر خدا (ص) با این رسم جاهلی و به بازتولید این سنت ناپسند در دوره پیامبر اسلام (ص) تا پایان ترور امام حسن مجتبی (ع) می‌پردازد.

هر کس فردی را جز به قصاص قتل یا به جزای فساد در روی زمین بکشد مانند این است که همه مردم را کشته باشد. بر اساس آیه 32 مائده، در غیر دو مورد مذکور (قصاص و افساد در روی زمین) قتل یک انسان برابر با کشتن همه مردم است

 

پیشینه ترور در جاهلیت

در فرهنگ عرب پیش از اسلام، کلمه معادل ترور، فتک است. در لسان‌العرب، فتک یا الفتک این‌گونه معنا شده است که هر شخصی که فردی را بی‌خبر و از روی غفلت بکشد و نیز به معنای شخصی است که از غفلت فرد دیگری استفاده می‌کند و او را می‌کشد یا مجروح می‌سازد.[6] بررسی گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که عرب‌ها در دوره پیش از اسلام، از فتک به عنوان یکی از شگردهای مهم خود در از بین بردن دشمنان و مخالفان سود می‌جستند. بر اساس گزارش‌های تاریخی، در این رویکرد، فردی در مکانی پنهان می‌شد و یا هدف مورد نظر را روزها و ساعت‌ها تحت نظر قرار می‌داد و سپس در زمان مناسب بی‌محابا و بدون ترس آن فرد را به قتل می‌رساند؛ بنابراین واضح است که در لسان امروز عرب، ترور مصداق دقیق واژه فتک است.[7] در این خصوص روایت‌های تاریخی نیز وجود دارند که گاهی، افرادی برای فتک استخدام می‌شدند که در اولین فرصت فرد یا افرادی را ترور نمایند.

 

بعثت پیامبر اسلام (ص) و مبارزه با افکار جاهلی

همان‌گونه که در سطور فوق بیان گردید، دین مقدس اسلام برای کرامت انسانی ارزش قائل است و انسان را خلیفه و جانشین خدا معرفی می‌کند. روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و «قتل پنهانی» وجود دارند که هیچ‌گونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمی‌گذارند. حضرت در دوران رسالت با اندیشه‌های جاهلی که ترور نیز مصداقی از آن موارد بود، به مبارزه برخاست. یکی از راه‌های مبارزه پیامبر اسلام (ص) با تفکرات جاهلی، تقویت ایمان مؤمنین بود و در این خصوص روایت‌های بی‌شماری وجود دارند. نتیجه‌ای که از این روایات می‌توان گرفت، آن است که «الایمان قید الفتک، المؤمن لایفتک ای الایمان، یمنع من الفتک کما یمنع القید عن التصرف»[8]، ایمان مانع ترور است و مؤمن ترور نمی‌کند، یعنی این‌که ایمان ترور را منع می‌کند، همانند کسی که دستش بسته است و قادر نیست کاری انجام دهد. بنابراین، از روایات و آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که هرگونه کشتن به صورت پنهانی (ترور) ممنوع است[9].

 

ترور پیامبر اسلام (ص)

پیامبر اسلام (ص) در مسیر رسالت خود، سختی‌های بی‌شماری را تحمل کرد و دشمنان اسلام در جهت ضربه زدن به اسلام و از بین بردن رسول خدا از حربه‌های مختلفی سود جستند که یکی از این حربه‌ها که البته آخرین راه آن‌ها نیز بود، ترور پیامبر اسلام (ص) بود. این رویکرد نشان می‌داد که هنوز افکار دوران جاهلی در ذهن و اندیشه برخی از سران قریش ریشه دوانیده بودند و کمترین فرصتی لازم بود تا دوباره بازتولید شوند. برخی از این ترورها بر علیه پیامبر (ص) در دوران بعثت و برخی دیگر در دوران بعد از هجرت در مدینه صورت پذیرفت که در همه این موارد دشمنان شکست خوردند.

روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و «قتل پنهانی» وجود دارند که هیچ‌گونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمی‌گذارند.

