قبیله أزد: أزد نام عمومی مجموعه‌ای از قبایل عرب است. ازد در میان عرب، یکی از قبایل قحطانی برخاسته از یمن و به تعبیری دیگر از «عرب عاربه» شناخته می‌شود. بر پایۀ حدیثی منتسب به پیامبراکرم (ص) خطاب به تیراندازانی از انصار (از فروع ازد) آنان را بنی‌اسماعیل خوانده است.[1] شمار اندکی از نسب‌شناسان، تبار ازد را به‌طور خاص و قحطان را عموماً به حضرت اسماعیل (ع) بازگردانیده‌اند.[2]

نسب و نسبت این قبیله به ازد، فرزند غوث‌بن نبت‌بن مالک‌بن زیدبن کهلان‌بن سبا می‌رسد که به چهار شاخه تقسیم می‌شده است: بنی‌ازد عمّان، بنی‌ازد السّرات، بنی‌ازد شنوه و بنی‌ازد غسّان. در آستانۀ ظهور اسلام، فقط قبایل ازدی در سرّات و عمّان ازد شناخته می‌شدند.[3]

در دورۀ اسلامی نقش قبیلۀ قحطانی ازد در دو شهر کوفه و بصره و منطقۀ شرقی خراسان در سدۀ اول هجری به عنوان یک قبیلۀ پرنفوذ چشمگیر است. غالب ازدیان کوفه طرفدار امیرالمؤمنین (ع) بودند؛ درحالی‌که چنین گرایشی به‌طور جدّی در ازد بصره دیده نمی‌شود و این به ساختار فرهنگی شهر بصره و موازنۀ قدرت میان قبیلۀ ازد و قبایل رقیب همچون ربیعه و تمیم بازمی‌گردد.[4] با به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین (ع) و پیکارهای این دوره، نقش ازد به اوج خود رسید. در واقع در همین دوران، ازد کوفه و ازد بصره در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. در جنگ جمل، ازدیان بصره به فرماندهی صبرهبن شیبان ازدی در حمایت و دفاع از عایشه پایداری کردند[5] و ازدیان کوفه به فرماندهی مخنف‌بن سلیم از امیرالمؤمنین (ع) دفاع کردند؛[6] اما پس از جنگ جمل و شکست بصره، ازدیان بصره نیز از امیرالمؤمنین (ع) دفاع کردند. چندان‌که بعدها به صراحت گفتند ترجیح می‌دهند که با امیرالمؤمنین کنار آیند، نه با معاویه؛[7] این البته به موضع‌گیری امام علی (ع) در برابر ایشان باز می‌گردد. در جنگ صفین ازدیان کوفه و بصره در مقابل ازدیان شام که در رکاب معاویه می‌جنگیدند، قرار گرفتند.[8] شجاعت، جنگ‌آوری، حمیّت، غیرت، زبان‌آوری و فصاحت از ویژگی‌های این قبیله بود.

با مرگ معاویه در سال 60 هجری و خلافت پسرش یزید، اوضاع در سرزمین‌های عراق و شام دستخوش ناآرامی شد. بزرگان کوفه امام‌ حسین (ع) را به کوفه دعوت کردند و امام در نامه‌ای که به سران کوفه و بصره نوشت از جمله از مسعودبن عمرو رئیس ازد هم نام برد.[9]

در عصر نهضت، ازدی‌ها محله‌ای را به نام بنی‌ازد در کوفه به خود اختصاص دادند. این محله از شلوغ‌ترین و پررونق‌ترین محلات کوفه محسوب می‌شد.

در هنگام ورود مسلم بن عقیل به کوفه، جمعی از آنان با او بیعت کردند. در واقعۀ کربلا چند تن از آنان به شهادت رسیدند: حلاّس‌بن عمرو ازدی راسبی، رافع‌بن عبدالله ازدی، زهیربن سلیم ازدی، سلیمان‌بن سلیمان ازدی، عمارهبن صلخب ازدی، قاسم‌بن حبیب ازدی، مسلم‌بن کثیر ازدی و نعمان‌بن عمرو ازدی راسبی. پس از شهادت امام‌ حسین (ع)، هفهاف‌بن مُهَنَّد ازدی راسبی خود را از بصره به کربلا رساند و به شهادت رسید. در مسجد کوفه و بعد از واقعه کربلا در مقابل عبیدالله‌بن زیاد نیز عبدالله‌بن عفیف ازدی که در رکاب امیرالمؤمنین (ع) چشم‌هایش را از دست داده بود، از خاندان ‌پیامبراکرم (ص) دفاع کرد و به شهادت رسید.

