بر پایۀ منابع روایی و مقاتل معتبر و قابل استناد، پس از شهادت امام حسین (ع)، سپاه عمر بن سعد به خیمه‌های اهل‌بیت آن حضرت حمله کردند و به غارت اموال پرداختند. زنان و کودکان گریان و داغدار و صیحه‌زنان و استغاثه‌کنان در صحرا پراکنده شدند.

پس از آن خیمه‌ها را آتش زدند. لباس رویین زنان را کشیدند، زیورآلات زنان را به غارت بردند، انگشتر از انگشت‌ها بیرون آوردند و گوشواره از گوش‌ها و خلخال از پاها.

آنان کار را به جایی رساندند که گاه برای بردن چادر و جامه زنان و کودکان با آنان به کشمکش می‌پرداختند تا هر چه آنان داشتند را به یغما برند.

سپاه عمر بن سعد با این کارها حریم اهل‌بیت را مراعات نکردند؛ به طوری که زنان به عمر بن سعد پناهنده شدند و از شدت جنایت‌کاری شمر و گروه نابکارش ‍ شکایت کردند. عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه‌ها دست بردارند.

اینک برای نمونه، متن‌هایی را که درباره تاراج کردن خیمه‌ها و غارت اموال زنان در روز عاشورا نقل شده را می‌آوریم:

1. تاریخ طبری و کامل ابن اثیر: مردم به سوی سُرخاب و لباس‌های گران‌بها و شتران رفتند و آنها را تاراج کردند. مردم به سوی حسین (ع) و اثاث و وسایل کاروان، هجوم آوردند و حتی برای گرفتن لباس روی زنان نیز با آنها درگیر می‌شدند و چون چیره می‌شدند، آن ‌را می‌بردند. [1]

2. أنساب الاشراف: مردم به سوی سُرخاب و جامه‌های گران‌بها و شتران رفتند و آنها را به تاراج بردند. رُحَیل بن زُهَیر جُعفی، جریر بن مسعود حضرمی و اُسَید بن مالک حَضرَمی بیشترِ این جامه‌ها را بردند و ابو الجَنوب جُعفی شتری را برد که با آن، آب می‌کشید و نامش را حسین نهاده بود! ... مردم، چادرهای زنان را از روی آنان می‌کشیدند که عمر بن سعد آنان را از این کار منع کرد و آنان دست برداشتند.[2]

3. البدایه و النهایه ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ: مردم، همۀ اموال نقد و غیر نقد حسین (ع) را میان خود، تقسیم کردند؛ حتی آنچه را در خیمه بود و لباس‌های تمیز یا رویینِ زنان را. [3]

4. سیر اعلام النبلا: اثاثیۀ حسین (ع) را به تاراج بردند. مردی زیور فاطمه دختر حسین (ع) را گرفت و گریست!

فاطمه پرسید: چرا می‌گریی؟!

گفت: دارایی دختر پیامبر خدا را به تاراج ببرم و نگِریم؟!

فاطمه گفت: پس آنها رها کن!

گفت: می‌ترسم فرد دیگری آنها بردارد![4]

5. الأمالی، شیخ صدوق ـ به نقل از فاطمه دختر امام حسین (ع):

اراذل‌ و اوباش، به خیمۀ ما وارد شدند. من که دختری خردسال بودم، دو خلخال طلا بر پاهایم داشتم. مردی خلخال‌ها را از پاهایم بیرون می‌کشید و می‌گریست.

مردم در تاراج خیمه‌های خاندان پیامبر (ص) و نور چشم زهرای بتول (س)، بر هم پیشی جستند؛ تا آنجا که روپوش زنان را نیز از رویشان کشیدند. دختران پیامبر خدا (ص) و زنان امام حسین (ع) از خیمه‌ها بیرون آمدند و با هم به گریه و زاری پرداختند

گفتم: چرا گریه می‌کنی، ای دشمن خدا؟!

گفت: چگونه نگِریم، در حالی که زیور دختر پیامبر خدا (ص) را برمی‌دارم؟!

گفتم: برندار!

گفت: می‌ترسم کسی جز من بیاید و آنها‌ بردارد!

آنان آنچه را هم که در خیمه‌های برپاشده، به چشم می‌خورد، به تاراج بردند و حتی روپوش‌هایی را که خود را با آنها پوشانده بودیم، از رویمان کشیدند و بردند.[5]

6. اللهوف: مردم در تاراج خیمه‌های خاندان پیامبر (ص) و نور چشم زهرای بتول (س)، بر هم پیشی جستند؛ تا آنجا که روپوش زنان را نیز از رویشان کشیدند. دختران پیامبر خدا (ص) و زنان امام حسین (ع) از خیمه‌ها بیرون آمدند و با هم به گریه و زاری پرداختند و در فراق حامیان و دوستدارانشان، ناله سر دادند.