 

الف. قریش مکه و ترور پیامبر (ص)

قریش و سران مکه با روش‌های مختلف تلاش کردند تا جلوی ابلاغ پیام الهی توسط پیامبر (ص) را بگیرند و در این خصوص شگردهای مختلف از تطمیع تا تهدید را در پیش گرفتند. قریش در اولین گام تلاش کرد با دادن وعده و وعیدهای مختلف و در ادامه، دادن نسبت‌های ناروا جلوی حرکت حضرت را بگیرد که در هیچ‌کدام موفقیتی حاصل نشد. قریش پس از تلاش‌های نافرجام، برای کشتن پیامبر (ص) در دارالندوه جمع شدند و نقشه ترور پیامبر (ص) را طراحی کردند، اما خداوند پیامبر (ص) را از نقشه شوم آن‌ها مطلع ساخت.به درخواست پیامبر(ص)، امام علی(ع) در بستر ایشان خوابید و در نتیجه مشرکان متوجه عدم حضور پیامبر نشدند و رسول خدا(ص) توانست در آن شب به سمت یثرب هجرت کند . این‌گونه بود که برنامه ترور پیامبر (ص) توسط قریش محقق نشد.[10]

 

ب. ترور پیامبر (ص) در مدینه

یکی دیگر از کسانی‌که بر علیه پیامبر (ص) توطئه کرده و در صدد ترور حضرت برآمد، ابوسفیان بود. امویان در دورانی که هنوز ایمان نیاورده بودند، با این‌که با پیامبر اسلام (ص) و بنی‌هاشم نسبت خانوادگی داشتند، از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر (ص) و دین اسلام بودند و هنگامی‌که در سال هشتم ه.ق از روی اجبار ایمان آوردند، ایمان آن‌ها قلبی نبود. از این رو به دنبال فرصت بودند که خواسته‌های درونی و دشمنی خود را بروز و ظهور دهند که مصداق بارز آن اجیر کردن فردی توسط ابوسفیان برای ترور پیامبر (ص) و نیم ‌قرن بعد از رحلت پیامبر (ص)، صف‌آرایی امویان در دوران خلافت نواده‌اش یزید برای قتل نواده پیامبر اسلام (ص)، امام حسین (ع) بود. عمال و دست گماشتگان یزید نیز بعد از خودداری امام حسین (ع) از بیعت با یزید، سعی کردند حضرت را در مدینه و سپس در مکه ترور کنند.

بر اساس گزارش‌های تاریخی، ابوسفیان به یکى از قریشیان در مکه گفته بود: «آیا کسى محمد (ص) را ترور نمى‌کند تا ما به خونخواهى خود برسیم؟ او در بازارها به آسودگى راه مى‌رود.» مردى اعرابى گفت: «اگر مرا تقویت کنى من او را مى‌کشم.» ابوسفیان یک شتر و مقدارى توشه به او داد. مرد اعرابی وارد مدینه شد و نشانی حضرت را گرفت و وارد مسجد شد. اعرابى جلو آمد و گفت: «کدام یک از شما فرزند عبدالمطلب است؟» حضرت فرمودند: «من هستم.» اعرابى پیش آمد و روى پیامبر (ص) خم شد، مانند آن‌که مى‌خواهد رازى را به او بگوید، اسیدبن‌حضیر، او را گرفت و به سوی خود کشید و گفت: «از رسول خدا دور شو» و در همان حال دستش به داخل لباس او خورد و متوجه خنجر شد. این‌گونه بود که توطئه ابوسفیان، جد امویان برای ترور پیامبر اسلام (ص) ناکام ماند.[11]

 

ج. یهودیان و ترور پیامبر (ص)

بر اساس داده‌ها و منابع تاریخی، یهودیان مدینه در چند نوبت سعی در ترور پیامبر (ص) کردند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به اقدام یهودیان بنی‌نضیر اشاره کرد که جبرئیل پیامبر (ص) را از نقشه شوم آن‌ها مطلع نمود، پیامبر (ص) برخاست و به سوى مدینه بازگشت.[12] مورد دیگر از اقدامات یهودیان در جهت ترور پیامبر (ص) پس از غزوه خیبر صورت پذیرفت که در این مقطع نیز به خواست و اراده پروردگار، دشمنان در طرح و برنامه خود موفق نشدند.[13]


ابوسفیان به یکى از قریشیان در مکه گفته بود: «آیا کسى محمد (ص) را ترور نمى‌کند تا ما به خونخواهى خود برسیم؟ او در بازارها به آسودگى راه مى‌رود.» مردى اعرابى گفت: «اگر مرا تقویت کنى من او را مى‌کشم.»