اما به هر حال نقش قبیله ازد در واقعۀ کربلا بیشتر و پررنگ‌تر از قبایل دیگر نبود.

قبیلۀ بنیأسد: تیره‌ای از عرب عدنانی، موسوم به بنی‌اسدبن خُزَیمهبن مدرکهبن الیاس‌بن معدبن مضربن نزار هستند.[10] این تیره با اینکه در مقایسه با دیگر قبایل بزرگ در تاریخ سده‌های نخستین هجری ویژگی برجسته و نقشی چشمگیر نداشته است، یکی از تیره‌های مهم مُضَری، از اعراب شمال عربستان، به‌شمار می‌رود. چند تیرۀ مشهور دیگر عرب نیز عنوان بنی‌اسد داشتند که جدا از بنی‌اسدبن خزیمه هستند. از جمله می‌توان به اسدبن عبدالعزی از قبیلۀ قریش اشاره کرد.[11]

بنی‌اسد خود به چندین شاخه و عشیرۀ دیگر تقسیم می‌شوند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به بنی‌فَقعَس، بنی‌صیدا، بنی‌نَضر، بنی‌قُعَین، بنی‌زَنیه، بنی‌غاضره و بنی‌نعامه اشاره کرد.[12]

اکثر بنی‌اسد با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کردند و در جنگ جمل در رکاب آن حضرت جنگیدند. در سال 37 هجری نیز در کنار امام با معاویه جنگیدند.

بنی‌اسد بعدها پس از پراکنده شدن در عراق و شام به شاخه‌های دیگری نیز تقسیم شدند. گفته‌اند خزیمه، نیای بنی‌اسد، نخستین شخص مضری‌ بود که در مکه سکنی گزید.[13] فرزندان او بعدها بر اثر منازعات قبیله‌ای از مکه هجرت کردند و در صحرای نجد و تهامه پراکنده شدند.[14]

در سال نهم هجری نمایندگان بنی‌اسد به حضور پیامبراکرم (ص) رسیدند و اسلام آوردند.[15] آن حضرت عُدَی‌بن حاتم طایی را بر اموال (زکات) طی و بنی‌اسد گماشت.[16]

بنی‌اسد در فتوح عراق و به‌ویژه جنگ قادسیه از خود رشادت‌هایی نشان دادند.[17] از همان زمان، هجرت این قبیله به عراق شروع شد و در کوفه و بصره ساکن شدند.[18] در هنگام بنای کوفه این قبیله محلۀ خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خود اختصاص دادند.

در سال 36 هجری اکثر بنی‌اسد با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کردند و در جنگ جمل در رکاب آن حضرت جنگیدند.[19] در سال 37 هجری نیز در کنار امام با معاویه جنگیدند. امیرالمؤمنین (ع) پس از جنگ جمل آنان را در «سُبعی» گنجانید که شامل قبایل بزرگ‌تر مضری یعنی قریش و کنانه می‌شد.[20] کثرت بنی‌اسد در کوفه چندان بود که در همان سال‌های نخست، دومین قبیلۀ ساکن شهر پس از همدان شمرده می‌شد.[21] در حدود سال 50 هجری با توجه به شرایطی که معاویه پدید آورده بود، زیادبن عبید حاکم عراق در ساختار قبیله‌ای کوفه تغییراتی داد و «اسباع» را به «ارباع» تبدیل کرد و اسد و مذحج در ربع چهارم جای گرفتند.[22] این نظام جدید تا سال‌ها همچنان پابرجا بود.

در قیام امام حسین (ع)، بنی‌اسد به سه دسته تقسیم می‌شدند: موافقان با حضرت، مخالفان و بی‌طرفان.

