عزیز، یکی از القاب خداوند متعال است و مقابل ذلیل قرار دارد و معنای اصلی آن، شکست ناپذیر است[1]. همچنین، به فرد قدرتمند، سربلند و بزرگوار، عزیز می‌گویند. عزت نیز در برابر ذلت قرار دارد و به فرد با اقتدار و قدرتمند اطلاق می‌شود.

خداوند در قرآن کریم، در آیه 8 سوره منافقون، می‌فرماید:

«و لله العزّه و لرسوله و للمؤمنین»، یعنی: «و عزت، برای خداوند و رسولش (ص) و مومنان است.»

قرآن، عزت واقعی و حقیقی را به خدا منتسب می‌کند و بعد از او، این عزت را برای رسولش صلی الله علیه و آله و سلم و مومنان نام می‌برد.

در زندگی عادی، مشاهده می‌کنیم اکثرا مومنین مورد ظلم و ستم ظالمین و کافران قرار گرفته‌اند. بسیاری از مومنین در جنگ‌ها شکست خورده و گاهی به‌صورت برده و مغلوب کافرین شده‌اند. منظور خداوند از این عزت چیست؟ چگونه مومنین، با وجود شکست و مغلوب شدن در این دنیا، عزتمندند؟ این عزت در چه زمانی بروز و ظهور پیدا می‌کند؟

خداوند این عالم را عالم مهلت قرار داده است. در این دنیا، به همه اختیار داده شده است که خودشان راه صحیح را پیدا کنند. خدا حجت‌های خویش را برای مردم فرستاده تا مردم را راهنمایی کنند و این خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به چه راهی بروند. در این دنیا، دو مهلت برای انسان قرار داده شده است: یکی عمر هر نفر[2] و دیگری تا زمان قیام صاحب الزمان[3]. (زیرا طبق آنچه در روایات آمده است، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از قیامشان، به علم الهی جلوی بسیاری از توطئه‌ها و دشمنی‌های منافقان و کافران را خواهد گرفت.) از این رو، مردم می‌توانند راه هدایت یا راه گمراهی را انتخاب کنند. برای همین است که خداوند جلوی ظلم افراد ظالم را نمی‌گیرد. در طول تاریخ، بسیاری از ظالمان بر مومنان چیره شده و بدترین ظلم‌ها را بر آنان روا داشته اند.

این عزتی که در قرآن بدان اشاره نموده است، خداوند در زمان‌های مختلف و به‌گونه‌های مختلف به مومنین می‌دهد. در این زمان‌ها، خداوند به مومنین عزت واقعی و حقیقی را می‌دهد که این عزت را بر همه مردم نمایان خواهد کرد.

یکی از مواقعی که خداوند، عزت مومنین را بر همه آشکار می‌کند، صحرای محشر است. مومن در صحرای محشر، به مقام شفاعت می‌رسد و می‌تواند همراه خود، دست اطرافیان خود را نیز بگیرد و به رستگاری برساند. مومنی که روزی در این دنیا، مورد ظلم مردم قرار می‌گرفت و به‌خاطر خدا، بر مصائب صبر می‌کرد، اکنون نه تنها خود دارای اجر عظیمی نزد خداست و مقامات بالایی پیدا کرده، بلکه اطرافیان و دوستانش نیز برای نجات خویش، دست به دامان وی دراز می‌کنند و وی را واسطه رستگاری خود قرار می‌دهند.

این شفاعت، مقامی سطح بالاست که با اجازه خداوند انجام می‌شود. در واقع، برای شفاعت، دو شرط باید رعایت شود که شفاعت بتواند صورت بگیرد: شرط اول، اجازه شفاعت کننده[4] و شرط دوم، اجازه خداوند به شفاعت شونده[5].

این تفکر که کسی فکر کند می‌تواند در طول سال، هرکاری انجام دهد به امید آنکه فقط ایام محرم به هیئت بیاید و با گریستن برای امام حسین (ع)، همه گناهانش پاک شود، نمی‌تواند تفکر صحیحی باشد.

  1. شفاعت کننده باید به مقامی دست یافته باشد که خداوند به او، اجازه شفاعت کردن دیگران را بدهد. اینطور نیست که هر کسی بتواند شفاعت کند. خداوند شفاعت را برای مومنین واقعی قرار داده است تا در صحرای محشر، مقام آنها را به مردم نشان دهد و همچنین هرچه مقام مومن بالاتر باشد، سطح شفاعت آن فرد نیز بیشتر خواهد شد.
  2. شفاعت شونده باید یکسری خصوصیات را داشته باشد تا لایق شفاعت شدن قرار بگیرد. کسی که هیچ تبعیتی از دستورات خدا ندارد و ذره ای ایمان در دلش نیست، خداوند اجازه شفاعت کردن وی را نخواهد داد. همچنین هرچه سطح ایمان طرف بالاتر باشد، از سطح شفاعت بالاتری برخوردار خواهد شد.

 

مقام شفاعت امام حسین علیه‌السلام:

طبق آنچه در روایات اسلامی و شیعی آمده است، مصیبتی که بر امام حسین (ع) وارد شد، بزرگترین مصیبتی است که در طول تاریخ رخ داده است و امام حسین (ع)، به جهت حفظ دین و در راه خداوند، جان و مال و ناموس خویش را در راه او فدا کرد. امام حسین (ع) را که آخرین بازمانده آل کسا بودند (که مقام این 5 نفر، بالاتر از مقام تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین خلق شده است) به بدترین نحو شهید کردند و اهل بیت ایشان را به اسارت بردند. از این رو یکی از بالاترین سطوح مقام شفاعت را برای ایشان در نظر گرفتند. بگونه ای که حتی در برخی روایات، یک قطره اشک در عزای ایشان، می‌تواند تمام گناهان فرد را بریزد، حتی اگر به اندازه کف تمام دریاها باشد. البته مشخص است طبق آنچه گفته شد، فرد شفاعت شونده، باید لیاقت این شفاعت را داشته باشد و بر اساس لیاقت و ظرفیتی که در دنیا کسب کرده است، آن حد از شفاعت می‌تواند دستش را بگیرد.
پس این تفکر که کسی فکر کند می‌تواند در طول سال، هرکاری انجام دهد به امید آنکه فقط ایام محرم به هیئت بیاید و با گریستن برای امام حسین (ع)، همه گناهانش پاک شود، نمی‌تواند تفکر صحیحی باشد. زیرا معلوم نیست این فرد لیاقت شفاعت شدن را پیدا کند، یا لیاقت سطح پایینی از شفاعت را پیدا کند. علاوه بر اینکه خداوند شاید همین توفیق شرکت در مجلس امام حسین (ع) را به‌خاطر برخی گناهانش از او بگیرد.