آیا افرادی به دستور پیامبر ترور شدند؟

بر اساس آن‌چه بیان گردید، عده‌ای این شبهه را بیان ساختند که حال که ترور مورد نکوهش اسلام قرار گرفته، آیا این قضیه حقیقت دارد که پیامبر (ص) دستور ترور عده‌ای، از جمله کسانی‌که بر علیه ایشان شعر می‌سرودند یا توطئه می‌کردند را داده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت؛ گزارش‌هایی از این دست فاقد اعتبار بوده و مورد نقد مورخین و محققان قرار گرفته است؛ مثلا درباره عصما بنت مروان در تاریخ آمده که برادرش عمیر بدون اطلاع و کسب اجازه از پیامبر (ص)، عصما خواهرش را کشت[14]. درباره قتل ابوعفک نقل شده که سالم‌بن‌عمیر هنگامی‌که دشمنی و لجاجت ابوعفک با پیامبر (ص) را دید نذر کرد که اگر پیامبر (ص) در جنگ بدر پیروز شود ابوعفک را به قتل برساند، از این رو در کمین او بود تا آخر او را به قتل رسانید.[15] جدی‌ترین بحث در این خصوص درباره قتل کعب‌بن‌اشرف است. پیامبر (ص) به دلیل مجرم بودن کعب دستور قتل او را صادر نمود. کعب‌بن‌اشرف، دشمنان پیامبر اسلام (ص) را کمک مالی و روانی می‌کرد که به مسلمانان حمله کنند. همچنین، کعب متعرض زنان مسلمان مى‌‌شد و آن‌ها را مورد اذیت و آزار قرار مى‌‌داد. بعد از جنگ بدر نیز، زنان و مردان قریش را جمع کرد و اشعارى را در وصف کشته‌‌هاى آنان سرود و احساسات آنان را تحریک کرد تا آنان را علیه پیامبر (ص) بشوراند و بسیج کند. او همچنین، علیه پیامبر (ص) شعر می‌سرود و شایعه‌پراکنى مى‌‌کرد و بر علیه اسلام توطئه می‌کرد. بر این اساس، حضرت رسول (ص) به عنوان پیامبر و حاکم جامعه اسلامی بعد از محرز شدن جرم کعب بر علیه دین و پیامبر خدا (ص)، دستور قتل وی را آشکارا صادر و نحوه اجراى آن را نیز مشخص نمود.[16]

 

ترور و تروریسم بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)

ترور و تروریسم از میراث جاهلی، در دوران بعد از رحلت پیامبر (ص) فرصت خوبی را جهت بازتولید خود در جامعه یافت. چنان‌که پس از رحلت پیامبر (ص) نخستین کسی که از راه ترور به قتل رسید، سعدبن‌عباده، رئیس قبیله خزرج بود که در سقیفه با خلیفه اول بیعت نکرد و در روزگار خلافت خلیفه دوم به شام رفت و در بین راه با تیر به اصطلاح غیبی از پا درآمد. گفتند جنیان او را کشته‌اند.[17] هر چه از زمان رحلت پیامبر دورتر می‌شویم، رگه‌های ترور و تروریسم در جامعه بیشتر می‌شود تا جایی که تروریست‌ها مبانی ایدئولوژیک برای خود تعریف می‌کنند و دیگر عملا استخدام شده افراد و یا اشخاص نیستند، بلکه اقدامات خود را در جهت مبانی ایدئولوژیک دینی خود انجام می‌دهند که مصداق این گروه و تفکر، شکل‌گیری گروه خوارج است. گروهی که عملا رفتارها و رویکردهای آن‌ها در گروه‌های تکفیری و افراطی نظیر داعش و جبهه النصره در دنیای امروز دیده می‌شود. گروه تروریستی خوارج در اقدامی از پیش طراحی شده توسط یکی از عناصر خود، امام علی (ع) را در محراب نماز به شهادت می‌رساند. [به علت اهمیت موضوع و مفصل بودن آن، بحث ترور و تروریسم در دوره امیرالمؤمنین (ع) را در یادداشت مستقلی مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد].