موافقان: قبل از واقعۀ کربلا قیس‌بن مُسَّهَر صِیداوی[23] سفیر امام به کوفه به دستور عبیدالله‌بن زیاد به شهادت رسید. در واقعۀ کربلا چند تن از آنان به شهادت رسیدند: حبیب‌بن مظاهر اسدی، انس‌بن حارث کاهلی، مسلم‌بن عوسجه اسدی، عمروبن خالد صیداوی، خالدبن عمرو، سعد (سعید) بن عبدالله (غلام عمروبن خالد صیداوی). یک سال پس از واقعۀ کربلا، مُوَقَّع‌بن ثمامه صیداوی اسدی که در روز عاشورا زخمی شده بود، به شهادت رسید.

مخالفان: از مشهورترین آنان حرمله بن کاهل اسدی است. هم‌چنین بنی‌اسد پس از پایان جنگ شش سر را با خود برای دریافت جایزه نزد عبیدالله‌بن زیاد بردند.

بی‌طرفان: در کربلا حبیب‌بن مُظاهر زمانی‌که کمی یاران امام را دید، عرض‌ کرد که‌: در این‌ منطقه‌ (غاضریه) تیره‌ای‌ از بنی‌اسد زندگی‌ می‌کنند. اگر اجازه‌ می‌دهی‌ با آنان‌ صحبت‌ کنم‌ که‌ برای‌ یاری‌ شما به‌ کربلا بیایند. امام‌ حسین (ع) موافقت‌کرد. حبیب‌ نیمه‌ شب‌ به‌ سوی‌ آنان‌ رفت‌. اگر چه آنان‌ با او به‌ احترام‌ برخورد کردند، اما حاضر نشدند که امام را یاری کنند.[24] پس از شهادت امام حسین(ع) به تحریک همسرانشان، پیکر شهدای اهل‌بیت (ع) را دفن کردند.[25] این موضوع چندان شهرت یافته است که در نمایش سنتی تعزیه، نمایش ویژه‌ای به تدفین شهدا به دست افراد بنی‌اسد اختصاص دارد.[26]

قبیله بنی‌بجیله: یکی از قبایل مشهور عرب قحطانی است که در صدر اسلام نقش مهمی در حوادث عراق داشت. این قبیله با قبیله خثعم از منشعبات انمار به‌شمار می‌آید و صفت نسبی آن بجلی است. نام این قبیله مأخوذ از نام بجیله، دختر صعب‌بن سعدالعشیره است.[27] سلسله نسب بجیله به درستی معلوم نیست؛ اما بیشتر منابع آنها را مانند قبیلۀ خثعم منسوب به انماربن اراش‌بن عمروبن غوث‌بن نبت‌بن کهلان دانسته‌اندکه در سراه یمن ساکن بودند.[28]

به گفتۀ یعقوبی در سال دهم هجری قیس‌بن غربه پیشوایی بجیله را در دست داشت.[29] بجیله از جمله قبایلی بود که پس از فتح مکه مسلمان شدند. جریربن عبدالله بجلی به نمایندگی از بجیله و به همراه تنی چند از افراد قبیله نزد پیامبراکرم (ص) آمد و اسلام آورد[30] و از طرف آن حضرت مأمور شد تا «‌بت ذوالخلصه»  را که بت مشترک قبایل دوس، خثعم و بجیله بود را نابود کند.[31] جریر در نبرد قادسیه فرماندهی نیروی فرستاده شده از بجیله را برعهده داشت.[32] به سبب شرکت بجیله در جنگ‌های فتوح، عمربن خطّاب آنان را که دوست داشتند در شام سکنی گزیدند، به شام فرستاد و در غنایم شریک کرد.[33] در سال 17 هجری در کنار مسجد اعظم کوفه، محله‌ای را به خود اختصاص دادند. برخی از افراد این قبیله نیز به شام هجرت کردند.

در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع)، افراد این قبیله در نبردهای جمل و صفین شرکت داشتند. هر چند در جنگ صفین گروهی از آنان با سپاه امیرالمؤمنین (ع) و گروهی با سپاه شام همراه بودند.[34]

در واقعۀ کربلا چند تن از آنان به شهادت رسیدند: زهیربن قین بجلی، سلیمان‌بن مضارب بجلی پسر عموی زهیر، عبدالله‌بن بشربن ربیعه خثعمی، زهیربن بشر خثعمی. پس از شهادت امام حسین (ع)، سُوَیدبن عمروبن ابی‌مطاع که در صبح عاشورا و در حمله اول زخمی و بیهوش شده بود، به هوش آمد و جنگید تا شهید شد.

