هر ماجرایی هندسه و ریتم خودش را به کالبدش می بخشد. انباشت سرمایه طبقات برج ها را بالا می برد. شمار بینندگان پرده های نمایش را وسیع می کند و چرخش توپ ها و لرزش تورها تعداد صندلی های استادیوم ها را افزایش می دهد. هر ماجرایی زبان و ضرورت های طراحی خودش را دارد. در سفر اربعین بیش از آنکه موکب های ساخته شده و یا ساخته نشده به چشم بیاید، موکب های در حال ساخت و هم زمان در حال استفاده است که چشم نوازی می کند. معماری ای گونه گون، رنگ به رنگ و کوتاه و بلند که همچون سفره های پذیرایی مسیر، متنوع است. دو نکته از همین ابتدای سخن قابل برداشت است. اول اینکه تعداد موکب ها در قالب ساختمان در حال افزایش است و دیگر آنکه وحدت رویه ای در ظاهر متظاهر این بناها دیده نمی شود.

رغبت بسیاری وجود دارد که موکبی خود را بیشتر نشان بدهد و یا نسبت به دیگران ارتفاع بگیرد. از سوی دیگر تبدیل موکب های چادری و خیمه گون به ساختمان نیز، جدای از ضرورت هایی که در مرحله اول به ذهن متبادر می رسد، نوعی تفاخر پنهان نیز با خود دارد. در این میان موکب های ایرانی شاید به واسطه سازماندهی بهتر و توان مالی بالاتر، پر رونق تر از نمونه های عربی خود هستند. تنها جایی که ایرانی ها در این حوزه بر اعراب پیشی گرفته اند! ولی در میان این تغییرات سال به سال که در پرتو عشق به اهل بیت دل را روشن می کند و چشم را فروزان، چراغ عقل چه آینده ای را تصویر می کند؟ 

در چشم انداز نخست بگذارید وضع موجود را در همین مسیری که پی می رود در ده سال آینده تجسم کنیم. خیابانی 80 کیلومتری که در دو سوی آن بناهای متمایز، رنگ به رنگ و شکل به شکل با ارتفاع متوسط 2 تا 3 طبقه وجود دارد که در پس خود دو مسیر فرعی خدماتی منشعب از جاده اصلی را نمایش می دهند. سیاست رنگی و حجمی یکسانی وجود ندارد و می توان گوناگونی دسته ها و جریان ها را جز از چهره مرجع تقلید محبوب شان و نشانه ها و رنگ های اختصاصی شده، از وضعیت ابنیه نیز متوجه شد. حالا تصور کنید که ایام اربعین هم نباشد و این جاده که هر چند لحظه تنها خودرویی منفرد از آن در حال عبور است، خالی از هیاهوی زائرین، برهوتی همچون فیلم های وسترن را نمایش می دهد از شهری متروک. کالبدی به خواب رفته که در طول سال در معرض انواع تخریب ها و آسیب ها قرار دارد و می تواند از نظر امنیتی با توجه به مساحت بالا و عرصه وسیع آن به یک تهدید دائمی برای این مسیر شیعه رو تبدیل شود. دیگر با بیابانی آشکار مواجه نیستیم بلکه جاده نجف – کربلا در دو ردیف پر از ساختمان های خالی است که می تواند مامن و پناه گاه هر تروریستی واقع شود. واقعیت آن است که این مسیر نمی تواند به یک شهر خطی 80 کیلومتری بسیار باریک تبدیل شود و مزیت زیستی برای همه سال ندارد. ولی جریان غالب فعلی چیزی جز این چشم انداز را نمایش نمی دهد. زشت، طولانی، هزینه بر، تهدید کننده و حتی مایه بد نامی! 

اجازه دهید چشم انداز دیگری را نیز تصور کنیم. ایران با تهیه یک طرح جامع ساماندهی مسیر پیاده روی اربعین، ضمن مذاکره با طرف عراقی، این طرح را لازم الاجرا می کند. در این طرح، با برآورد کردن نیازهای واقعی زائرین، حداقل میزان ضروری بنای ساخته شده به صورت سقف ساخت و ساز اعلام می گردد و مشتاقین خدمت به حضرت دوست در همین مقیاس دست به احداث ساختمان می زنند. بقیه نیازها توسط سازه های سبک و موقت صرفاً برای ایام عزاداری استفاده می شود تا سهم کلان این مسیر همچنان خالی باقی بماند. طراحی مسیر از نظر توسعه کمی و کیفی؛ و مناسب سازی آن برای عبور ویلچر، گاری، کالسکه و شبیه آن از مجرایی جز محل حرکت پیاده، مسیر طبیعی این طرح خواهد بود. 

بیایید این بار نه در رقابت با حماقت های سعودی در مکه و مدینه، بلکه بر اساس زیست اهل بیت، و نیاز معقول زائرین، چشم انداز این بزرگترین رخداد جمعی تاریخ شیعه را، از آلودگی های قیاس و تطابق، مبرا نگه داریم. ما در شروع تاریخی جدید ایستاده ایم.