 

ترور امام حسن مجتبی (ع)

مسلم‌ترین گروه تروریستی در صدر اسلام یعنی خوارج، در دوره امام علی (ع) عملا برای اقدامات خود، مبانی دینی و ایدئولوژیک تعریف کردند. از این ‌رو برای کشتارها و ترورهای خود مصادیق دینی نیز بیان می‌کردند.[18] از سوی دیگر، ترور امیرالمؤمنین (ع) دشمنان اهل‌بیت (ع) را جریح‌تر کرد که در فرصت‌های پیش روی، جانشین حضرت یعنی امام حسن مجتبی (ع) را نیز ترور نمایند. شیخ صدوق در این خصوص نقل می‌کند که معاویه، پنهانی جاسوسانی جدا جدا نزد عمروبن‌حریث، اشعث‌بن‌قیس، حجربن‌حارث و شبث‌بن‌ربعی فرستاد و به هر یک وعده داد اگر حسن‌بن‌علی (ع) را بکشند، 200 هزار درهم، فرماندهی سپاهی از شام و یکی از دخترانش را به او خواهد داد... در ساباط فردی با شمشیری زهرآگین به او ضربه زد و او را زخمی کرد. حسن (ع) دستور داد تا او را به «بطن جریحی» (که حاکم آن‌جا عموی مختاربن‌ابی‌عبیده بود) بردند.[19] این اقدام دشمنان امام حسن (ع) نشان داد که رسم فتک که میراث جاهلی بود، عملا در دوره اسلامی بازتولید شده و افراد برای از بین بردن مخالفان خود از آن سود می‌برند. امری که پیامبر (ص) با تقویت ایمان، این رگه‌های جاهلی را کنترل کرده بود.

اقدام دشمنان امام حسن (ع) نشان داد که رسم فتک که میراث جاهلی بود، عملا در دوره اسلامی بازتولید شده و افراد برای از بین بردن مخالفان خود از آن سود می‌برند. امری که پیامبر (ص) با تقویت ایمان، این رگه‌های جاهلی را کنترل کرده بود.

امام حسن مجتبی (ع) به سبب آن ضربه، چندین ماه بیمار شد. سپس به منبر رفت و فرمود: ای عراقیان! درباره ما، از خدا بترسید که ما امیران و میهمانان شماییم. ما آن خاندانیم که خدای سبحان در حق آنان فرمود: «همانا خدا می‌خواهد آلودگی را از شما - خاندان پیامبر - بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند»[20] امام حسن (ع) سخن می‌‌گفت و مردم می‌‌گریستند.[21]

این رویکرد عراقی‌ها نشان‌دهنده همان خلق و خوی احساسی آن‌ها بود که بعد از هر اقدام اشتباهی که از آن‌ها صورت می‌گرفت، رخ می‌نمود؛ همان‌گونه که بعد از شهادت امام حسین (ع) در هنگام خطبه‌های امام سجاد (ع) و حضرت زینب سلام الله علیها شروع به گریه کردند و امام سجاد (ع) خطاب به عمه‌اش فرمودند برای چه می‌گریند؟ مگر خودشان مرتکب این خطا نشده‌اند؟[22]
ترور و تروریسم در جامعه اسلامی همچنان به عنوان یک ابزار در جهت از بین بردن مخالفان سیاسی و دینی مورد استفاده قرار می‌گرفت. امری که گماشتگان اموی تصمیم داشتند در مدینه و سپس مکه، امام حسین (ع) را به علت عدم بیعت با یزید ترور نمایند و وقتی موفق به این امر نشدند در نهایت حضرت را در روز عاشورا به شهادت رساندند.