قبیله بنی‌تَغلِب: قبیله‌ای مشهور از عرب شمالی که نسبشان به تغلب‌بن وائل‌بن قاسط‌بن جدیلهبن اسدبن ربیعهبن نزاربن معدبن عدنان می‌رسد[35] و گروه بسیاری از دانشمندان، شاعران و جنگاوران از آن برخاسته‌اند.[36] برخی نسب‌شناسان عرب «دثار» را نام دیگر تغلب دانسته‌اند.[37] ‌تغلب همراه با سه قبیلۀ شیبان، أیاد و بهراء یکی از چهار قبیلۀ بزرگ و توانمند عرب به‌شمار می‌رفت.[38] به کسانی که خود را به این قبیله منسوب می‌کردند، تغلبی می‌گفتند.[39] مشهورترین شاخه‌های آن بنی‌حمدان (ملوک شیعۀ موصل)، بنی‌شعبه در طائف و بنی‌ارقم هستند.

هنگام ورود مسلم‌بن عقیل گروهی از بنی تغلب با مسلم بیعت کردند و پس از شهادت او خود را به کربلا رساندند.

دیار ربیعه نام مسکن اصلی ایشان است که در جزیره قراتیّه حوالی سنجار و نصیبین قرار داشت[40] و بر اثر تماس مداوم با رومیان مسیحی شام، به مسیحیت گرویده بودند.[41] در سال نهم هجری مسیحیان بنی‌تغلب نزد پیامبراکرم (ص) رفتند و متعهد شدند که در ازای باقی ماندن بر مسیحیت، فرزندانشان را به این دین درنیاورند.[42] آنان اگر چه پس از رحلت رسول الله (ص) مرتد شدند، اما از مسلمانان شکست خوردند.[43] در زمان خلافت عمر با او صلح کردند[44] و همراه سعدبن ابی وقاص به مدائن و کوفه مهاجرت کردند.[45] 

این قبیله در سال 17 هجری محله‌ای در کوفه به خود اختصاص دادند. گروهی از آنان در سال 35 هجری هنگام ورود امیرالمؤمنین (ع) به کوفه با آن حضرت بیعت کردند و در جنگ‌های جمل و صفین در رکاب امام  به نبرد پرداختند؛ اگر چه گروهی نیز معاویه را یاری دادند.[46]

هنگام ورود مسلم‌بن عقیل گروهی از ایشان با مسلم بیعت کردند و پس از شهادت او خود را به کربلا رساندند. در روز عاشورا دلیرانه جنگیدند و همگی در حملۀ اول به شهادت رسیدند: ضرغامهبن مالک تغلبی، قاسط، کردوس و مقسط پسران زهیربن حارث تغلبی، کنانهبن عتیق تغلبی و حارث‌بن عبدالله تغلبی. 

قبیلۀ بنی‌تمیم: بزرگ‌ترین قبیله از اعراب عدنانی (شمالی) هستند. نقش این قبیله در بسیاری از رویدادهای سده‌های نخست هجری در سرتاسر سرزمین‌های اسلامی چشمگیر است. بنی‌تمیم از جهات گوناگون اهمیت پیدا کرده است: کثرت جمعیت، تعداد تیره‌ها، فزونی جنگ‌ها، شگردهای جنگی، گسترۀ جغرافیایی، ویژگی‌های زبانی و گرایش‌های مذهبی.

نیای بزرگ این طایفه تمیم[47] یکی از فرزندان مُرّبن أدّبن طابخهبن الیاس و از نوادگان معدبن عدنان بود و نسبش به مضربن نزار می‌رسید که نیای شماری از اعراب عدنانی و قبیلۀ قریش نیز هست.[48] این قبیله بطون و شاخه‌های بسیار داشت. از مشهورترین آنها بنی‌حارث، بنی‌عنبر، بنی‌هجیم، بنی‌اسد، بنی‌مازن، بنی‌حبطات و شاخه‌های بنی‌حارث، بنی‌امرء القیس و بنی‌سعدبن زید هستند که امروزه در نجد و شرق عربستان تا بحرین و بصره و فرات زندگی می‌کنند.

