نافع بن هلال، دیگران را خبر کرد.

گفت؛ حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آمدند.

چهرۀ کاروانیان به شادی نشست و به استقبال، گِرد هم جمع شدند.

 بُریر خود را به خیمه قافله سالار رساند.

گفت؛ یا بن رسول‏ الله، آنانی که به انتظارشان بودید آمدند.

 قافله سالار در اشتیاق دیدار از خیمه برون آمد، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه،

خسته و رنجور خود را به او رساندند.

ابن عوسجه با او مصافحه کرد و خود را کنار کشید تا حبیب جلو آید.

حبیب بازوان او را در دست گرفت و لحظاتی در سکوت به هم زُل زدند.

 قافله سالار گفت؛ دلم در هوایتان بود، دیر کردید.

ابن عوسجه گفت؛ مزدوران عبیدالله همه جا بودند. شرمنده‌ایم، امکان آمدن نبود.

حبیب بوسه ای بر شانۀ قافله سالار زد.

گفت؛ اشتیاق ما به شما، از اشتیاق تشنه به آب بیشتر است،

 و اِلاّ ما کجا و ثقل اکبر کجا!

 

 


این متن از سلسله متن های «همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشته «مجتبی فرآورده» است. مجتبی فرآورده تهیه کننده و کارگردان سینما که این روزها در حال ساخت پروژه «ثارالله» است در مجموعه یادداشت هایی که بر روی سایت کرب و بلا منتشر می شود از هشتم ذی الحجه تا اربعین با روایت‌هایی کوتاه و آزاد وقایع کاروان امام حسین (ع) را روایت می‌کند. روز شمار وقایع در این نوشتار، جز در موارد خاص، مانند خروج امام(ع) از مکه، تاسوعا، عاشورا و ... با توجه به گوناگونی روایات و شیوۀ نگارش، به معنی شرح وقایع اتفاقیه آن روز نبوده و تنها برای توالی در همراهی با کاروان استفاده شده است.

برای مشاهده سایر متون اینجا را کلیک کنید.