حمید بن مسلم گفته است: دیدم که زنی از بنی بکر بن وائل، همراه همسرش، میان یاران عمر بن سعد بود. هنگامی که دید مردم به زنان حسین (ع) در خیمه‌هایشان هجوم برده‌اند و اموال آنان را برمی‌دارند، او نیز شمشیری گرفت و به سوی خیمه‌ها آمد و گفت:

ای خاندان بکر بن وائل! آیا اموال دختران پیامبر خدا تاراج می‌شود [و شما کاری نمی‌کنید]؟! حکومت، جز از آنِ خدا نیست. برای خونخواهی پیامبر خدا (ص) [به پا خیزید]! ؛ ولی همسرش جلوی او را گرفت و او را به جایگاهش بازگرداند. [6]

دختری از سوی خیمه‌های امام حسین (ع) آمد و مردی به او گفت: ای بندۀ خدا! سَرورت کشته شد. دخترک گفت: صیحه‌زنان، به سوی بانوانم دویدم و آنان نیز روبه‌رویم ایستادند و فریاد کشیدند ... .

راوی می‌گوید: آنگاه، زنان را از خیمه‌ها بیرون راندند و خیمه‌ها را آتش زدند. زنان، سر و پا برهنه و غارت‌شده و گریان، بیرون دویدند و همچون اسیرانِ دربند، راه سپردند.[7]

7. مقتل الحسین (ع) خوارزمی: دشمنان پیش آمدند تا به گرد خیمه‌ها حلقه زدند. شمر بن ذی‌الجوشن نیز با آنها بود. او گفت: به درون خیمه‌ها بروید و جامه‌ها و متاعشان را بگیرید.

مردم وارد شدند و هر چه در خیمه‌ها بود، برداشتند تا جایی که گوشوارۀ ام کلثوم، خواهر امام حسین (ع) را هم گرفتند و گوشش را دریدند. حتی جامه رویینِ زنان را به زور می‌کشیدند و می‌بردند. [8]

8. المناقب، ابن شهرآشوب: شمر، متوجه خیمه‌ها شد و آنچه را یافتند تاراج کردند و حتی گوش ام کلثوم برای [بردنِ] گوشواره‌ای، پاره شد. [9]

9. الإرشاد، شیخ مفید ـ به نقل از حمید بن مسلم ـ به خدا سوگند، می‌دیدم که با زنی از همسران و دختران و خاندان امام حسین (ع) درگیر می‌شوند و لباسش را از رویش می‌کشند و چون چیره می‌شوند، آنها‌ را می‌برند. [10]

تذکر: دربارۀ این دسته از روایات باید به چند نکته توجه کرد تا پاسخ روشن شود

1. در متن عربی بیشتر این روایات عباراتی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ، یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا، یَنتَزِعونَ مِلحَفَهَ المَرأَهِ عَن ظَهرِها و تُنازَعُ ثَوبَها عَلی ظَهرِها» آمده است و اینها – با توجه به معنای ملحفه [11] - به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست؛ بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر، لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را می‌پوشاند و سپاه دشمن تنها لباس رویین آنها را به غارت بردند و این به معنای بی حجابی و بدون پوشش نیست.

عبارت فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَات در لهوف سید ابن طاووس نیز به معنای عریان شدن و پیدا بودن موی زنان نیست؛ بلکه به معنای برهنه بودن از لباس رویین است.

همچنین اینکه‌ در برخی مقاتل عبارت تُسْلَبُ الْمَرْأَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رأسها [12] آمده است، باز نمی‌توان گفت که روسری آن‌ها به طور کل برداشته شد؛ به گونه‌ای که تمام موها معلوم بود.

2. برفرض بپذیریم که مقداری یا برای لحظاتی همۀ موهای آنها‌ پیدا شده باشد؛ این موضوع با شأن اهل‌بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا آن نوع از بی حجابی مذموم است که از روی اختیار باشد، نه اجبار. وگرنه اهل حرم؛ یعنی مجموعه زنانی که همراه امام حسین (ع) در کربلا شرکت داشتند، اصرار زیادی بر حفظ حجاب خویش در برابر نامحرمان می‌ورزیدند و هیچ‌گاه از پوشش و حجاب غافل نمی‌شدند.