به علت فاصلۀ زیاد قلمرو بنی‌تمیم از حجاز، در آغاز ظهور اسلام، افراد این قبیله ارتباط نزدیک و مستقیمی با اسلام و مسلمانان پیدا نکردند و فقط در سال نهم و پس از حاکمیت اسلام بر مکه و مدینه، بزرگان تمیم به فکر هم‌پیمانی با پیامبراکرم (ص) افتادند. وفد تمیم جزو اولین وفدهایی بود که در این سال به رسول الله (ص) اعلام وفاداری کرد و اسلام آورد؛[49] اما پس از رحلت آن حضرت روی به ارتداد نهادند. برخی از آنان بسیار معروف شدند؛ از جمله زنی به نام سجاع از بنی‌یربوع که دعوی پیامبری کرد.[50]

بنی‌تمیم در زمان عمر دوباره اسلام آوردند و در فتوحات سپاهیان مسلمان در سرزمین‌های ایران و روم سهم عمده‌ای داشتند. گفته شده فتح برخی از مناطق چون موصل، حلوان، همدان، دورق (شادگان)، کاشان، خراسان و جز اینها با فرماندهی سرداران تمیمی میسر شد.[51]

از آغاز تأسیس کوفه و بصره، تمیمی‌ها از نخستین ساکنان این دو شهر بودند. سعدبن ابی‌وقاص آنان را در ناحیۀ شرق مسجد کوفه جای داد.[52]

در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) و در جنگ جمل گروه‌هایی از آنان در سپاه اصحاب جمل بودند که گفته شده 500 تن از آنان کشته شدند. دسته‌هایی نیز با سروری جاریهبن قدامه که در شمار یاران امیرالمؤمنین (ع) بود، در سپاه امام شرکت کردند و بخش بزرگ‌تری نیز با رأی احنف‌بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده می‌شد، از معرکه کناره‌گیری کردند.[53] در جنگ صفین اغلب آنان حتی احنف‌بن قیس در صف سپاهیان امیرالمؤمنین (ع) جنگیدند؛[54] اما شماری از تمیمیان پس از پایان جنگ در شمار خوارج درآمدند.[55]

به طور کلی اکثر این قبیله از دوستداران اهل‌بیت (ع) نبودند. حتی در واقعۀ کربلا نیز، جنگجویان تمیمی در برابر امام صف کشیدند و با آن حضرت جنگیدند؛ اگر چه فرمانده آنان حُرّبن یزید ریاحی تمیمی به امام پیوست.[56] چند تن از آنان نیز در سپاه امام بودند و به شهادت رسیدند: حُرّ و برادرش مصعب و پسرش علی، شبیب‌بن عبدالله نهشلی، حجاج‌بن بدر تمیمی و سعدبن حنظله تمیمی.

تمیم از جمله قبایلی است که افراد آن هم‌چنان در قالب خاندان‌ها و عشایر بزرگ و کوچک در نقاطی از کشورهای اسلامی زندگی می‌کنند. در عربستان، تیره‌هایی از تمیم در نجد به‌سر می‌برند که از میان آنها خاندان‌های مهمی مانند خاندان محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان تمیمی نجدی (1115-1206ق)، بنیانگذار وهابیت و آل‌ثانی برخاسته‌اند.[57]

قبیله بنی‌تَیم: تَیم[58] نام چند قبیله و تیرۀ عرب است. در میان این قبایل و طوایف تیم‌بن مرّه یا تیم قریش و تیم‌الله یا تیم‌اللات از تیره‌های بزرگ قبیله بکربن وائل مشهورند.

بنی‌تیم از ذریّه تیم‌الله (تیم‌اللات) هستند که عائذ نام داشت. پسر ثعلبهبن عُکابه از اعراب عدنانی بکربن وائل هستند و به شاخه‌های متعددی تقسیم می‌شوند و خود‌ از‌ شاخه‌های معروف بنی‌ثعلبه هستند.[59] تیم‌الله به همراه برادرانش شیبان، ذُهل و قیس فرزندان ثعلبهبن عُکابه و چهار تیرۀ بزرگ بکربن وائل بودند.[60] تیم‌الله‌بن ثعلبه چندین پسر داشت که از آنها شاخه‌های پرشمار دیگر این تیره پدید آمد. بنی‌تیم به هفت شاخۀ اصلی تقسیم می‌شوند که عبارتند از: بنی‌حارث، بنی‌ذهل، بنی‌عدی، بنی‌مالک، بنی‌عامر، بنی‌زمان و بنی‌حاطبه.[61]سال‌ها پس از ظهور اسلام و در خلافت ابوبکر شماری از اعضای تیم‌الله در نواحی حیره در جنوب عراق فعلی ساکن بودند.[62]

از گرایش شیعی این قبیله سخنی به میان نیامده است؛ اما در واقعۀ کربلا نام هفت تن از چهره‌های شاخص آنها به چشم می‌خورد که خود را به کربلا رساندند و در روز عاشورا پس از حملۀ اول دلاورانه جنگیدند و به شهادت رسیدند. آنان عبارتند از: بکربن حیّ کوفی تیمی، جابربن حجاج‌بن عبدالله، جوین‌بن مالک‌بن قیس‌بن ثعلبه تیمی، حباب‌بن عامر، عمروبن ضبیعه، مسعودبن حجاج کوفی تیمی و پسرش عبدالرحمان.

بنی‌همدان در تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ شیعه نامی آشنا است. آنان به اعتقاد به تشیع شهرت دارند.

قبیلۀ بنی‌همدان: بنی‌همدان از فرزندان همدان بن مالک بن زید بن اوسله بن ربیعه از اعراب قحطانی هستند و به شاخه‌های متعددی چون بنی‌بریم، بنی‌حجور، بنی‌فائش، بنی‌فهم، بنی‌شبام، بنی‌یام، بنی‌قابض، بنی‌خایف، بنی‌الزریع، بنی‌موهبه، بنی‌ارحب، بنی‌سبع و بنی‌المحایل تقسیم می‌شوند.

بنی‌همدان در تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ شیعه نامی آشنا است. آنان به اعتقاد به تشیع شهرت دارند. مسکن آنان در یمن شرقی بود. در ربیع الاول یا جمادی الاخر سال دهم هجری، پیامبراکرم (ص) نخست خالدبن ولید را به یمن فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند، اما خالد موفق نشد. سپس امیرالمؤمنین (ع) را فرستاد و آن حضرت موفق شد با سخنانش همۀ شاخه‌های بنی‌همدان را مسلمان کند. پیامبراکرم (ص) بسیار خوشحال شد و به آنان درود فرستاد.[63] از آن تاریخ بنی‌همدان شیعۀ امیرالمؤمنین (ع) شدند و بیش از دیگر قبایل در راه او جان‌فشانی کردند.

بنی‌همدان پس از فتوحات اسلام به کوفه، بصره، مصر و ایران مهاجرت کردند. در جنگ‌های سال‌های 37 و 61 هجری در کنار امیرالمؤمنین و فرزندانش دلیرانه جنگیدند.[64]

امام علی (ع) در جنگ صفین در شجاعت بنی‌همدان فرمود: «شما زره و نیزۀ من هستید.» و فرمود: «اگر من دربان بهشت باشم به قبیلۀ همدان می‌گویم به سلامت وارد شوید.»

بنی‌همدان از جمله شیعیانی بودند که به امام حسین (ع) نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند. هنگام ورود مسلم‌بن عقیل با ایشان بیعت کردند. پس از شهادت مسلم، عبدالله‌بن حارث دستگیر شد و به دستور عبیدالله‌بن زیاد به شهادت رسید. چند تن از آنان نیز خود را به کربلا رساندند و در روز عاشورا دلیرانه جنگیدند. از مشاهیر شهدای آنان در روز عاشورا: ابوثمامه عمروبن عبدالله صائدی (صیداوی)[65]، بُرَیربن خُضَیر مشرقی همدانی، حبشی‌بن قیس نهمی همدانی، حنظلهبن اسعد، زیادبن عریب (ابوعمره)، سواربن منعم، سیف‌بن حرث، شبیب غلام حرث همدانی، شوذب‌بن عبدالله، عابس‌بن شبیب شاکری[66]، عبدالرحمان‌بن عبدالله‌بن کدن ارحبی،[67] عماربن سلامه، مالک‌بن عبدالله بن سریع، یزیدبن حصین. یک سال پس از شهادت امام حسین (ع)، عمروبن عبدالله جندعی که در کربلا زخمی شده بود هم به شهادت رسید.

قبیله مذحج: قبیله‌ای از کهلان از قبایل عرب قحطان جنوب شبه‌جزیره هستند. نسب‌شناسان این قبیله را منسوب به مالک (مذحج) بن اددبن زید . . بن یعرب‌بن قحطان دانسته‌اند.

این قبیله شاخه‌های مختلفی داشته است که عبارتند از: سعدالعشیره، مراد، بنی‌الحارث‌بن کعب، نخع، صُدا، رُهاء، جَنب و عنس. این قبیله بر منطقۀ بزرگی از یمن حکمرانی داشت و سکونت آنان در سرزمین سرو مذحج بوده است که امروزه بیضاء نامیده می‌شود.

در نهضت امام حسین (ع) و پس‌ از شهادت‌ مسلم‌بن عقیل‌، به دستور عبیدالله‌بن زیاد، هانی‌بن عروه به‌دست یکی از غلامان‌ ابن‌زیاد به‌ نام‌ رشید ترکی‌ به‌ قتل ‌رسید و سرش را از تن جدا کردند. در آن‌ روز مردم‌ قبیلۀ مذحج‌ تن‌ به‌ خواری‌ و سستی‌ دادند و از یاری‌ هانی‌ دست‌ برداشتند.[68] گروه زیادی از آنان در کربلا نیز در سپاه عمربن سعد بودند. فرماندهی آنان با عمروبن حجاج زبیدی بود. پس از عاشورا و جدا شدن سرهای شهدا، هفت سر سهم قبیلۀ مذحج شد.[69] چند تن از آنان نیز در سپاه امام بودند و به شهادت رسیدند: جنادهبن حارث، حجاج‌بن مسروق جعفی، زیدبن معقل، عمروبن مطاع جعفی، عمیربن عبدالله مذحجی، مجمع‌بن عبدالله عائذی و پسرش عائذ، نافع‌بن هلال جملی، واضح ترک غلام حارث مذحجی و یزیدبن مغفل جعفی. 

در میان این قبیله کنده گروهی چون حجر بن عُدَی از عاشقان امیرالمؤمنین(ع) و افرادی چون اشعث بن قیس از دشمنان آن حضرت بودند.

 

قبیلۀ کنده: این قبیله از قبایل بزرگ قحطانی است که نسب آنان چنین است: ثور (کنده) بن عفیربن عدی‌بن حارث . . . بن یعرب بن قحطان.

کنده به دو شاخۀ بزرگ بنی‌اشرس و بنی‌معاویه تقسیم می‌شده است. بنی‌اشرس به شاخه‌های تُجیب، صَدِف، السکاسک و السکون و بنی‌معاویه به دو شاخه الرامُش و بنی‌حارث تقسیم می‌شدند.

سرزمین کنده در حضرالموت بین دو دره واقع بود. این قبیله در حدود سدۀ پنجم میلادی به نجد و یمامه مهاجرت کرد و در آن ناحیه حکومتی برپا کرد که میان دو دولت دست نشاندۀ ایران و روم یعنی لخمیان و غسانیان قرار گرفت. بنی‌کنده پس از ساخت کوفه در آن شهر مستقر شدند.[70]

در میان این قبیله گروهی چون حجر بن عُدَی از عاشقان امیرالمؤمنین(ع) و افرادی چون اشعث بن قیس از دشمنان آن حضرت بودند.

در واقعۀ کربلا نیز کندیان در سپاه عمربن سعد به فرماندهی قیس‌بن اشعث شرکت داشتند؛ البته چند تن از آنان نیز در رکاب امام به شهادت رسیدند: بشربن عمروبن احدوث حضرمی کندی، جُندب‌بن حجیر کندی خولانی، حارث‌بن امرءالقیس کندی، زاهربن عمرو کندی و یزیدبن زیادبن مهاصر (ابوشعثاء کندی بهدلی).

قبیلۀ طَیء: یکی از قبایل بزرگ عرب قحطانی است. نسب آنان چنین است: طَیء بن اُدَد بن زید بن یشجُب از دودمان یعرب بن قحطان.[71] جدّ این قبیله حاتم طایی شاعر دورۀ جاهلی عرب و مظهر بخشندگی بود. بنا به نقل ابن عبدربّه، بخشش حاتم مَثَل گشته است.[72]

فرزندان حاتم و قبیلۀ طی در سال نهم هجری اسلام آوردند و در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع)، عُدَی‌بن حاتم جزء یاران و فرماندهان سپاه آن حضرت بود.[73] 

قبیلۀ طی شاخه‌های زیادی داشت که مشهورترین آنها جُندب‌بن خارجهبن قطرهبن طی و الغوث‌بن طی هستند. شاخۀ جندب به نام مادرش جدیله شناخته می‌شود و فرزندان جندب به الثعالب سه‌گانه مشهورند. خاندان حاتم طایی از بنوثعلبهبن جَدعاء بودند.

جایگاه طی در سرزمین جوف بود. پس از مهاجرت ازد آنان نیز مهاجرت کردند و بر کوه‌های اجأ و سلمی که از بنی‌اسد بود، سلطه یافتند. طرمّاح‌بن عدی‌بن حاتم طایی در عذیب‌الهجانات به امام حسین(ع) پیشنهاد داد که در این دو کوه پناه بگیرد تا او بتواند نیروهایی را از طی به یاری‌اش برساند.[74]

در واقعۀ کربلا، دو تن از آنان در رکاب امام به شهادت رسیدند: امیه(ابوصمصام)بن سعد طایی و عمار(عامر) بن حسّان طایی.

قبایل دیگر: بنی‌کلب، بنی‌غفار، بنی‌حنیفه، بنی‌شیبان‌بن ثعلبه، نمری و حضرت‌موت نیز شهدایی در کربلا تقدیم امام حسین(ع) کردند.

بنی‌کلب: عبدالله‌بن عمیر کلبی و همسرش امّ‌وهب، عبدالاعلی‌بن یزید کلبی، سالم‌بن عمرو مولای بنی‌مدینه کلبی.

بنی‌غفار: عبدالله و عبدالرحمان‌بن عروه غفاری، جون غلام ابوذر غفاری.

بنی‌حنیفه: سعیدبن عبدالله حنفی.

بنی‌شیبان بن ثعلبه: جبلهبن علی شیبانی.

نمری: قعنب‌بن عمرو نمری.

حضر‌موت: بشیربن عمروبن احدوث حضرمی.

اینها قبایلی از کوفه بودند که هم در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) و هم در زمان نهضت امام حسین (ع) در دو سپاه موافق و مخالف قرار داشتند.

اما افراد دیگری در کربلا به شهادت رسیدند که اهل کوفه نبودند. آنان از انصار مدینه بودند که در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) در کنارش بودند؛ سپس هنگام حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه و سپس در کربلا آن حضرت را همراهی و یاری کردند. چند تن از آنان که در کوفه می‌زیستند هم به امام پیوستند. آنان عبارتند از: ابوالحتوف‌بن حرث انصاری و برادرش سعدبن حرث، جنادهبن کعب خزرجی انصاری و پسرش عمرو، عمروبن قرظهبن کعب انصاری، عبدالرحمان‌بن عبدربّه انصاری و نعیم‌بن عجلان انصاری.

در کل شهدای نهضت امام حسین (ع)، علاوه بر بنی‌هاشم، انصار، قبایل مختلف کوفه، موالی را هم در بر می‌گرفت که عبارت بودند از: موالی امیرالمؤمنین (ع): سعدبن حارث، نصربن ابی‌نیزر؛ موالی امام حسین (ع): سلیمان‌بن رزین، مُنجِح‌بن سهم، قارب‌بن عبدالله اریقط، اسلم‌بن عمرو؛ مولی حمزهبن عبدالمطلب: حارث‌بن نبهان.[75]‌